معادل انگلیسی دودکش آتشفشان
گدازه منجمد شده ای است که مجرای أتشفشان را پر می کند دودکشها که گردن آتشفشان نیز

زمين شناسی

دودکش آتشفشان
گدازه منجمد شده ای است که مجرای أتشفشان را پر می کند دودکشها که گردن آتشفشان نیز نامیده می شوند

زبانه ، ستون
در زمین الگومند: الف) ستون به‌هم‌پیوسته و عموماً قائم از جنس شن با ریزدانه‌های قابل توجه که نماینده پیوستگی در عمق یک چرخه جور‌شده در ساحل شنی نظیر جزیره ویکتوریا در کانادا می باشد (واشبورن ، 1956)
ب) عارضه ستون‌مانند که همراه با حلقه دایره گلی دیده می‌شود (برد ، 1967)
، دودکش آتشفشان - گدازه منجمد شده ای است که مجرای أتشفشان را پر می کند دودکشها که گردن آتشفشان نیز نامیده می شوند -

زبانه ، ستون - در زمین الگومند: الف) ستون به‌هم‌پیوسته و عموماً قائم از جنس شن با ریزدانه‌های قابل توجه که نماینده پیوستگی در عمق یک چرخه جور‌شده در ساحل شنی نظیر جزیره ویکتوریا در کانادا می باشد (واشبورن ، 1956) - ب) عارضه ستون‌مانند که همراه با حلقه دایره گلی دیده می‌شود (برد ، 1967) -

plug

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دودکش آتشفشان
گدازه منجمد شده ای است که مجرای أتشفشان را پر می کند دودکشها که گردن آتشفشان نیز

توپک گذاری ، روزنگیری ، مسدود کردن
* عمل یا فرآیند توقف جریان آب ، نفت یا گاز در لایه‌های نفوذپذیرشده در اثر گمانه زنی یا چاه زدن به نحوی که سیال از یک طبقه به طبقه دیگر یا به سطح درز نمی کند ، به ویژه درزبندی چاهی که خشک و در حال متروک شدن است این فرآیند توسط پمپ‌کردن چند بازه ی سیمانی به داخل ستون گلی ، نصب یک درپوش سطحی و پوشاندن گودال با یک صفحه فلزی انجام می‌شود
، مسدود کردن - * عمل یا فرآیند توقف جریان آب ، نصب یک درپوش سطحی و پوشاندن گودال با یک صفحه فلزی انجام می‌شود -

plugging

جوش انگشتانه

plug weld

ریف درپوشی
ریف مثلثی کوچک که با نوک متوجه به سمت دریا که در فضاهای میان ریف‌های خطی حاشیه فلات قاره رشد می‌کند(ماکسول ، 1968) طرح کلی این ریف ها مشابه برآمدگی های ماسه‌ای تشکیل‌شده در گستره زیرین یک رودخانه بزرگ است این ریف‌های در سواحل استرالیا جایی که جزر و مدهای بزرگ در نتیجه جریان‌های قوی اتفاق می افتد ، دیده می شود ، ریف درپوشی - ریف مثلثی کوچک که با نوک متوجه به سمت دریا که در فضاهای میان ریف‌های خطی حاشیه فلات قاره رشد می‌کند(ماکسول

plug reef

شیر آچاری ، شیر سماوری ، سوپاپ توپی

plug cock

شیر توپی

plug valve

گنبد آتشفشانی
گنبد آتشفشانی که توسط یک مجرای پرکننده بلندشده و یکپارچه مشخص می‌‌شود ، گنبد آتشفشانی - گنبد آتشفشانی که توسط یک مجرای پرکننده بلندشده و یکپارچه مشخص می‌‌شود

plug dome

مسدود کردن(چاه)
عمل یا فرآیند سیمانی‌شدن بخش زیرین دیواره چاه یا توقف سیالات تحتانی در حال صعود به بخش های بالاتر ، مسدود کردن(چاه) - عمل یا فرآیند سیمانی‌شدن بخش زیرین دیواره چاه یا توقف سیالات تحتانی در حال صعود به بخش های بالاتر

plugging back

توپی ضربه گیر

casing plug

دوشاخه تبدیل

change over plug

شیر آتش نشانی

fireplug

خاکریزهای شسته شونده -سرریز خاکی

fuseplug

دو شاخه برق

receptacle plug

زبانه ماسه ای
توده ماسه ای که پس از تشکیل آبراهه میانبر انتهای بالایی رودخانه مآندری متروک ، آنرا پر می کند ، زبانه ماسه ای - توده ماسه ای که پس از تشکیل آبراهه میانبر انتهای بالایی رودخانه مآندری متروک

sand plug

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی دودکش آتشفشان
گدازه منجمد شده ای است که مجرای أتشفشان را پر می کند دودکشها که گردن آتشفشان نیز

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دودکش آتشفشان
گدازه منجمد شده ای است که مجرای أتشفشان را پر می کند دودکشها که گردن آتشفشان نیز

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی دودکش آتشفشان گدازه منجمد شده ای است که مجرای أتشفشان را پر می کند دودکشها که گردن آتشفشان نیز

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دودکش آتشفشان گدازه منجمد شده ای است که مجرای أتشفشان را پر می کند دودکشها که گردن آتشفشان نیز

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی دودکش آتشفشان
گدازه منجمد شده ای است که مجرای أتشفشان را پر می کند دودکشها که گردن آتشفشان نیز

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دودکش آتشفشان
گدازه منجمد شده ای است که مجرای أتشفشان را پر می کند دودکشها که گردن آتشفشان نیز