معادل انگلیسی نیروگاه تلمبه ذخیره ای
نیروگاهی دارای مخزن که این مخزن به طور کامل و یا بخشی از آن با به کار گی

زمين شناسی
نیروگاه تلمبه ذخیره ای
نیروگاهی دارای مخزن که این مخزن به طور کامل و یا بخشی از آن با به کار گیری تلمبه پر می شود
pumped storage power station
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نیروگاه تلمبه ذخیره ای
نیروگاهی دارای مخزن که این مخزن به طور کامل و یا بخشی از آن با به کار گی
نیروگاه تلمبه ذخیره ای - نیروگاهی دارای مخزن که این مخزن به طور کامل و یا بخشی از آن با به کار گیری تلمبه پر می شود
pumped storage power station|pumped storage plant|pumped storage plant
احداث جنگل ، جنگل سازی
afforestation
جنگل کاری
afforstation
نیروگاه بار پایه
نیروگاهی است که بطور عمده برای عرضه بار پایه به خدمت گرفته می شود ، نیروگاه بار پایه نیروگاهی است که بطور عمده برای عرضه بار پایه به خدمت گرفته می شود
base load power station
نیروگاه بندال
یک نیروگاه جریانی دارای یک توربین خانه متداول که در بستر رودخانه و یا در یک دماغه حفاری شده نزدیک سد ، به سد پیوسته و بدان ارتباط پیدا می کند ، نیروگاه بندال یک نیروگاه جریانی دارای یک توربین خانه متداول که در بستر رودخانه و یا در یک دماغه حفاری شده نزدیک سد
block power station
هوازدگی
فرآینده تخریبی یا گروهی از فرآیندها که توسط آنها مواد خاکی و سنگی که در معرض عوامل جوی بر رو یا در نزدیکی سطح کره زمین قرار دارند ، در رنگ ، بافت ، ترکیب ، سختی یا شکل ، با یا بدون حمل و نقل مواد سست یا دگرسان شده تغییر می کنند بالاخص ، فروپاشی فیزیکی و تجزیه شیمیایی سنگ که تشکیل یک گوشته در محل رسوبات باطله و مهیا برای حمل و نقل را می دهد بیشتر هوازدگی در سطح رخ می دهد ، اما ممکن است در اعماق قابل توجه نیز دیده شود ، مثلاً در سنگهای درز خورده که نفوذ آسان اکسیژن جوی و چرخش آبهای سطحی را ممکن می سازد بعضی از نویسندگان هوازدگی را به فرآیندهای مخرب آبهای سطحی که در پایین تر از 100درجه سانتی گراد و فشار 1kb رخ می دهند ، محدود می سازند سایرین این اصطلاح را تا دربرگیری تغییرات زیست شناسی و عمل خورنده باد ، آب و یخ ، گسترده می سازند
مترادف: weathering
clastation
ایستگاه تبدیل فرکانس ، پست وا گردان فرکانس
تاسیساتی است برای تبدیل (واگردانی) جریان از یک شکل به شکل دیگر و یا یرایتبدیل (واگردانی) از یک فرکانس به فرکانس دیگر ، پست وا گردان فرکانس تاسیساتی است برای تبدیل (واگردانی) جریان از یک شکل به شکل دیگر و یا یرایتبدیل (واگردانی) از یک فرکانس به فرکانس دیگر
converter station
نیروگاه فروکشند
از توان پتانسیل آب جاری از دریا بسوی صحرا یا بیابان بهره گیری می کند ، بدین معنی که تبخیر چشمگیر آب در هوای گرم اختلاف ارتفاع پایداری را مابین سطح دریا و سطح حوضچه ایجاد شده از طریق آب مصرفی جاری شده از دریا بوجود می آورد ، نیروگاه فروکشند از توان پتانسیل آب جاری از دریا بسوی صحرا یا بیابان بهره گیری می کند
depression power plant or station
ایستگاه اندازه گیری
gauging station
نیروگاه آبی پر ظرفیت دارای قدرت نصب شده خروجی 10000 کیلووات و یا بالاتر می باشد
high capacity water power plant|high capacity water power plant station|high capacity water power plant station
نیروگاه آبی با فرازه بالا ، نیروگاه آبی پرفرازه دارای فرازه ناخالصی بالاتر از 50 متر می باشد
high head water power plant|high head water power plant station|high head water power plant station
نیروگاه برقابی نیروگاهی که برای تبدیل انرژی مکانیکی آب به انرژی برق طراحی می شود
hydroelectric power plant|hydroelectric power station|hydroelectric power station
تاسیسات برق آبی
hydroelectric stations|hydroelectric station|hydroelectric station
نیروگاه برقابی
hydropower plant|hydropower station|hydropower station
قشرزایی ، رسوب زایی ، رسوب گذاری
incrustation
ایستگاه برگردان ، ایستگاه متناوب ساز جریان
تاسیساتی که برای تبدیل جریان مستقیم به جریان متناوب یک یا چند فازه ، ایستگاه متناوب ساز جریان تاسیساتی که برای تبدیل جریان مستقیم به جریان متناوب یک یا چند فازه
invertor station
ایستگاه کنترل اصلی
master control station
نیروگاه آبی با فرازه متوسط نیروگاه آبی که فرازه ناخالص آن از 15 تا 50 متر باشد
medium head water power plant|medium head water power plant station|medium head water power plant station
دیدگاه
observation station
نیروگاه بار قله نیروگاهی که بطور عمده برای عرضه بار قله به خدمت گرفته می شود
peak load power station
نوعی نیروگاه که دارای توربین خانه جداگانه ای نبوده و در عوض واحدهای مولد در دیوارهای عریض اب بند (سد) ساخته می شود
pier head power plant|pier head power station|pier head power station
نیروگاه برق آبی مخزن تنظیم (بند حوضچه ای) ، نیروگاه آبراهه ای
نیروگاه جریان رودخانه ای است که برای آن مخزن های کوچکی در مسیر رودخانه ایجاد می نمایند به طوریکه تولید برق در آنها با تاخیر چند ساعته انجام می گیرد ، نیروگاه آبراهه ای - نیروگاه جریان رودخانه ای است که برای آن مخزن های کوچکی در مسیر رودخانه ایجاد می نمایند به طوریکه تولید برق در آنها با تاخیر چند ساعته انجام می گیرد
pondage power station
مجتمع نیروگاهی تلمبه
pumped storage aggregate
طرح تلمبه ، ذخیره ای (ترکیبی از واحدهای پمپاژ و توربین)
pumped storage development
طرح تلمبه ، ذخیره ای (ترکیبی از واحدهای پمپاژ و توربین)
pumped storage development|pumped storage scheme|pumped storage scheme
تلمبه خانه
pumping station
ایستگاه یکسو ساز -پست یکسو کننده تاسیساتی است برای تبدیل یک جریان متناوب یک یا چند فاز به جریان مستقیم
rectifier station
نیروگاه جریانی - نیروگاهی با باروی رودخانه یا آب بند انحراف (سد انحرافی) چون فرازه آب بند انحرافی کم است ، امکان ذخیره یا حتی آبگیری پایین می باشد بدین سبب قدرت خروجی بمیزان زیادی با نوسانات ایجاد شده در مسیر جریان تغییر می کند
run of river plant|run of river station|run of river station
نیروگاه برق آبی
run of river power station
کلید خانه ، ایستگاه کلیدزنی
switching station
نیروگاه جزر و مدی ، نیروگاه فرا فروکشند ، نیروگاه کشند و واکشندی - نیروگاه برق‎آبی که از اختلاف تراز میان سطح آب دریا به هنگام جزر و سطح آب دریا در درون حوضچه های جدا شده از دریا به هنگام مد بهره می گیرد
tidal power plant|tidal power station|tidal power station
قرارگاه آب نیروگاهی ، مرکز یا قرارگاه نیروگاه آبی- توربین خانه
water power station
ایستگاه کاری
رایانه بزرگ یا کوچک مجزا و تک کاربر با قدرت پردازش بالا و ظرفیت ذخیره زیاد ، ایستگاه کاری - رایانه بزرگ یا کوچک مجزا و تک کاربر با قدرت پردازش بالا و ظرفیت ذخیره زیاد
workstation

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن