معادل انگلیسی روان آب ، آبهای جاری
آن قسمت از بارش که سرانجام به نهرها می رسد مرکب از آبی است که در سطح زمین

زمين شناسی
روان آب ، آبهای جاری
آن قسمت از بارش که سرانجام به نهرها می رسد مرکب از آبی است که در سطح زمین جریان می یابد به جای اینکه به داخل زمین فرو رود همراه با مقدار آبی که در مرحله اول به زمین فرورفته و بعداً در نهرها به آبی که در روی زمین جریان دارد ملحق می شود ، آبهای جاری - آن قسمت از بارش که سرانجام به نهرها می رسد مرکب از آبی است که در سطح زمین جریان می یابد به جای اینکه به داخل زمین فرو رود همراه با مقدار آبی که در مرحله اول به زمین فرورفته و بعداً در نهرها به آبی که در روی زمین جریان دارد ملحق می شود
run off
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی روان آب ، آبهای جاری
آن قسمت از بارش که سرانجام به نهرها می رسد مرکب از آبی است که در سطح زمین
ضریب تغییرات آبدهی
run off variation factor
ضریب جریان سطحی -ضریب آبدوی
run off coefficient|impermeability factor|impermeability factor
ضریب جریان سطحی -ضریب آبدوی
run off coefficient
حد دلخواه مرزی دلخواه که دو واحد چینه شناسی دگردیس شده مجاور را از یکدیگر جدا می کند (Wheeler & Hallory 1953)؛ همچنین ببینید: cutoff (چینه شناسی)
arbitrary cutoff
جریان‌پایه ، رواناب پایه
این جریان بیشتر از آب زیرزمینی برون ریز تشکیل شده است ولی از رواناب تاخیری بوسیله گذر آرام از درون دریاچه ها و مردابها هم بوجود می آید و این اصطلاح به جریان طبیعی یک رود اشاره دارد که توسط عمل انسان متاثر نشده است مقایسه شود با : Base flow جریان حد/پایه/ بنیادی Direct runoff رواناب مستقیم
مترادف : fair-weather runoff Sustained runoff رواناب پایدار
، رواناب پایه - این جریان بیشتر از آب زیرزمینی برون ریز تشکیل شده است ولی از رواناب تاخیری بوسیله گذر آرام از درون دریاچه ها و مردابها هم بوجود می آید و این اصطلاح به جریان طبیعی یک رود اشاره دارد که توسط عمل انسان متاثر نشده است مقایسه شود با : Base flow جریان حد/پایه/ بنیادی Direct runoff رواناب مستقیم - مترادف : fair-weather runoff Sustained runoff رواناب پایدار -
base runoff
زون بنیوف ، زون فرورانش منطقه ای در نزدیکی کانون زمین لرزه که دهها کیلومتر زیر پوسته زمین واقع شدهاست
benioff zone|benioff|benioff
میان بریدگی
chute cutoff
آبکندهای دوباره کنده شده ، آب بند
هر گونه مانعی که در مسیر یک جریان آب کوچک قرار گیرد ، آب بند هر گونه مانعی که در مسیر یک جریان آب کوچک قرار گیرد
cut off
میانبر
(رودخانه ها): الف) کانال جدید و نسبتاً کوتاه که وقتی تشکیل شده است که یک رودخانه از میان یک نوار باریک خشکی عبور می کند و بدین طریق طول کانال آن را کوتاه می نماید نیز ببینید: باریکه میانبر ، آبراهه ناودانی مترادف: میانبر مئآندری کانال قطع شده
ب) کانالی که برای مستقیم کردن رودخانه یا برای کوتاه کردن خمیدگی های ساخته می شود و از طریق آن منطقه ای را که بطور معمول در معرض سیل یا فرسایش کانال می باشد ، به حالت تعادل بر می گردانند نیز ببینید: کانال پیلوت
ج) یک پیکره یا توده هلالی شکل آب که بوسیله قطع شدگی از رودخانه اصلی جدا شده است
د) تشکیل یک قطع شدگی یا میانبر ، میانبر (رودخانه ها): الف) کانال جدید و نسبتاً کوتاه که وقتی تشکیل شده است که یک رودخانه از میان یک نوار باریک خشکی عبور می کند و بدین طریق طول کانال آن را کوتاه می نماید نیز ببینید: باریکه میانبر ، آبراهه ناودانی مترادف: میانبر مئآندری کانال قطع شده ب) کانالی که برای مستقیم کردن رودخانه یا برای کوتاه کردن خمیدگی های ساخته می شود و از طریق آن منطقه ای را که بطور معمول در معرض سیل یا فرسایش کانال می باشد ، به حالت تعادل بر می گردانند نیز ببینید: کانال پیلوت ج) یک پیکره یا توده هلالی شکل آب که بوسیله قطع شدگی از رودخانه اصلی جدا شده است د) تشکیل یک قطع شدگی یا میانبر
cutoff
رواناب تاخیری
آب حاصل از بارندگی که به درون زمین فرو می رود و بعدها از طریق تراوش ها و چشمه ها به رود تخلیه می شود (تار و ون انگلن ، 1926) بر طبق تعریف مذکور ، این اصطلاح مترادفی برای رواناب آب زیرزمینی است اما همچنین می توان آن را به عنوان رواناب تاخیری از هر طریقی ، مانند ذخیره موقت بارندگی به شکل برف و یخ نیز تعریف کرد ، رواناب تاخیری آب حاصل از بارندگی که به درون زمین فرو می رود و بعدها از طریق تراوش ها و چشمه ها به رود تخلیه می شود (تار و ون انگلن
delayed runoff
بالاد ، روان آب
depth of runoff
رواناب مستقیم
روانابی که بلافاصله پس از بارندگی به کانال های جریان باران یا ذوب برف می پیوندد ( لانگین و ایسری 1960 )
مقایسه شود با : رواناب پایه
مترادف : رواناب سطحی مستقیم ، رواناب فورانی ، جریان توفان ، رواناب توفانی ، آب توفانی
، رواناب مستقیم - روانابی که بلافاصله پس از بارندگی به کانال های جریان باران یا ذوب برف می پیوندد ( لانگین و ایسری 1960 ) - مقایسه شود با : رواناب پایه - مترادف : رواناب سطحی مستقیم ، آب توفانی -
direct runoff
رواناب سطحی مستقیم ، رواناب مستقیم
direct surface runoff
رواناب سطحی مستقیم ، رواناب مستقیم
direct surface runoff|runoff|runoff
برداشت (آب)
draw off
بالاد ، روان آب
f runoff
رواناب هوای صاف ، رواناب پایه
fair- weather runoff
رواناب هوای صاف ، رواناب پایه
fair- weather runoff|runoff|runoff
رواناب سیل
flood runoff
گیرش سطحی (آبشناسی) ، برگاب
fly off
قطع شدگی فرودیواره
بریدگی فرودیواره ،
مترادف trailing edge
رجوع شود به Royes و همکاران (1975) ، قطع شدگی فرودیواره بریدگی فرودیواره ، مترادف trailing edge رجوع شود به Royes و همکاران (1975)
footwall cutoff
عیارحد
عیاری است که ماده معدنی با آن عیار درصورت فراوری سودی دربرنخواهد داشت ، عیارحد عیاری است که ماده معدنی با آن عیار درصورت فراوری سودی دربرنخواهد داشت
grade cutoff
طاق خاک ، طاق زمین
ground roff
آبدوی زیرزمینی ، جریان زیر زمینی
ground water runoff
رواناب زیرزمینی
groundwater runoff
محوطه نشست و برخاست
landing-and-take-off area|landing-and-take-off|landing-and-take-off
میانگین سالانه رواناب
mean annual runoff
میانگینماهانه رواناب
mean monthly runoff
آبدوی طبیعی
natural runoff
رواناب چکادی ، رواناب بیشینه
حداکثر میزان سرریز در ناحیه یا نقطه ای مشخص طی یک دوره زمانی معین ، رواناب بیشینه حداکثر میزان سرریز در ناحیه یا نقطه ای مشخص طی یک دوره زمانی معین
peak runoff
پرده آببندی کامل
positive cut-off
بده رواناب
rate of runoff
آهنگی که در آن تضعیف لرزه ای در یک فیلتر با افزایش بسآمد تغییر می کند
roll-off
کان تن روبانی چینه سان ، ران
در کانسار ، یک کانه پهن نامنظم روبان مانند که از چینه بندی سنگ میزبان پیروی می کند
محوطه
در سنگهای نفوذی ، اسم: یک گسترش انشعابی یا انگشت مانند تغذیه کننده یک توده نفوذی آذرین است این گستره ها معمولاً بطور جانبی در امتداد چندین سطح چینه شناسی گسترده می شوند ، ران - در کانسار ، یک کانه پهن نامنظم روبان مانند که از چینه بندی سنگ میزبان پیروی می کند - محوطه - در سنگهای نفوذی
run
مواد خام به همان شکلی که در معدن وجود دارد ؛ درجه یا کیفیت میانگین
run of mine
نیروگاه جریانی
نیروگاهی با باروی رودخانه یا آب بند انحراف (سد انحرافی) چون فرازه آب بند انحرافی کم است ، امکان ذخیره یا حتی آبگیری پایین می باشد بدین سبب قدرت خروجی بمیزان زیادی با نوسانات ایجاد شده در مسیر جریان تغییر می کند
run of river plant
نیروگاه جریانی - نیروگاهی با باروی رودخانه یا آب بند انحراف (سد انحرافی) چون فرازه آب بند انحرافی کم است ، امکان ذخیره یا حتی آبگیری پایین می باشد بدین سبب قدرت خروجی بمیزان زیادی با نوسانات ایجاد شده در مسیر جریان تغییر می کند
run of river plant|run of river station|run of river station
نیروگاه جریانی
run of river power plant
نیروگاه برق آبی
run of river power station
ناهم محوری ، لنگی
run out
خیز ، بالارفتگی ، فراروی
run up
سرعت فرار ، سرعت گریز
runaway speed
حالت سرعت فرار ، وضعیت سرعت فرار
runaway speed mode
لبه ، دندانه
rundle
رمزی ، طلسمی
رجوع شود به graphic (نگاشته تصویری)
runic
رمزی ، طلسمی - رجوع شود به graphic (نگاشته تصویری)
runic|graphic|graphic
نگاشتی
مترادفی برای گرانیت گرافیکی این اصطلاح ، که اولین بار توسط پنیکرتون در سال 1811 استفاده شد ، توسط جوهانسن (ص 273 ، 1939) پیشنهاد شد ، نگاشتی - مترادفی برای گرانیت گرافیکی این اصطلاح
runite
روشی برای فشرده کردن دادهها براساس کاهش تعداد هر نوع سکانس مکرر از علایم یا حروف
این روش اغلب برای فشرده کردن دادههای تصویری استفاده می شود ، روشی برای فشرده کردن دادهها براساس کاهش تعداد هر نوع سکانس مکرر از علایم یا حروف - این روش اغلب برای فشرده کردن دادههای تصویری استفاده می شود
run-length coding
کدگذاری در راستای طول(rle)
run-length encoding
کدگذاری در راستای طول(rle)
run-length encoding|rle|rle
نهر ، رود کوچک
رجوع شود به runnel (نهرک)
runlet
نهر ، رود کوچک - رجوع شود به runnel (نهرک)
runlet|runnel|runnel
آبرو ، جوی ، نهر کوچک‌ ، نهرک
در زمین شناسی ساحلی ، الف) خط القعر یک پشته که به سمت خشکی ، بر روی بخش پیش ساحل یک ساحل میان کشندی توسط عمل امواج ساخته می شود این فرورفتگی ، آبی را که به خارج از ساحل توسط پسروی های کشند زهکشی می شود ، حمل می کند و با پیشروی کشند ، سیلابی می شود مقایسه شود با: rill (جویبار یا شیار) در زمین شناسی ساحلی
ب) رجوع شود به Swale (گودال ، فرورفتگی)
ج) رجوع شود به trough (خط القعر ، گودال) ، نهرک - در زمین شناسی ساحلی ، سیلابی می شود مقایسه شود با: rill (جویبار یا شیار) در زمین شناسی ساحلی - ب) رجوع شود به Swale (گودال ، فرورفتگی) - ج) رجوع شود به trough (خط القعر
runnel
چرخ دوار ، چرخشگر
runner
نوار چرخ دوار
runner band
محفظه نوار چرخ دوار
runner band chamber
آب بند نوار چرخ دوار
runner band seal
حلقه دوار ، تسمه دوار
runner belt
مخروطی چرخ دوار
runner cone
تاج چرخ دوار
runner crown
صفحه چرخشی ، صفحه دوار
runner disc
پوشش چرخشگر ، پوشش چرخ محرک
runner envelope liner
مسیر جریان در پره های متحرک
runner passages
زمین جریانی
زمین های ماسه ای فاقدسیمان که قابلیت جریان یافتن به صورت آزاد را دارند این زمینها از آب اشباع هستند ووجود آب می تواندآنها راتحریک به جریان یافتگی وروان شدن نماید ، زمین جریانی - زمین های ماسه ای فاقدسیمان که قابلیت جریان یافتن به صورت آزاد را دارند این زمینها از آب اشباع هستند ووجود آب می تواندآنها راتحریک به جریان یافتگی وروان شدن نماید
running ground
شن روان
running sand
سرعت حرکت
running speed
رواناب ، روانآب ، روان شدگی
مقداری از آب باران است که مستقیما در اثر زهکش سطح زمین را ترک می کند
در آب شناسی ، آن بخش از باران که در رودخانه های سطحی ظاهر می شود این بخش ، از جریان رود محدودتر است بطوریکه شامل کانال های رود که تحت تاثیر تغییر مصنوعی قرار گرفته اند ، ذخیره یا سایر عملیات انسانی نمی باشد با توجه به سرعت ظهور بعد از بارش ، این رواناب به رواناب مستقیم و پایه تقسیم می شود با توجه به منبع و سرچشمه ، به رواناب سطحی ، تراوش طغیانی و رواناب آب زیرزمینی تقسیم می‌شود این واژه برابر رواناب کل است که توسط بعضی استفاده می شود (لانگبین وایسری 1960) مترادف: جریان بکر
مقایسه شود با: آبدهی
نیز ببینید: چرخه رواناب
در زغال سنگ شناسی ، ریزش ستون زغال سنگ یک رگه زغال با شیب تند گفته می شود که ستون ریخته شده است
، روان شدگی - مقداری از آب باران است که مستقیما در اثر زهکش سطح زمین را ترک می کند - در آب شناسی ، تراوش طغیانی و رواناب آب زیرزمینی تقسیم می‌شود این واژه برابر رواناب کل است که توسط بعضی استفاده می شود (لانگبین وایسری 1960) مترادف: جریان بکر - مقایسه شود با: آبدهی - نیز ببینید: چرخه رواناب - در زغال سنگ شناسی ، ریزش ستون زغال سنگ یک رگه زغال با شیب تند گفته می شود که ستون ریخته شده است -
runoff
ضریب رواناب ، ضریب هرزاب ، ضریب جریان سطحی
برابراست با ارتفاع آب جریان یافته در زمین به ارتفاع بارندگی
این ضریب کوچکتر از واحد می باشد ، ضریب جریان سطحی - برابراست با ارتفاع آب جریان یافته در زمین به ارتفاع بارندگی - این ضریب کوچکتر از واحد می باشد
runoff coefficient
گردش رواناب
runoff cycle
شدت رواناب
اضافه شدت بارش باران بیش از ظرفیت تراوش که معمولاً بوسیله اینچ در عمق بارش بر ساعت بیان می شود بطور دقیق ، حجم آب حاصله از یک مساحت زمین بر ساعت را گویند نماد: Q مترادف: نرخ رواناب ، شدت رواناب - اضافه شدت بارش باران بیش از ظرفیت تراوش که معمولاً بوسیله اینچ در عمق بارش بر ساعت بیان می شود بطور دقیق
runoff intensity
نرخ رواناب
رجوع شود به شدت رواناب (runoff intensity)
runoff rate
نرخ رواناب - رجوع شود به شدت رواناب (runoff intensity)
runoff rate|runoff intensity|runoff intensity
گریزآب
runoff water
دورخیزگاه ، راهرو ، کانال یک رود
runway
رواناب رگبار
storm runoff
سیلان آب رگباری
storm water runoff
رواناب زیر پوسته ای
subsurface runoff
مانع یا آب بند تحت الارضی
تغییر مسیر یا انحراف رود سطحی از طریق رشد یا ایجاد شدن مسیر زیرزمینی کوتاه تر در عرض یک گردنه رودپیچ ، مانع یا آب بند تحت الارضی - تغییر مسیر یا انحراف رود سطحی از طریق رشد یا ایجاد شدن مسیر زیرزمینی کوتاه تر در عرض یک گردنه رودپیچ
subterranean cutoff
رواناب سطحی ، رواناب سطحی
بارشی که سطح زمین یا کانال رودها را زهکشی می کند ، رواناب سطحی - بارشی که سطح زمین یا کانال رودها را زهکشی می کند
surface runoff
رواناب کلی
total runoff
نشت زیرزمینی
underground runoff
معادله وان هوف - معادله ای که همبستر دمایی ثابت تعادل یک واکنش را بدست می دهد: d ln k/dt ?H°/RT2 ، که در آن k ثابت تعادل ، T دمای مطلق ، ?H° تغییر آنتالپی برای واکنش فرضی با تمام مواد در حالات استانداردشان است و R: ثابت گازی ، می باشد
van’t hoff equation|van’t hoff|van’t hoff
قانون وان هوف - گذاره ای در مطالعات فازها ، که بر طبق آن ، زمانیکه یک سیستم در تعادل است ، که از دو برهم کنش مخالف هم ، برهم کنش گرماگیر پیش می‌رود با افزایش دما و برهم کنش گرماده توسط کاهش دما ، پیش می رود
van’t hoff law|van’t hoff|van’t hoff

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن