معادل انگلیسی گنبد شیلرنی
اصطلاحی که توسط بالک (1937) برای یک توده آذرین نفوذی معرفی شده که کمابیش بطور کامل

زمين شناسی
گنبد شیلرنی
اصطلاحی که توسط بالک (1937) برای یک توده آذرین نفوذی معرفی شده که کمابیش بطور کامل توسط لایه های جریانی نشان داده می شوند که در ناحیه ای مرکزی ، به بالاترین حد خود می رسند
مقایسه شود با: کمان رگه بندی (schlieren arch)
کاربرد آن توصیه نمی شود ، گنبد شیلرنی - اصطلاحی که توسط بالک (1937) برای یک توده آذرین نفوذی معرفی شده که کمابیش بطور کامل توسط لایه های جریانی نشان داده می شوند که در ناحیه ای مرکزی ، به بالاترین حد خود می رسند - مقایسه شود با: کمان رگه بندی (schlieren arch) - کاربرد آن توصیه نمی شود
schlieren dome
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گنبد شیلرنی
اصطلاحی که توسط بالک (1937) برای یک توده آذرین نفوذی معرفی شده که کمابیش بطور کامل
گنبد بازالتی
basaltic dome
کلادوم
گروه شعاع های مشابه سوزنه اسفنج triaene- cliaene یا tetraene ، کلادوم گروه شعاع های مشابه سوزنه اسفنج triaene- cliaene یا tetraene
cladome
کج گنبد
یک منشور درجه یک در سیستم منوکلینیک شاخص های آن {ok1} است و تقارن آن m2 می باشد مقایسه شود با brachydome ، کج گنبد یک منشور درجه یک در سیستم منوکلینیک شاخص های آن {ok1} است و تقارن آن m2 می باشد مقایسه شود با brachydome
clinodome
گنبد انباشتی ، گنبد آتشفشانی
cumulo dome
گنبد بیابانی
یک سطح سنگی محدب با شیب های صاف و یکنواخت که نشانگر در معرض قرار گرفتن طولانی مدت یک توده کوه در مقابل فرسایش بیابانی می باشد مثلاً : گنبد cima در بیابان موهاوی در کالیفرنیا – نیز ببینید : کمان بیابانی – گنبد گرانیت – مترادف : گنبد پدیمان ، گنبد بیابانی یک سطح سنگی محدب با شیب های صاف و یکنواخت که نشانگر در معرض قرار گرفتن طولانی مدت یک توده کوه در مقابل فرسایش بیابانی می باشد مثلاً : گنبد cima در بیابان موهاوی در کالیفرنیا – نیز ببینید : کمان بیابانی – گنبد گرانیت – مترادف : گنبد پدیمان
desert dome
گنبد ، گنبد
بر آمدگیهای حاصل از با لاآمدن نمکها یا آتشفشانها و را گویند ، گنبد بر آمدگیهای حاصل از با لاآمدن نمکها یا آتشفشانها و را گویند
dome
گنبد پوسته ای ، گنبد پوسته پوسته شده
ساختار بزرگ گنبدی شکل ، معمولا متشکل از گرانیت که به صورت ورقه ای شکل گرفته است
یک شکل گنبد مانند بزرگ که در سنگهای توده ای همگن دانه درشت خصوصاً گرانیت ، توسط فرسایش پوست پیازی ایجاد می شود
مثال هایی شناخته شده از این مورد در دره یوسمیت در کالیفرنیا مشاهده می شوند ، گنبد پوسته پوسته شده ساختار بزرگ گنبدی شکل ، معمولا متشکل از گرانیت که به صورت ورقه ای شکل گرفته است یک شکل گنبد مانند بزرگ که در سنگهای توده ای همگن دانه درشت خصوصاً گرانیت ، توسط فرسایش پوست پیازی ایجاد می شود مثال هایی شناخته شده از این مورد در دره یوسمیت در کالیفرنیا مشاهده می شوند
exfoliation dome
گنبد برون زاد
یک گنبد آتشفشانی که توسط برون ریزی سطحی گدازه گرانرو ساخته می شود و معمولاً یک مجرا یا کراتر مرکزی را تشکیل می دهد (ولیامز 1932)
مقایسه شود با: گنبد اندوژن (endogenous dome) ، گنبد برون زاد یک گنبد آتشفشانی که توسط برون ریزی سطحی گدازه گرانرو ساخته می شود و معمولاً یک مجرا یا کراتر مرکزی را تشکیل می دهد (ولیامز 1932) مقایسه شود با: گنبد اندوژن (endogenous dome)
exogenous dome
گنبد گدازه های ، توده های گدازه که شکل خارجی آنها شبیه به گنبد است ، گنبد گدازه ای
توده ی گنبدی شکل که همراه کوههای قدیمی آتشفشانی است و هنگامی تشکیل می شود که گدازه ی ضخیمی به آرامی از دودکش خارج شود گنبدهای گدازه ای می توانند همانند درپوشی عمل می کنند و مانع فوران مواد گاز دار می شوند ، گنبد گدازه ای توده ی گنبدی شکل که همراه کوههای قدیمی آتشفشانی است و هنگامی تشکیل می شود که گدازه ی ضخیمی به آرامی از دودکش خارج شود گنبدهای گدازه ای می توانند همانند درپوشی عمل می کنند و مانع فوران مواد گاز دار می شوند
lava dome
گنبد گنیسی غلاف دار
عنوانی که توسط اسکولا ، برای گنبدی که در سنگهای دگرگونی شکل گرفته و دارای یک هسته گنایسی است که از یک پی سنگ جدا شده و از میان پوششی از سنگهای جوانتر دگرگون شده بیرون آمده ، ارائه شده است گنایس مزبور توسط پوسته ای از قسمتهای اصلی توالی دگرگونی واقع بر روی آن ، دربر گرفته شده است
mantled gneiss dome
گبند مخفی ، کوه یا گنبد نمکی که بداخل لایه های رسوبی فوقانی نفوذ نمی کند
nonpiercement salt dome
گنبد سنگفرشی ، گنبد بیابانی (Desert dome)
pediment dome
گنبد نفوذی ، گنبد دیاپیری ، دیاپیر
piercement dome
گنبد آتشفشانی
گنبد آتشفشانی که توسط یک مجرای پرکننده بلندشده و یکپارچه مشخص می‌‌شود ، گنبد آتشفشانی - گنبد آتشفشانی که توسط یک مجرای پرکننده بلندشده و یکپارچه مشخص می‌‌شود
plug dome
گنبد فشاری ، تپه
pressure dome
گنبد باقیمانده
رجوع شود به تاقدیس باقیمانده (residual anticline) ، گنبد باقیمانده - رجوع شود به تاقدیس باقیمانده (residual anticline)
residual dome
پرتو یا شعاع بلند یک خار یا سوزن سه تایی اسفنج را گویند مترادف: rhabd
rhabdome
بشره‌ ، پوست‌ ، اصطلاحی فنی برای پوسته یا قشر خارجی
rhytidome
گنبد نمکی
دیاپیر یا ساختار فرورونده سوزنی که از یک گنبد نمکی مرکزی و تقریباٌ هم بعد تشکیل شده ، معمولاً یک تا دو کیلومتر قطر داشته ، نمک مادر از عمق 5 تا بیش از 10 کیلومتری زیر رأس گنبد با گذر از میان رسوبات فراگیر بالا آمده است بسیاری از گنبدهای نمک دارای پوش سنگی از کانی های تبخیری با انحلال کمتر ، خصوصاً انیدریت ، هستند بیشتر گنبدها دارای دیواره های تقریباً عمودی هستند ، اما بعضی معلق می باشند رسوبات فراگیر ، معمولاً به بالا چرخیده اند و بطور واپیچیده ای در کنار گنبد نمک گسله شده اند و طبقات نفوذپذیرتر به عنوان مخازنی برای نفت و گاز عمل می کنند گنبدهای نمکی ، عوارض ویژه دشت ساحلی خلیج مکزیک در آمریکای شمالی و دشت شمالی آلمان در اروپا هستند اما در مناطق بسیار دیگری نیز به چشم می خورند
مقایسه شود با: تاقدیس نمکی
نیز ببینید: salt tectonics (زمین ساخت نمک)
salt dome
گنبد ماسه ای
رجوع شود به dome (گنبد [ساحل]) ، گنبد ماسه ای - رجوع شود به dome (گنبد [ساحل])
sand dome
شیلرن ، پیکره های متفاوت در توده نفوذی
توده های صفحه ای ، با طول چند اینچ تا ده ها فوت که در سنگهای آذرین درونی ظاهر می شوند این توده ها ممکن است دارای ترکیب کانی شناسی کلی مشابه سنگهای آذرین درونی باشند ، اما به خاطر تفاوت در نسبتهای کانی ، تیره تر یا روشن تر هستند مرزهای آنها با سنگ ، تدریجی یا انتقالی است بعضی از این توده ها ادخال های تعدیل شده و سایرین جدایش هایی از کانی ها می باشند ریشه کلمه: آلمانی ، به معنای خدشه ای در شیشه که به خاطر منطقه ای با ترکیب غیر عادی است مفرد آن: schliere نیز نوشته می شود: schliere
صفت: schlieric (رگه بندی شده) مقایسه شود با: flow layer (لایه یا لایه بندی جریانی) ، پیکره های متفاوت در توده نفوذی - توده های صفحه ای ، به معنای خدشه ای در شیشه که به خاطر منطقه ای با ترکیب غیر عادی است مفرد آن: schliere نیز نوشته می شود: schliere - صفت: schlieric (رگه بندی شده) مقایسه شود با: flow layer (لایه یا لایه بندی جریانی)
schlieren
قوس شیلرنی
اصطلاحی که توسط بالک (1937) برای یک توده آذرین نفوذی با لایه های جریانی ، در امتداد مرزهایش معرفی شد که در داخل آن کم یا اصلا غایب هستند
مقایسه شود با: schlieren dome (گنبد رگه بندی)
کاربرد آن توصیه نمی شود
schlieren arch
قوس شیلرنی - اصطلاحی که توسط بالک (1937) برای یک توده آذرین نفوذی با لایه های جریانی ، در امتداد مرزهایش معرفی شد که در داخل آن کم یا اصلا غایب هستند - مقایسه شود با: schlieren dome (گنبد رگه بندی) - کاربرد آن توصیه نمی شود
schlieren arch|schlieren|schlieren
گنبد آتشفشانی ، گنبد آتشفشانی
توده ای گنبدی شکل از گدازه منجمد شده در اطراف مجرای آتشفشانی که دارای گرانروی بالایی بوده و نمی تواند جریان یابد
توده ای شیبدار از گدازه خمیری ویسکوز که از مجرای آتشفشانی بیرون آمده و اغلب دایره ای شکل بوده و در راس به شکل دندانه ای ، گرد شده است ، گنبد آتشفشانی - توده ای گنبدی شکل از گدازه منجمد شده در اطراف مجرای آتشفشانی که دارای گرانروی بالایی بوده و نمی تواند جریان یابد - توده ای شیبدار از گدازه خمیری ویسکوز که از مجرای آتشفشانی بیرون آمده و اغلب دایره ای شکل بوده و در راس به شکل دندانه ای
volcanic dome

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن