معادل انگلیسی لُب نافی
لب اصلی بزرگ خط درز یک آمونوئید که بر رو یا در نزدیکی رگه یا درز نافی مرکزدار می شود

زمين شناسی
لُب نافی
لب اصلی بزرگ خط درز یک آمونوئید که بر رو یا در نزدیکی رگه یا درز نافی مرکزدار می شود و تشکیل بخشی از هر دو خط درزهای خارجی و داخلی را می دهد ، لُب نافی - لب اصلی بزرگ خط درز یک آمونوئید که بر رو یا در نزدیکی رگه یا درز نافی مرکزدار می شود و تشکیل بخشی از هر دو خط درزهای خارجی و داخلی را می دهد
umbilical lobe
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لُب نافی
لب اصلی بزرگ خط درز یک آمونوئید که بر رو یا در نزدیکی رگه یا درز نافی مرکزدار می شود
لب/ لبه حلقوی
یک لب شکمی ثانویه کوچک در روز لب درونی اصلی خط درز بعضی از صدف حلزونی پیچ خورده نوتلوئید ها(Nautiloid) ، لب/ لبه حلقوی یک لب شکمی ثانویه کوچک در روز لب درونی اصلی خط درز بعضی از صدف حلزونی پیچ خورده نوتلوئید ها(Nautiloid)
annular lobe
لب یا بخش محوری
محور یک تریلوبیت (خط یا راستای حرکت و رشد تریلویبیت)
، لب یا بخش محوری محور یک تریلوبیت (خط یا راستای حرکت و رشد تریلویبیت)
axial lobe
لب قلبی
لب میانی پروسوما و اپیستوسوما در مروستوم ها ، لب قلبی لب میانی پروسوما و اپیستوسوما در مروستوم ها
cardiac lobe
قطعه پشتی
قطعه اصلی میانی یک خط درز بر روی پشت صدف یک سفالوپود
نیز ببینید : قطعه درونی
مقایسه شود با : قطعه جلویی ، قطعه پشتی قطعه اصلی میانی یک خط درز بر روی پشت صدف یک سفالوپود نیز ببینید : قطعه درونی مقایسه شود با : قطعه جلویی
dorsal lobe
لوب خارجی
لوب شکمی در صدفهای سفالوپودی که بطور عادی پیچیده‌اند ، لوب خارجی لوب شکمی در صدفهای سفالوپودی که بطور عادی پیچیده‌اند
external lobe
هسته دشت سیلابی
بخشی از یک دشت سیلابی که توسط یک رودپیچ احاطه شده است
flood plain lobe
نرمه گوشته بیرونی
حواشی خارجی گوشته یک بازوپا که توسط یک شیار گوشته ای از حاشیه داخلی جدا شده و در بازوپایان بندبند ، لایه اولیه صدف را می پوشاند
outer mantle lobe
قطعه پلکی
الف) بخش بالا آمده گونه ثابت یک بندپای خرچنگی که به صورت جانبی از شیار مرکزی به حاشیه فوقانی و درونی سطح یکی از چشمهای موجود مزبور ، کشیده شده است
ب) بخش برآمده چشم جانبی یک یوریپترید ، قطعه پلکی الف) بخش بالا آمده گونه ثابت یک بندپای خرچنگی که به صورت جانبی از شیار مرکزی به حاشیه فوقانی و درونی سطح یکی از چشمهای موجود مزبور ، کشیده شده است ب) بخش برآمده چشم جانبی یک یوریپترید
palpebral lobe
زبانه ماسه ای ، لب ماسه ای
نهشته ماسه ای گرد شده که از ساحل به درون آب کم عمق گسترده می شود
مقایسه شود با: Sand horn (شاخ ماسه ای) ، لب ماسه ای - نهشته ماسه ای گرد شده که از ساحل به درون آب کم عمق گسترده می شود - مقایسه شود با: Sand horn (شاخ ماسه ای)
sand lobe
کره جغرافیایی کره ای که نقشه زمین ، سیارات ، ستارگان و یا کره عالم ، بر سطح آن نمایش داده شود
terrestrial globe
ناحیه نافی (در سرپایان)
بخش یا سطح درونی پیچ یک حلزون سفالوپود ، بین شانه نافی و رگه یا درز نافی را گویند اگر با شیب زیاد از سطح پیچش بالا آید به نام “دیوار نافی” و اگر با شیب ملایم بالا آید ، “سراشیبی نافی” خوانده می شود ، ناحیه نافی (در سرپایان) - بخش یا سطح درونی پیچ یک حلزون سفالوپود
umbilical area
سوراخ نافی
منفذ توخالی به دور محور پیچش صدف یک سفالوپود که نافهای موجود بر روی طرفهای مخالف هم را به یکدیگر متصل می کند ، سوراخ نافی - منفذ توخالی به دور محور پیچش صدف یک سفالوپود که نافهای موجود بر روی طرفهای مخالف هم را به یکدیگر متصل می کند
umbilical perforation
شانه نافی
الف) بخشی از صدف یک سفالوپود که ناف را محصور می کند و حاشیه بیرونی آن را تشکیل می دهد مثلاً بخش به شدت خمیده پیچ صدف یک نوتیلوئید بین پهلو و بخش داخلی ناحیه نافی
ب) زاویه داری پیچ ها در حاشیه و درون ناف صدف یک گاستروپود (مور و همکاران ، 1952)
ج) بخشی از پوسته فرامینیفرایی که ناف را احاطه می کند نیز ببینید: shoulder (دیرین شناسی) ، شانه نافی - الف) بخشی از صدف یک سفالوپود که ناف را محصور می کند و حاشیه بیرونی آن را تشکیل می دهد مثلاً بخش به شدت خمیده پیچ صدف یک نوتیلوئید بین پهلو و بخش داخلی ناحیه نافی - ب) زاویه داری پیچ ها در حاشیه و درون ناف صدف یک گاستروپود (مور و همکاران ، 1952) - ج) بخشی از پوسته فرامینیفرایی که ناف را احاطه می کند نیز ببینید: shoulder (دیرین شناسی)
umbilical shoulder
بخش عقبی بال ، معمولاً مثلثی و تاشونده در حول رگهای آنال
vanal lobe
بخش عقبی بال ، معمولاً مثلثی و تاشونده در حول رگهای آنال
vanal lobe|anal lobe|anal lobe

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن