معادل انگلیسی ماشین مجازی
سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می

زمين شناسی

ماشین مجازی
سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می کند ، ماشین مجازی - سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می کند

virtual machine

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ماشین مجازی
سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می

دستگاه اکتشاف ، ماشین آتشباری

blasting machine

تلمبه تزریق

boojee pump|grouting machine|grouting machine

ماشین فلوتاسیون ستونی
از انواع جدید ماشین های فلوتاسیون که در آن از وسیله ای مکانیکی برای همزدن پالپ و متفرق کردن دانه های جامد و حبابهای هوا استفاده نشده است این ماشین ها از یک ستون استوانه ای تشکیل شده که حبابهای هوا از قسمت تحتانی سلول وارد آن می گردند در قسمت فوقانی سلول ، دوشهای آبی برای شستشوی کف تعبیه شده است

column flotation machine

ماشین پرداخت سطح بتن

concrete finishing machine

دستگاه مغزه گیر
این دستگاه برای مغزه گیری و نمونه گیری از سنگ ها و بتن سخت شده بکار می روند ، دستگاه مغزه گیر این دستگاه برای مغزه گیری و نمونه گیری از سنگ ها و بتن سخت شده بکار می روند

core drilling machine

ماشین آتش کن ، ماشین آتشباری یکی ازاجزاءمدارانفجارومنبع تولیدبرق برای انفجارچاشنی هاست وبه اشکال وانواع مختلف می باشد دستگاه آتش کن درحقیقت یک مولدبرق ساده است که گردش روتورآن بوسیله دست ویابه کمک یک فنرتامینمی شود دربسیاری ازدستگاههای آتش کن ، ابتدابه کمک دستگیره مخصوصی فنرانراکوکمی کنند ودرمرحله بعد ، باآزادکردن فنر ، روتوردرداخل دستگاه دوران کرده ونیروی برق لازم راتامین میکند مترادف با : blasting machine

exploder|blasting machine|blasting machine

ماشین ساب ، دستگاه ساب- ماشین سنگزنی

grinding machine

تلمبه تزریق رجوع به : Grouting machine

grout pan|grouting machine|grouting machine

تلمبه تزریق

grouting machine

دستگاه حفاری هیدروفرز ، دستگاه حفاری هیدرومیل ، حفار آسیاب کننده هیدرولیکی ، دستگاه عمود مته

hydrofraise|hydromill machine|hydromill machine

هر وسیله ای برای حمل زغال استخراج شده به تجهیزات بار بری

loading machine

دستگاه آزمایش مارشال
این دستگاه برای سنجش و تعیین مقاومت و انعطاف پذیری قیر و آسفالت بکار می رود ، دستگاه آزمایش مارشال این دستگاه برای سنجش و تعیین مقاومت و انعطاف پذیری قیر و آسفالت بکار می رود

marshall test machine

ماشین حفر دویل
برای حفر دویل توسط این ماشینها ابتدا گمانه ای بین دو طبقه مورد نظرحفر می شودو آنگاه ماشین ، حفر دویل را از پایین به بالا آغاز میکند وموادحفر شده ، در طبقه زیرین ریخته می شوند

raise borer machine

ماشین رزرو
به منظور تعمیر ونگهداری ماشینهای یک ناوگان باربری و عدم بروز وقفه درجریان عملیات برای تولید ، معمولاماشین های رزرو خریداریمی شود ، ماشین رزرو - به منظور تعمیر ونگهداری ماشینهای یک ناوگان باربری و عدم بروز وقفه درجریان عملیات برای تولید

reserve machine

ماشین چالزنی دورانی
یک دستگاه چالزنی دورانی ازبخشهایی مانند دکل حفاری ، موتور دیزل یابرقی ، کمپرسور ، موتورچرخاننده ، کابین کنترل حفار تشکیل شده است سابقاًبا این دستگاهها فقط چالهای قایم یا کمی مایل حفرمی شد ولی انواع جدیدآن قادر است چالهای افقی به طریق دورانی نیز حفر نماید

rotary drilling machine

دستگاه الک لرزان

sieving machine

دستگاه عمق یاب مکانیکی

sounding machine

ماشین بردارتکیهگاه

support vector machine

ماشین حفر کانال ، ماشین ترانشه کنی ، ترانشه زن

trenching machine

ماشین های حفر تونل
این ماشین ها تمام مقطعهای دایره ای را یک جا حفر می کنند و معمولا آنها را به نام ماشین های تونل حفر کن می نامند و با علامت اختصاری t b m که حروف اول نام انگلیسی دستگاه است از آنها نام می برند کامل و گسترش این دستگاه ها سبب شده است که آهنگ پیشروی تونل ها در حد قابل توجهی افزایش یابد

tunnel boring machine

فعالیت مجازی

virtual activity

تغییر مکان مجازی- جابجایی مجازی- تغییر مکان فرضی

virtual displacement

نیروی مجازی

virtual force

عارضه مجازی

virtual future

قطب مجازی ژئومغناطیسی
یک شکل متعارف بیان کردن مغناطیدگی با زمانه اندازه گیری شده محل قطب میدان مغناطیسی دو قطبی که برای آن جهت میدان در محل سنگ ، برابر با مغناطیدگی بازماند اندازه گرفته شده است
مترادف: قطب مغناطیس دیرین ، قطب مجازی ژئومغناطیسی - یک شکل متعارف بیان کردن مغناطیدگی با زمانه اندازه گیری شده محل قطب میدان مغناطیسی دو قطبی که برای آن جهت میدان در محل سنگ ، برابر با مغناطیدگی بازماند اندازه گرفته شده است - مترادف: قطب مغناطیس دیرین

virtual geomagnetic pole

جرم مجازی

virtual mass

ماشین مجازی

virtual terminal

فرایند زمان انتظار مجازی

virtual waiting-time process

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی ماشین مجازی
سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ماشین مجازی
سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی ماشین مجازی سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ماشین مجازی سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی ماشین مجازی
سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ماشین مجازی
سختافزار یا نرمافزاری که نحوه رفتار عناصر سیستم رایانهای را نسبت به کاربر طراحی می