معادل انگلیسی اطلاعات لاگ، اطلاعات ورود به سیستم، اطلاعات گزارشی

مهندسی كامپيوتر و IT
اطلاعات لاگ، اطلاعات ورود به سیستم، اطلاعات گزارشی
log information
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی اطلاعات لاگ، اطلاعات ورود به سیستم، اطلاعات گزارشی
اطلاعات ناهمزمان
a. information
اطلاعات شغلی
business information
اطلاعات تجاری
commercial information
اطلاعات موقعیتی
context information
اطلاعات شغلی حساس
critical business information
استخراج اطلاعات
extracting information
اطلاعات تشخیص چهره
face-recognition information
رجوع به FYI
for your information
اطلاعات عمومی
general information
آگاهی ؛ اطلاعات ؛ اطلاع ، اطلاعات مفهوم داده ها به شکلی که توسط مردم تفسیر می گردد داده ها از حقایقی تشکیل می شوند که وقتی در عمل مفهومی را به گیرنده می رسانند ، به عنوان اطلاعات مطرح می شوند کامپیوتر داده ها را بدون درک مفهوم آنها ، تحت پردازش قرار می دهند ، [اطلاعات] مفهوم داده ها به شکلی که توسط مردم تفسیر میگردد داده ها از حقایقی تشکیل میشوند که وقتی در عمل مفهومی را به گیرنده میرسانند ، به عنوان اطلاعات مطرح میشوند کامپیوترها داده ها را بدون درک مفهوم آنها ، تحت پردازش قرار میدهند
information
ثبت رویدادها
Log
مدل افت فاصله انتشار لگاریتمی
log distance propagation loss model
پرونده ثبت
log file
فایل های سوابق، فایل های واقعه نگاری
log files
ورود به سیستم - نگاه کنید به log on ، وارد شدن به سیستم ، دخول به سیستم ، بر قراری ارتباط ، رجوع به Login ، برقراری ارتباط-ورود دخول به سیستم
log in
نامی که توسط آن سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد ، نامی که توسط ان سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد ، نامی که توسط آن سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد
log in name
ایمنی ورود
log in sequrity
قطع ارتباط ، خروج از سیستم ، خروج شدن از سیستم ، سویچ به کاربری دیگر کلید میانبر : Winkey+L ، خروج از سیستم قطع ارتباط ، ثبت خروج کردن
log off
ثبت خروج
log off, sing out, log out
بر قراری ارتباط ، وارد شدن به سیستم ، دخول به سیستم ، رجوع به logon ، دخول به سیستم وارد شدن به سیستم ، برقراری ارتباط ، ثبت ورود کردن
log on
ورود به سیستم - معرفی خود به عنوان یک کاربر مجاز کامپیوتر یا شبکه در آغاز کار
log on ( log in )
ثبت ورود
log on = sing in = log in
قطع ارتباط ، رجوع به Logout
log out
لگاریتم- توانی که یک عدد باید به آن برسدتا عدد دیگری را ارائه دهد x ، y a به توان x لگاریتم y در مبنای aاست که به صورت x log مبنای a y بیان می شود عمومی ترین مبانی توابع لگاریتمی ، عبارتند از 10 و a ( حدود 2/718 ) لگاریتم های مبنای10 به لگاریتم های عام معرف اند و مبنای e ، لگاریتم های طبیعی نامیده می شوند (زیرا انتگرالها و مشتق های با مبنای e ، نسبت به مبنای دیگر آسان ترند ) مثلاً لگاریتم عام10000 برابر با 4است ، ( 4 1000 log10 ) یعنی 10000 10 به توان 4 اگر مبنای در عبارت log به توان a مشخص نشده با شد ، معمولاً مبنای 10 مورد نظر است ؛ لگاریتم طبیعی a به صورت log در مبنای e به توان a یا lna نوشته می شود ، لگاریتم (مخفف آنlog) ، [لگاریتم] با شکل اختصاری ‎ log ، در ریاضیات توانی است که یک مبنا باید به قوه آن برسد تا مساوی یک عدد مشخص گردد به عنوان مثال ، در مبنای ‎10 ، لگاریتم ‎ 16 برابر ‎ 1/2041 خواهد بود زیرا ‎ 101/2041 (تقریبا) مساوی ‎ 16 است لگاریتمهای طبیعی (بر مبنای ‎ e که تقریبا مساوی ‎ 2/71828 است) و لگاریتمهای معمولی (مبنای ‎10) در برنامه نویسی مورد استفاده قرار میگیرند زبانهایی مانند بیسیک و ‎ C ، توابعی برای محاسبه لگاریتمهای طبیعی دارند
logarithm
لگاریتمی
logarithmic
نمودار یا جدول لگاریتمی
logarithmic chart
نمودار لگاریتمی
logarithmic graph
تبدیل لگاریتمی
logarithmic transformation
لجستیک
Logestic
واقعه نگاری، ثبت سوابق، domino effect
logging
برقراری ارتباط
logging in
قطع ارتباط
logging off
منطق ، منطقی در برنامه نویسی ، تعریفات ، فرضیات و عملیاتی است که عملکرد برنامه را معین می سازد تعریف منطق یک برنامه اغلب اولین مرحله برنامه سازی است ، [منطق] در برنامه نویسی ، فرضیات و عملیاتی است که عملکرد برنامه را معین میسازد تعریف منطق یک برنامه اغلب اولین مرحله برنامه سازی است نیز نگاه کنید به ‎ formal logic
logic
تحلیل کننده منطقی
logic analyzer
آرایه منطقی ، [آرایه منطقی] نگاه کنید به ‎ gate array
logic array
برد منطقی ، تخته منطقی ، تخته منطقی برد منطقی
logic board
[بمب منطقی] بمبی در برنامه که تحت شرایط خاصی منفجر میشود منظور از بمب ، اشکال یا خطایی است که باعث از کار افتادن غیر عادی برنامه میگردد نیز نگاه کنید به ‎ logicerror
logic bomb
کارت منطقی
logic card
[تراشه منطقی] تراشه ای که اطلاعات را به جای ذخیره کردن تحت پردازش قرار میدهد تراشه منطقی از مدارهای منطقی تشکیل میشود نیز نگاه کنید به ‎ logic circuit
logic chip
مدار منطقی ، [مدار منطقی] یک مدار الکترونیکی که با انجام عملیات منطقی روی اطلاعات ، آنها را مورد پردازش قرار میدهد مدار منطقی ، ترکیبی از دریچه (گیت)های منطقی است که براساس قواعد منطقی مربوط به سیگنالهای الکتریکی ورودی ، خروجی خود را ارائه میدهد نیز نگاه کنید به ‎ gate
logic circuit
مدارهای منطقی
logic circuits
دستگاه منطقی
logic device
نمودار منطقی ، نمودار منطقی - نمودار مدار الکترونیکی که گیت ها و دیگر مؤلفه های مؤثر بر سیگنالهای منطقی را نشان می دهد ، اما منبع و زیر سیستمهای الکترونیکی غیر دیجیتالی را نشان نمی دهد نگاه کنید به electronic circuit diagram symbols ، [نمودار منطقی] طرحی که ارتباطهای بین مدارهای منطقی کامپیوتر ، بخصوص خروجیهای مجموعه خاصی از ورودیها را نشان میدهد
logic diagram
عنصر منطقی ، عنصر لاجیک
logic element
خطای منطقی ، اشکال منطقی اشکالی در منطق برنامه ، به عنوان مثال استفاده از یک الگوریتم نادرست خطای منطقی باعث می شود که برنامه نتایج نادرستی ارائه دهد اما از اجرای آن جلوگیری نمی کند بنابر این یافتن خطای منطقی بسیار مشکل است ، [خطای منطقی ، اشکال منطقی] اشکالی در منطق برنامه ، به عنوان مثال استفاده از یک الگوریتم نادرست خطای منطقی باعث میشود که برنامه نتایج نادرستی ارائه دهد اما از اجرای آن جلوگیری نمیکند بنابراین ، یافتن خطای منطقی بسیار مشکل است نیز نگاه کنید به ‎ logic ، ‎ semantics ، ‎ syntax
logic error
دروازه منطقی ، [دریچه (گیت) منطقی] نگاه کنید به ‎ gate
logic gate
گیت های منطقی
logic gates
عملکرد منطقی
logic operation
اپراتور منطقی
logic operator
برنامه نویسی منطقی
Logic programming
نماد منطقی ، علامت منطقی ، [علامت منطقی] چاپگری که از روی هوش خود ، محل چاپ را پیش بینی کرده و هد چاپ را مستقیما به ناحیه بعدی مورد نظر برای چاپ شدن انتقال میدهد به عنوان مثال ، اگر چاپگر منطقی به خطی با ‎ 80 فاصله خالی برسد ، از کل خط صرف نظر میکند‎ ; در حالی که اگر چاپگر فاقد ویژگی منطقی باشد ، هد چاپ را طول این خط حرکت میدهد تا تمام فواصل خالی را ((چاپ)) کند بیشتر چاپگرهای امروزی منطقی هستند این ویژگی ، عملیات چاپ صفحه های دارای فواصل خالی زیاد را تسریع میبخشد اما در سرعت چاپ صفحات متن معمولی چندان تغییری ایجاد نمیکند
logic symbol
نظریه پرداز منطقی
logic theorist
نظریه منطقی
logic theory
نظریه پرداز منطقی
logic therorist
منطقی ، منطقی - از نظر نر افزاری به جای واقیت فیزیکی ، منطقی تلقی شدن مثلاً یک دیسک واقعی ممکن است دو دیسک گردان منطقی باشد ف اگر نر افزار با آن مانند دو دیسک برخورد کند ، منطقی صفت عملیات یا فعالیتهای محاسباتی است که بر خلاف محاسبه ریاضی مقادیر عددی ، بر اساس درست یا نادرست بودنهاست به عنوان مثال ، یک عبارت منطقی وقتی مورد سنجش قرار می گیرد ، فقط یک نتیجه دارد یعنی درست یا نادرست ، [منطقی] صفت عملیات یا فعالیتهای محاسباتی است که برخلاف محاسبه ریاضی مقادیر عددی ، براساس درست یانادرست بودنهاست به عنوان مثال ، یک عبارت منطقی وقتی مورد سنجش قرار میگیرد ، فقط یک نتیجه دارد یعنی درست یا نادرست نیز نگاه کنید به ‎ Boolean algebra
logical
جمع منطقی
logical add
آدرس منطقی
logical address
مدارهای منطقی - مدار های الکترونیکی که ارقام دودویی ( بیت ها ) را به عنوان ورودی قبول کرده و بر اساس قانون مشخص یک بیت خروجی تولید می کنند برای اطلاع بیشتر ، نگاه کنید به flip-flop ; nor gate ; or gate ; and gate همچنین درباره ی چگونگی به کارگیری مدارهای منطقی ، نگاه کنید به decoder ; computer architecture ; binary ; addition کامپیوتر 1 ( منطق « درست » ) را با 5+ ولت و صفر را با 0 ولت نشان می دهد
logical circuits
مقایسه منطقی
logical comparison
طرح داده منطقی
logical data design
تصمیم منطقی ، [تصمیم گیری منطقی] تصمیم گیریی که نتیجه آن یکی از دو حالت موجود (یعنی درست‎/ نادرست ، بلی‎/ خیر و غیره) است
logical decision
طراحی منطقی ، 1- طراحی یک مدار الکترونیکی با به کار گیری گیت های (مدار های) منطقی نگاه کنید به gate ، و ارجا عا تی که در آن معرفی شده 2- طراحی منطقی بک برنامه کامپیوتر 0در مقابل رابط کاربر یا فایلهای دادء شده9) 3- عملی طراحی یک سند با استفاده از بر چسب ها به منظور بیان عملکرد به جای ظهور هر عنصر مثلاً به جای مشخص کردن فصلها با کلمات تایپ شده آنها را با ترتیب خاصی روی صفحه ، بر چسب می زنند طراحی منطقی ف رویکرد مورد استفاده به وسیله LATEX ، SGML ، XML است؛ کلمه پردازهای WYSIWYG از آن استفاده نمی کنند طراحی منطقی عموماً برای مستندات پیچیده مناسب است ، زیرا تصمیم در مورد ظهور عناصر سند را می توان مستقل از متن انجام داد اگر عناوین تمام فصلها را تغییر دهید ، لازم است فقط در یک جا تغییر ایجاد کنید ، زیرا تمام عناوین فصلها ، به عنوان نمونه های یک واحد یکسان شناخته می شوند در سیستم WYSIWYG ، هر عنوان باید به طور جداگانه تغییر کند ، زیرا کامپیوتر نمی داند که آنها مشابه هم هستند مستندات برچسب دار که طراحی منطقی دارند ، در پایگاه های داده ی مامپیوتری ساده تر مدیریت می شوند
logical design
[ابزار منطقی] ابزاری که به وسیله منطق یک سیستم نرم افزاری و بدون در نظر گرفتن ارتباط فیزیکی آن با سیستم ، نامگذاری میگردد به عنوان مثال ، سیستم عامل ‎ MS-DOS یک دیسک گردان دیسک فلاپی را میتواند همزمان با نامهای ‎ A و ‎ B بشناسد
logical device
گرداننده ی منطقی - یکی از چندین تقسیم بندی یک پارتیشن بر روی دیسک سخت گرداننده های منطقی به عنوان دیسک گردان جداگانه تلقی می شوند ، گرداننده منطقی تقسیم داخلی دیسک سخت به واحدهای کوچک تر یک دیسک فیزیکی ممکن است برای راحتی به چندین دیسک منطقی سازمان دهی شود DOS تا 23 گرداننده منطقی را در یک سیستم پشتیبانی می کند در یک سیستم فلاپی دیسک ، دیسک گردان ممکن است به عنوان هر دو گرداننده منطقیA و گرداننده منطقیB عمل نماید ، [دیسک گردان منطقی] نگاه کنید به ‎ logical device
logical drive
گرداننده های منطقی
logical drives
خطای منطقی ، [خطای منطقی] نگاه کنید به ‎ logic error
logical error
[عبارت منطقی] نگاه کنید به ‎ Boolean expression
logical expression
فایل منطقی ، [فایل منطقی] فایل از دید مفهومی و بدون توجه به وضعیت استقرار آن در حافظه یا منبع ذخیره سازی به عنوان مثال ، یک فایل منطقی متشکل از رکوردهای پی در پی ، ممکن است بطور فیزیکی در قطعات مختلفی روی سطح یک دیسک یا چند دیسک ذخیره شده باشد همچنین فایل منطقی ممکن است شامل زیر گروههایی از ستونها (فیلدها) یا ردیفهای (رکوردها) استخراج شده از یک پایگاه داده ها باشد در این مورد ، فایل منطقی فقط اطلاعات مورد نیاز یک برنامه کاربردی یا یک کاربر خاص است
logical file
قالب بندی یا فرمت منطقی
logical format
واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
logical inferences per second
دستورالعمل منطقی
logical instruction
ضرب منطقی
logical multiply
عملکرد منطقی
logical operation
عملیات منطقی
logical operations
عملگرد منطقی ، عملگر منطقی ، [عملگر منطقی] عملگری که روی مقادیر دودویی در سطح بیتی عمل میکند در برخی از زبانهای برنامه نویسی عملگرهای منطقی معادل عملگرهای بولی هستند که با مقادیر درست یا نادرست سروکار دارند
logical operator
رکورد منطقی
logical product
رکورد منطقی
logical record
نمایش منطقی
logical representation
[طرح منطقی ، الگوی منطقی ، شمای منطقی] نگاه کنید به ‎ conceptual schema
logical schema
تغییر مکان منطقی
logical shift
جمع منطقی
logical sum
علامت منطقی
logical symbol
واحد منطقی
logical unit
شماره منطقی دستگاه
logical unit number
مقدار منطقی
logical value
[چاپگر منطقی] چاپگری که از روی هوش خود ، محل چاپ را پیش بینی کرده و هد چاپ را مستقیما به ناحیه بعدی مورد نظر برای چاپ شدن انتقال میدهد به عنوان مثال ، اگر چاپگر منطقی به خطی با ‎ 80 فاصله خالی برسد ، از کل خط صرف نظر میکند‎ ; در حالی که اگر چاپگر فاقد ویژگی منطقی باشد ، هد چاپ را طول این خط حرکت میدهد تا تمام فواصل خالی را ((چاپ)) کند بیشتر چاپگرهای امروزی منطقی هستند این ویژگی ، عملیات چاپ صفحه های دارای فواصل خالی زیاد را تسریع میبخشد اما در سرعت چاپ صفحات متن معمولی چندان تغییری ایجاد نمیکند
logic-seeking printer
برقراری ارتباط ، ورود به سیستم برقراری ارتباط با یک سیستم کامپیوتری یا یک سرویس اطلاعاتی حین کار(on line) پیش از به کار بردن آن در بسیاری از سیستم ها قبل از دستیابی به سیستم نیاز به وارد نمودن یک شماره شناسایی یا کلمه عبور می باشد ، وارد شدن ، وارد شدن به سیستم
login
لاجیستیک مپ
logistic map
رگرسیون لجستیک
Logistic regresion
لوگو - 1- علامتی تجاری یا چاپی ؛ اختصار logotype 2- زبان برنامه نویسی که آقای Seymour Pepert از MIT آن را برای به کارگیری در آموزش برنامه نویسی کودکان ساخت بر اساس نظر او ، آموزش به کمک کامپیوتربدون استفاده است ، مگر اینکه دانش آموزان بتوانند کامپیوتر را کنترل کنند برای اجرای این نظر ف او زبانی را طراحی کرد که از بیسیک ساده تر است اگر چه LOGO در اطراف « لاک پشت » می چرخد این لاک پشت ، در اصل روبوتی که روی یک ورق کاغذ می چرخد و با قلم نشانه هایی را ایجاد می کند ( لاک پشت امروزی مثلثی است که در اطراف صفحه حرکت می کند و بر اساس دستور یک خط را رسم می کند ) ترسیم شکلها به وسیله ی لاک پشت ، موجب جذب کودکانی می شود که علاقه ی چندانی به محاسبات ریاضی یا تدریس هندسه و حل مسائل منطقی ندارد LOGO زبانی قابل گسترش است ؛ یعنی ، برنامه ها به وسیله ی تعریف جمله ها بر حسب جملات تعریف شده ی قبلی ساخته می شوند مثلاً برنامه ی زیر یک مربع را رسم می کند؛ TO SQUARE CLEARSCREEN FORWARD 50 RIGHT 90 FORWARD 50 RIGHT 90 FORWARD 50 RIGHT90 FORWARD 50 END یعنی : « صفحه را پاک کن ! ( لاک پشت را در مرکز قرار بده ! ) ، 50 واحد بالا برو! 90 درجه به راست بچرخ ! 50 واحد جلول برو ! 90 درجه به راست بچرخ ! » و با توجه به آنکه رویه های LOGO می توانند خود را بارها فرا بخوانید ، الگوهای پیچیده ی « دانه برفی گونه » را به آسانی می توان تولید کرد نگاه کنید به Koch snowflake ، لوگو ( آرام شرکت ) - اختصار logo type ، علامت تجاری یا نشان چاپی ، یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض ، یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض می کند استفاده کننده به انواعی از ترمینالهای گرافیکی دسترسی دارد لوگو ، آرم یک شرکت ، [لوگو] یک زبان برنامه نویسی که اغلب برای آموزش برنامه نویسی به کودکان مورد استفاده قرار میگیرد و در سال ‎ 1968 توسط ‎ Seymour Papert در ‎ MIT ابداع گردید یکی از ویژگیهای مهم لوگو (‎Logo) ، طراحی لاک پشتی است در این ویژگی ، برنامه نویس میتواند با هدایت یک ((لاک پشت)) در جهات اصلی ، طرحی را رسم کند برنامه نویس (که اغلب کودک است) پس از تسلط بر محیط ترسیمی ساده ، به فراگرفتن ویژگیهای پیچیده تر این زبان میپردازد که عمدتا از زبان برنامه نویسی ‎ LISP گرفته شده اند لوگو به عنوان یک زبان آموزشی در نظر گرفته میشود ، با وجود این برخی از شرکتها اقداماتی انجام داده اند تا در مجمع برنامه نویسان ، جنبه رسمیتری به آن بدهند نیز نگاه کنید به ‎ turtle ، ‎turtle ‎ graphics
logo
خروجی از سیستم ، قطع ارتباط مترادفlogout و به معنی روند پایان دهی به کار با کامپیوتر از طریق خط ارتباطی است با این عمل ، کاربر به کامپیوتر می گوید "کارم تمام شد ، تماس قطع" البته پس از قطع ارتباط الزامی به خاموش کردن کامپیوتر نیست ، [خروج از سیستم ، قطع ارتباط] مترادف ‎ logout و به معنی روند پایان دهی به کار با کامپیوتر از طریق خط ارتباطاتی است با این عمل ، کاربر به کامپیوتر میگوید ((کارم تمام شد ، تماس قطع)) البته پس از قطع ارتباط ، الزامی به خاموش کردن کامپیوتر نیست
logoff
ورودی به سیستم ، برقراری ارتباط مترادف login و به معنی روند معرفی کاربر به کامپیوتر پس از اتصال خط ارتباطاتی است در طول این روند ، کامپیوتر معمولا نام کاربر و یک کلمه رمز می خواهد در سیستمهایی که افراد زیادی به آن متصل می شوند ، این روند یک وسیله شناسایی کاربران مجاز و تعیین سطح دستیابی آنها به اطلاعات می باشد ، [ورود به سیستم ، برقراری ارتباط] مترادف ‎ login و به معنی روند معرفی کاربر به کامپیوتر پس از اتصال خط ارتباطاتی است در طول این روند ، کامپیوتر معمولا نام کاربر و یک کلمه رمز میخواهد در سیستمهایی که افراد زیادی به آن متصل میشوند ، این روند یک وسیله شناسایی کاربران مجاز و تعیین سطح دستیابی آنها به اطلاعات میباشد
logon
خروج از سیستم ، قطع ارتباط ترکیب یک جلسه یا قطع ارتباط با یک سیستم کامپیوتری از طریق ارسال یک پیغام خاتمه دهنده کامپیوتر ممکن است با پیغام خودش پاسخ دهد این پیغام نشان دهنده منابع استفاده شده در طی یک جلسه یا مدت زمان بین ورود به سیستم و خروج از آن می باشد قطع ارتباط با کامپیوتر به معنای از کار انداختن یا خاموش کردن کامپیوتر نیست ، [خروج از سیستم ، قطع ارتباط] نگاه کنید به ‎ logoff
logout
یک فایل سیستم میباشد که در آن داده ها و فراداده ها به ترتیب در یک بافر مدور بنام لاگ نوشته میشوند.
Log-Structured File Systems
اطلاعات خواندنی توسط کامپیوتر
machine readable information
اطلاعات یک فایل موسیقی از جمله :م خواننده(Artist)م موزیک(Title)م آلبوم(Album)ل(Year)
media information
ابر اطلاعات
meta-information
اطلاعات حرکت
movement information
اطلاعات متقابل
mutual information
اطلاعات همسایگی
neighborhood information
اطلاعات متقابل نرمال شده
Normalized Mutual Information
یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت می شود ، یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت می شود
redundant information
اطلاعات معنایی
Semantic information
برنامه ای که اطلاعاتی از سیستم تان را نشان می دهد
system information
اطلاعات متغیر زمانی
time-varying information

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن