معادل انگلیسی قائم نوری
محوری که بر محور نوری یک بلور ، عمود است ، قائم نوری محوری که بر محور نوری یک بلور

زمين شناسی

قائم نوری
محوری که بر محور نوری یک بلور ، عمود است ، قائم نوری محوری که بر محور نوری یک بلور

optic normal

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی قائم نوری
محوری که بر محور نوری یک بلور ، عمود است ، قائم نوری محوری که بر محور نوری یک بلور

طبیعی ، عادی ، قائم

normal

زاویه نوری
زاویه حاده بین دو محور نوری یک بلور دو محوره ، که با 2v نمایش داده می شود
نیز ببینید: apparent optic angle
مترادف: axial angle ، optic-axial angle

optic angle

زاویه نوری زاویه حاده بین دو محور نوری یک بلور دو محوره ، که با 2v نمایش داده می شود نیز ببینید: apparent optic angle مترادف: axial angle ، optic-axial angle

optic angle|axial angle|axial angle

زاویه محوری نوری
رجوع شود به optic angle ، زاویه محوری نوری رجوع شود به optic angle

optic axial angle

محور نوری
راستایی در یک بلور همسانگرد که هیچ انکسار دوگانه ای در طول آن وجود ندارد در بلورهای سه چهار وجهی ، این محور با محور تقارن سه گانه ، چهارگانه و شش گانه بلور ، موازی است در بلورهای ارترومبیک ، مونوکلینیک و تری کلینیک ، دو محور نوری وجود دارد که با استفاده از شاخصهای انکساری تعیین می شوند
نیز ببینید: primary optic axis ، secondary optic axis ، محور نوری راستایی در یک بلور همسانگرد که هیچ انکسار دوگانه ای در طول آن وجود ندارد در بلورهای سه چهار وجهی ، دو محور نوری وجود دارد که با استفاده از شاخصهای انکساری تعیین می شوند نیز ببینید: primary optic axis

optic axis

سطح محوری

optic plane

فعالیت نوری ، فعالیت نوری
توانایی یا قابلیت یک کانی مانند کوارتز در چرخش صفحه پلاریزاسیون نور چنین کانی از نظر نوری ، فعال خوانده می شود
مترادف: rotary polarization

optical activity

فعالیت نوری توانایی یا قابلیت یک کانی مانند کوارتز در چرخش صفحه پلاریزاسیون نور چنین کانی از نظر نوری ، فعال خوانده می شود مترادف: rotary polarization

optical activity|rotary polarization|rotary polarization

محور نوری ، محور نوری
خطی که در یک سیستم نوری از نقاط گرهی یک عدسی ، می گذرد ، محور نوری خطی که در یک سیستم نوری از نقاط گرهی یک عدسی

optical axis

بلور کلسیت شفاف ، کلسیت نوری
کلسیت بلورینی که شفافیت آن به قدری است که می توان از آن در کانی شناسی نوری استفاده کرد Iceland spar ، کلسیت نوری کلسیت بلورینی که شفافیت آن به قدری است که می توان از آن در کانی شناسی نوری استفاده کرد Iceland spar

optical calcite

مرکز نوری
نقطه ای از محور یک سیستم نوری که پرتوهای نور از آن می گذرند ، مرکز نوری نقطه ای از محور یک سیستم نوری که پرتوهای نور از آن می گذرند

optical center

دیسک نوری

optical disk

طیف سنجی گسیل نوری
نوعی آنالیز شیمیایی که در آن گرم کردن نمونه تا دماهای بالا باعث انتشار نور با طول موجهای معینی که مشخصه عناصر و مولکولهای موجود در نمونه اند ، می شود
نیز ببینید: emission spectrum ، arc spectrum ، flame spectrum ، spark spectrum ، طیف سنجی گسیل نوری نوعی آنالیز شیمیایی که در آن گرم کردن نمونه تا دماهای بالا باعث انتشار نور با طول موجهای معینی که مشخصه عناصر و مولکولهای موجود در نمونه اند ، می شود نیز ببینید: emission spectrum

optical emission spectrometry

طیف نمایی گسیل نوری
مشاهده ، ثبت و اندازه گیری یک طیف نشری نوری ، طیف نمایی گسیل نوری مشاهده

optical emission spectroscopy

شیشه نوری
شیشه مناسب برای تولید منشور ، عدسی و دیگر ابزار نوری ، شیشه نوری شیشه مناسب برای تولید منشور

optical glass

ادوات نوری

optical instrument

سنجنده نوری مکانیکی

optical mechanical sensor

میکروسکوپ نوری
یک میکروسکوپ نوری ، ابزاری است که با تکیه بر نور امکان مشاهده تصویری واضح را فراهم می کند انواع دیگری از میکروسکوپ ها نیز وجود دارد که به جای نور از انرژی بهره می گیرند

optical microscope

میکروسکوپ نوری یک میکروسکوپ نوری ، ابزاری است که با تکیه بر نور امکان مشاهده تصویری واضح را فراهم می کند انواع دیگری از میکروسکوپ ها نیز وجود دارد که به جای نور از انرژی بهره می گیرند

optical microscope|microscope|microscope

کانی شناسی نوری
شاخه ای از علم که به مشخصات و پارامترهای نوری کانیها ، می‌پردازد مقایسه شود با: optical crystallography ، کانی شناسی نوری شاخه ای از علم که به مشخصات و پارامترهای نوری کانیها

optical mineralogy

مسیر نوری ، راه نوری
مسیر گذر پرتوهای نور در یک میکروسکوپ یا دیگر ابزار نوری مشابه مترادف: path در اپتیک ، راه نوری مسیر گذر پرتوهای نور در یک میکروسکوپ یا دیگر ابزار نوری مشابه مترادف: path در اپتیک

optical path

شاقول چشمی ، شاقول نوری

optical plummet

شاقول چشمی ، شاقول نوری

optical plummet|autoplumb|autoplumb

تفکیک نوری

optical resolution

دوربینهای بصری ، محور قراولروی

optical sight

گونیای مساحی
مربع نوری:
وسیله دستی کوچک که از دو آینه تخت که تحت زاویه 45 درجه نسبت به یکدیگر تعبیه شده اند و یا از یک آینه تخت که به گونه ای تنظیم می شود که با خط دید ، زاویه 45 درجه می سازد ، تشکیل شده و از آن در تعیین زوایای قائمه در نقشه‌برداری ، استفاده می شود ، گونیای مساحی مربع نوری: وسیله دستی کوچک که از دو آینه تخت که تحت زاویه 45 درجه نسبت به یکدیگر تعبیه شده اند و یا از یک آینه تخت که به گونه ای تنظیم می شود که با خط دید

optical square

سامانه نوری
عدسیها ، منشورها و آینه های یک ابزار نوری مانند یک میکروسکوپ که مسیر نوری از میان آنها می گذرد
مترادف: optical train ، سامانه نوری عدسیها ، منشورها و آینه های یک ابزار نوری مانند یک میکروسکوپ که مسیر نوری از میان آنها می گذرد مترادف: optical train

optical system

قطار نوری ، سلسله نوری
رجوع شود به optical system ، سلسله نوری رجوع شود به optical system

optical train

دوقلویی نوری نوعی دوقلویی در کوارتز که اجزای آن به صورت یک در میان ، در سمت چپ یا راست یکدیگر قرار گرفته اند مترادف: chiral twinning

optical twinning|chiral twinning|chiral twinning

گُوه نوری
(الف) یک منشور انکساری با زاویه بسیار کوچک که به منظور ایجاد تغییری اندک در مسیر گذر نور ، در سیستم نوری یا در نقطه ای از مسیر گذر نور در یک ابزار نوری ، تعبیه شده است چنین منشوری در قسمت چشمی برخی از استروسکوپها ، مورد استفاده قرار می گیرد
(ب) فیلم یا صفحه ای شیشه ای که از آن برای کاهش شدت نور یا پرتوهای دیگر (به صورت تدریجی و مرحله به مرحله مانند حالت انجام شده در تعیین چگالی یک تصویر منفی) استفاده شده و دارای لایه ای از ماده ای خنثی یا رنگی است که قابلیت هدایت نوری آن نسبت به فاصله تغییر می کند ، مانند یک گوه مرحله ای یا تدریجی ، گُوه نوری (الف) یک منشور انکساری با زاویه بسیار کوچک که به منظور ایجاد تغییری اندک در مسیر گذر نور ، مورد استفاده قرار می گیرد (ب) فیلم یا صفحه ای شیشه ای که از آن برای کاهش شدت نور یا پرتوهای دیگر (به صورت تدریجی و مرحله به مرحله مانند حالت انجام شده در تعیین چگالی یک تصویر منفی) استفاده شده و دارای لایه ای از ماده ای خنثی یا رنگی است که قابلیت هدایت نوری آن نسبت به فاصله تغییر می کند

optical wedge

بزرگنمایی نوری
قابلیت بزرگنمایی در دوربین عکاسی و یا تلفن های همراه ؛ که از طریق جابجایی لنز دوربین انجام می پذیرد بر خلاف بزرگنمایی رقومی که کاملاً نرم افزاری می باشد ، بزرگنمایی نوری قابلیت بزرگنمایی در دوربین عکاسی و یا تلفن های همراه ؛ که از طریق جابجایی لنز دوربین انجام می پذیرد بر خلاف بزرگنمایی رقومی که کاملاً نرم افزاری می باشد

optical zoom

مغناطیس سنج پمپ نوری
نوعی مغناطیس سنج که با استفاده از حرکت تقدیمی اتمهای مغناطیسی که فرکانس آن با شدت میدان ، متناسب است ، شدت میدان مغناطیسی کل را اندازه گیری می کند اتمهای مغناطیسی مورد استفاده در این وسیله ، معمولاً ربیدیوم ، سزیوم و یا هلیوم گازی اند که توسط پمپاژ نوری یا به عبارتی با استفاده از نور پلاریزه ای با طول موج مناسب ، مغناطیده شده اند
نیز ببینید: rubidium-vapor magnetometer ، cesium-vapor magnetometer ، مغناطیس سنج پمپ نوری نوعی مغناطیس سنج که با استفاده از حرکت تقدیمی اتمهای مغناطیسی که فرکانس آن با شدت میدان ، مغناطیده شده اند نیز ببینید: rubidium-vapor magnetometer

optically pumped magnetomet

علم مطالعه نور

optics

زیرهنجار

subnormal

سوپرفسفات نرمال

superphosphate normal

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معادل انگلیسی قائم نوری
محوری که بر محور نوری یک بلور ، عمود است ، قائم نوری محوری که بر محور نوری یک بلور

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی قائم نوری
محوری که بر محور نوری یک بلور ، عمود است ، قائم نوری محوری که بر محور نوری یک بلور

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی قائم نوری محوری که بر محور نوری یک بلور ، عمود است ، قائم نوری محوری که بر محور نوری یک بلور

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی قائم نوری محوری که بر محور نوری یک بلور ، عمود است ، قائم نوری محوری که بر محور نوری یک بلور

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی قائم نوری
محوری که بر محور نوری یک بلور ، عمود است ، قائم نوری محوری که بر محور نوری یک بلور

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی قائم نوری
محوری که بر محور نوری یک بلور ، عمود است ، قائم نوری محوری که بر محور نوری یک بلور