معادل انگلیسی سد رودخانه ای
تجمع پشته مانند آبرفت در یک کانال ، در امتداد کناره ها ، یا در دهانه یک رودخانه

زمين شناسی
سد رودخانه ای
تجمع پشته مانند آبرفت در یک کانال ، در امتداد کناره ها ، یا در دهانه یک رودخانه این پشته معمولاً در زمان جزر نمایان است و تشکیل یک بندآوری یا مانع را در کشتیرانی می دهد ، سد رودخانه ای - تجمع پشته مانند آبرفت در یک کانال
river bar
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سد رودخانه ای
تجمع پشته مانند آبرفت در یک کانال ، در امتداد کناره ها ، یا در دهانه یک رودخانه
آب بند رودخانه
river barrage
پروفیل نبشی
angle bar
ارتفاع ، بلندی ، بار واحد فشار با تنش را گویند ، تیغه ، سد زیردریائی ، انباشت پشته‌ای ، بندآب ، سد مانع ، میله ، شمش ، مانع شدن
بار واحد اندازه گیری فشار جو ، مانع شدن بار واحد اندازه گیری فشار جو
bar
میله ماسه ای خلیج ، سد شاخابه ، سد شنی خلیج
- یک میله ماسه ای که از یک طرف خلیج به طرف دیگر آن امتداد یافته اند و دو انتهای آن به خشکی متصل باشد
- مترادفی برای Bay mouth bar سد دهانه ای/ پشته دهانه خلیج و Bay barrier سد خلیج
- این اصطلاح گیج کننده است چون نمی تواند به خوبی نشان دهد که آیا ستیغ ماسه ای فرو رفته یا بالای سطح آب قرار می گیرد (shepard ، 1952 ، p 1988)
، سد شنی خلیج - - یک میله ماسه ای که از یک طرف خلیج به طرف دیگر آن امتداد یافته اند و دو انتهای آن به خشکی متصل باشد - - مترادفی برای Bay mouth bar سد دهانه ای/ پشته دهانه خلیج و Bay barrier سد خلیج - - این اصطلاح گیج کننده است چون نمی تواند به خوبی نشان دهد که آیا ستیغ ماسه ای فرو رفته یا بالای سطح آب قرار می گیرد (shepard ، p 1988) -
bay bar
پشته دهانه خلیج
پشته ماسه ای که کاملا عرض خلیج را می پوشاند و آن را از توده اصلی آب جدا می کند ، پشته دهانه خلیج پشته ماسه ای که کاملا عرض خلیج را می پوشاند و آن را از توده اصلی آب جدا می کند
bay mouth bar
سد شنی سر خلیج ، سد شنی دهانه شاخابه
یک سد شنی دهانه خلیج ، با این تفاوت که کوچکتر است و عموماً در آب فرو رفته است ، سد شنی دهانه شاخابه یک سد شنی دهانه خلیج
bayhead bar
سد شنی دهانه خلیج
یک توده طویل و باریک از ماسه یا گراول ، که بوسیله امواجی که تماماً یا قسمتی از آنها در مقابل ورودی یک خلیج قرار داشته ، تشکیل شده است بطوریکه خلیج دیگر با توده اصلی آب در ارتباط نیست و اگر هم ارتباط داشته باشد بوسیله یک مدخل/ خلیج کوچک باریک با بدنه اصلی آب رابطه دارد این معمولاً دو دماغه را به هم وصل می کند و بدین طریق ساحل را صاف می کند این ساختار می تواند بوسیله رشد همگرای دو باریکه از جهات مخالف ، بوسیله یک باریکه منفرد که در یک جهت گسترده می شود و یا بوسیله یک سد واقع در راستای ساحل که به سمت ساحل انباشته شده است ، تولید شود
مترادف: bay bar ، baybarrier ، سد شنی دهانه خلیج یک توده طویل و باریک از ماسه یا گراول ، تولید شود مترادف: bay bar
baymouth bar
نیمرخ ناودانی
channel section|channel bar|channel bar
سینابر
cinabar
سینابر ، شنگرف ، سولفور سیماب
فرمول شیمیایی : HgS
گروه کانی شناسی (شیمیایی): سولفید
رنگ:قرمز روشن
جلا:نیمه فلزی
سیستم تبلور:تریگونال
کلیواژ: سه جهت رخ کامل
سختی: 2 - 2 5
رنگ خاکه:قرمز
وزن مخصوص : 8 1
کانیهای همراه:رآلگار ، پیریت ، دلومیت ، استیبنیت و جیوه
cinnabar
سینابر
cinnbar
سد یا پشته متصل کننده
سدی که در هر دو انتها با یک سرزمین بزرگ مرتبط است خصوصاً یک تومبولو
بنگرید : tombolo
connecting bar
خط عرضی ، میله عرضی ، بخش افقی تیر سقف که بوسیله پایه های قرار گرفته در راهرو یا در جبهه کار حمایت می شود
crossbar
سد هلالی
یک سد یا پشته رو به دریا با رخنمون هلالی دو طرفه که در هر انتها به ساحل می پیوندد این پشته ممکن است به دو صورت تشکیل گردد: 1- یک باریکه منفرد که از ساحل آغاز می شود و دوباره به عقب برمی گردد ، 2- دو باریکه که بطور مورب از ساحل رشد می کنند و با شکل منقاری با هم تلاقی می کنند مقایسه شود با سد V شکل ، سد looped ، سد هلالی یک سد یا پشته رو به دریا با رخنمون هلالی دو طرفه که در هر انتها به ساحل می پیوندد این پشته ممکن است به دو صورت تشکیل گردد: 1- یک باریکه منفرد که از ساحل آغاز می شود و دوباره به عقب برمی گردد
cuspate bar
سد پیش بوم هلالی
الف) یک شکل بینابینی یا حد واسط یک سد هلالی مرکب و یک دماغه نوک تیز را گویند ب) سدی که در جایی ایجاد می شود که یک مرداب یا باتلاق مثلثی شکل را در بر می گیرد (توسط بر افزایش متوالی پشته های ساحلی در سمت رو به دریای سد پیش روی می کند) ، سد پیش بوم هلالی الف) یک شکل بینابینی یا حد واسط یک سد هلالی مرکب و یک دماغه نوک تیز را گویند ب) سدی که در جایی ایجاد می شود که یک مرداب یا باتلاق مثلثی شکل را در بر می گیرد (توسط بر افزایش متوالی پشته های ساحلی در سمت رو به دریای سد پیش روی می کند)
cuspate foreland bar
میلگرد آجدار-میلگرد تابیده
deformed bar
سد دلتایی
سدی که توسط یک رود شاخابه که دلتایی در کانال رود اصلی می سازد ، تشکیل می شود ، سد دلتایی سدی که توسط یک رود شاخابه که دلتایی در کانال رود اصلی می سازد
delta bar
نیمرخ دم چلچله ای
dovetail bar
زبانه -میله اتصال-میلگرد ریشه- میلگرد انتظار (بتن مسلح)
dowel bar
خار مغزی
eyebar
تسمه ، آهن چهار سو
flat bar
سد بندرگاه
بنداب ساخته شده در عرض خروجی بندرگاه ، سد بندرگاه بنداب ساخته شده در عرض خروجی بندرگاه
harbor bar
سینابر جگری
نوعی سینابر Cinabar با رنگ سیاه یا قرمز جگری مترادف: liver ore ، سینابر جگری نوعی سینابر Cinabar با رنگ سیاه یا قرمز جگری مترادف: liver ore
hepatic cinnabar
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: HgS ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: HgS
hypercinnabar
میلگرد آجدار
indented bar
هم فشار ، خط همفشار
خطی بر روی نقشه هواشناسی ، که از اتصال نقاطی که دارای فشار جوی یکسانی هستند بدست می آید ، خط همفشار خطی بر روی نقشه هواشناسی
isobar
توده یا تیغه های شنی که بموازت ساحل قرار گرفته اند ، توده یا تیغه های شنی در راستای ساحل
longshore bar
تیغه یا توده باریکی از ماسه که در کنار باطلاق ها بوجود می آید ، سد ماندابی
یک لبه باریک و برآمده ماسه ای که در بخش رو به دریای یک مرداب شکل گرفته و تحت تاثیر فرسایش حاصل از امواج و جریانات دریایی ، قرار دارد ، مانند ساختار مشابهی که در سواحل خلیج دلاوار در نیوجرسی شکل گرفته است ، سد ماندابی - یک لبه باریک و برآمده ماسه ای که در بخش رو به دریای یک مرداب شکل گرفته و تحت تاثیر فرسایش حاصل از امواج و جریانات دریایی
marsh bar
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: HgS
metacinnabar
میلی بار ، واحد فشار هوا برابر است با یکهزارم بار ، این واحد در هواشناسی بکار برده می شود ، واحد اندازه گیری فشار که اندازه آن 1000 دین بر سانتیمتر مربع
millibar
سد یخرفت
یک یخرفت انتهایی که به صورت یک بارانداز عمل کرده و در فاصله معینی از ساحل ، از میان آبهای عمیق بیرون آمده است ، سد یخرفت یک یخرفت انتهایی که به صورت یک بارانداز عمل کرده و در فاصله معینی از ساحل
moraine bar
سد شنی برون کرانه ای
الف) رجوع شود به longshore bar
ب) عنوانی نادرست که توسط جوهانسون (1919) باری ساختارهایی که امروزه به عنوان یک ساحل مرزی یا یک جزیره مرزی ، شاخه می شوند ، ارائه شده بوده است ، از آنجا که واژه مزبور ، هم برای یک ساختار مفروق (یک ستون) و هم برای ساختار نمایان (غیر مفروق) a barrier (یا یک مرز) به کار رفته ، کاربرد آن توصیه نمی شود ، سد شنی برون کرانه ای الف) رجوع شود به longshore bar ب) عنوانی نادرست که توسط جوهانسون (1919) باری ساختارهایی که امروزه به عنوان یک ساحل مرزی یا یک جزیره مرزی
offshore bar
تیغه یا توده های شنی دور از ساحل
offshore bars|offshore bar|offshore bar
سد شنی بیرونی
بندابی که در دهانه مجرای جزری یک خلیج کوچک یا دهانه ای ، شکل گرفته است
متضاد: inner bar ، سد شنی بیرونی بندابی که در دهانه مجرای جزری یک خلیج کوچک یا دهانه ای ، شکل گرفته است متضاد: inner bar
outer bar
تغییر وضعیت ، به شکل یک میله ، که برای تبدیل توان ماشین به شکل انرژی به کارمی رود
panic bar
میلگرد ساده ، میلگرد صاف
plain bar
نهشت رود پیچ ، نهشت پیچاب ، کوهانه رود ، سد شنی ، سد شنی رودپیچی
کمانی از ماسه یا گراول که در امتداد انحنای درونی خمیدگی میاندر نهشته می شود یکی از مجموعه پشته‌های کمانی و کم‌ارتفاع ماسه ای و شنی ایجادشده درون یک مآندر در حال رشد با اتصال تدریجی تجمعات جداگانه به همراه مهاجرت از کانال به سمت ساحل بیرونی
، سد شنی رودپیچی - کمانی از ماسه یا گراول که در امتداد انحنای درونی خمیدگی میاندر نهشته می شود یکی از مجموعه پشته‌های کمانی و کم‌ارتفاع ماسه ای و شنی ایجادشده درون یک مآندر در حال رشد با اتصال تدریجی تجمعات جداگانه به همراه مهاجرت از کانال به سمت ساحل بیرونی -
point bar
سد مشبک
یکی از گروه دیواره های ماسه ای کمی مغروق مستقر در دو ردیف که هر دوی آنها نسبت به خط ساحلی بصورت قطری هستند و تشکیل یک الگوی متقاطع را می دهد (شپارد ، 1952) پشته های مشبک در خلیج ها و تالابها که در طرف داخل جزایر سدی مشاهده می شوند ، سد مشبک - یکی از گروه دیواره های ماسه ای کمی مغروق مستقر در دو ردیف که هر دوی آنها نسبت به خط ساحلی بصورت قطری هستند و تشکیل یک الگوی متقاطع را می دهد (شپارد
reticulated bar
میلگرد آجدار
ribbed bar
میله شیار دار فولادی (مته چکشی)
rifle bar
رودخانه ، رود
در رودخانه شناسی ، الف) یک اصطلاح کلی که برای رود سطحی آبی شیرین طبیعی با حجم قابل توجه و جریان دائم یا فصلی استفاده می شود که در یک کانال خاص به سمت یک دریا ، دریاچه یا یک رود دیگر حرکت می کند هر رود بزرگ یا بزرگتر از نهر مثلاً یک tunk stream و شاخه های بزرگتر یک سیستم زهکشی ب) اصطلاحی که در نیوانگلند برای بستر رود یا نهر کوچک استفاده می شود که در مناطق دیگر آمریکا به نام نهر شناخته می شود
در ساحل ، اصطلاحی که در نام مکانها برای یک کشندان (خلیج دهانه ای ، خور) ، تالاب ، رودخانه کشندی یا تنگه استفاده می شود
مثلاً رود یورک va و رود indian در فلوریدا ، رود - در رودخانه شناسی ، دریاچه یا یک رود دیگر حرکت می کند هر رود بزرگ یا بزرگتر از نهر مثلاً یک tunk stream و شاخه های بزرگتر یک سیستم زهکشی ب) اصطلاحی که در نیوانگلند برای بستر رود یا نهر کوچک استفاده می شود که در مناطق دیگر آمریکا به نام نهر شناخته می شود - در ساحل ، رودخانه کشندی یا تنگه استفاده می شود - مثلاً رود یورک va و رود indian در فلوریدا
river
کرانه رودخانه- ساحل رودخانه
river bank
حوضچه رودخانه ، آبگیر رودخانه
river basin
رود آورد
کانالی که حاوی آب یک رود بوده یا هست
نیز نوشته می شود: riverbed
river bed
رود آورد - کانالی که حاوی آب یک رود بوده یا هست - نیز نوشته می شود: riverbed
river bed|riverbed|riverbed
صخره کنار رودخانه ای
یک صخره یا دامنه پرشیب یا خط سراشیبی ها بالای رودبار مقایسه شود با: پرتگاه رودخانه ای ، صخره کنار رودخانه ای - یک صخره یا دامنه پرشیب یا خط سراشیبی ها بالای رودبار مقایسه شود با: پرتگاه رودخانه ای
river bluff
کف رودخانه
خشکی آبرفتی پست و کم ارتفاع در امتداد یک رودخانه را گویند ، کف رودخانه - خشکی آبرفتی پست و کم ارتفاع در امتداد یک رودخانه را گویند
river bottom
آبرفت رودخانه ای ، رود رفت
مواد سنگی نهشته شده توسط یک رود در یک مکان خاص که از مکان دیگری حمل شده اند
، رود رفت - مواد سنگی نهشته شده توسط یک رود در یک مکان خاص که از مکان دیگری حمل شده اند -
river drift
مهندسی رودخانه
شاخه ای از مهندسی عمران که با کنترل و مهار رودخانه ها ، توسعه آنها ، تنظیم آنها و همچنین با مهار و تخفیف سیلابها سر و کار دارد ، مهندسی رودخانه - شاخه ای از مهندسی عمران که با کنترل و مهار رودخانه ها
river engineering
یخ رودخانه ای
الف) یخ تشکیل شده بر روی یک رودخانه
ب) یخ حمل شده توسط رودخانه ، یخ رودخانه ای - الف) یخ تشکیل شده بر روی یک رودخانه - ب) یخ حمل شده توسط رودخانه
river ice
یخ زنی رودخانه
یخ زنی رایج در مسیرهای رودخانه مترادف: یخ زنی سیلابی Aufeis ، یخ زنی رودخانه - یخ زنی رایج در مسیرهای رودخانه مترادف: یخ زنی سیلابی Aufeis
river icing
ریخت شناسی رودخانه
مطالعه الگوی کانال و هندسه کانال در چند نقطه در امتداد کانال یک رودخانه که شامل شبکه شاخابه ها درون حوضه آبریز (یا زهکشی) است مترادف: ریخت شناسی کانال ریخت شناسی رودخانه ریخت شناس رود ، ریخت شناسی رودخانه - مطالعه الگوی کانال و هندسه کانال در چند نقطه در امتداد کانال یک رودخانه که شامل شبکه شاخابه ها درون حوضه آبریز (یا زهکشی) است مترادف: ریخت شناسی کانال ریخت شناسی رودخانه ریخت شناس رود
river morphology
مرتبه رودخانه
river order
نیمرخ رودخانه
نیمرخ طولی یک رودخانه را گویند ، نیمرخ رودخانه - نیمرخ طولی یک رودخانه را گویند
river profile
سنگ رودخانه
اصطلاح رایج در کارولینای جنوبی برای فسفات ریگ رودخانه ای ، سنگ رودخانه - اصطلاح رایج در کارولینای جنوبی برای فسفات ریگ رودخانه ای
river rock
خروجی زیرین
river sluice
تراز رودخانه
river stage
سامانه رودخانه ای
یک رودخانه و تمام شاخابه های آن مترادف: سامانه آبی ، سامانه رودخانه ای - یک رودخانه و تمام شاخابه های آن مترادف: سامانه آبی
river system
دره رود ، دره رودخانه ای
river valley
بغلبند -کنار بند
river wall
رودرفت
river wash
کنار رودخانه ای
تعلق داشتن به رود کنار یا ساحل رودخانه قرار گرفته بر رو یا نزدیک یک رود این اصطلاح معنای گسترده تری نسبت به ساحلی یا کرانه ای دارد ، کنار رودخانه ای - تعلق داشتن به رود کنار یا ساحل رودخانه قرار گرفته بر رو یا نزدیک یک رود این اصطلاح معنای گسترده تری نسبت به ساحلی یا کرانه ای دارد
riverain
ساحل یا رسوبگذاری رودخانه ای
یک ساحل دلتایی که توسط برآمدگی های لبه دار رو به دریا که انشعابات رودخانه را قطع کرده و توسط زمینهای پست کم ارتفاع احاطه شده اند ، مشخص می گردد (شپرد 1948) ، ساحل یا رسوبگذاری رودخانه ای - یک ساحل دلتایی که توسط برآمدگی های لبه دار رو به دریا که انشعابات رودخانه را قطع کرده و توسط زمینهای پست کم ارتفاع احاطه شده اند
river-deposition coast
ریورت
یک اصطلاح مترادف منسوخ برای جویبار ، ریورت - یک اصطلاح مترادف منسوخ برای جویبار
riveret
سرچشمه یک رودخانه را گویند
riverhead
رود مانند ، رودزی ، رودخانه ای
الف) تعلق داشتن به یا تشکیل شده توسط یک رودخانه مثلاً یک دریاچه رودخانه ای که بوسیله سدی بر روی یک رودخانه ایجاد شده است
ب) قرار گرفته در امتداد کناره های یک رودخانه مثلاً یک کانسار رودخانه ای یا کنار رودی ، رودخانه ای - الف) تعلق داشتن به یا تشکیل شده توسط یک رودخانه مثلاً یک دریاچه رودخانه ای که بوسیله سدی بر روی یک رودخانه ایجاد شده است - ب) قرار گرفته در امتداد کناره های یک رودخانه مثلاً یک کانسار رودخانه ای یا کنار رودی
riverine
فعالیت های نظامی در امتداد رودخانه ها و در زمین مرطوب
riverine operation
فعالیت های نظامی در امتداد رودخانه ها و در زمین مرطوب
riverine operation|riverine operations|riverine operations
فسفات ریگ رودخانه ای
اصطلاح رایج در فلوریدا برای نوعی فسفات ریگی تیره که از سدها یا دشت های سیلابی رودخانه ها به دست می آید ، فسفات ریگ رودخانه ای - اصطلاح رایج در فلوریدا برای نوعی فسفات ریگی تیره که از سدها یا دشت های سیلابی رودخانه ها به دست می آید
river-pebble phosphate
گراول رودخانه ای
گراول طبیعی ، مانند آنچه که در نهشته هایی یافت می شود که در معرض عمل آب جاری قرار گرفته اند ، گراول رودخانه ای - گراول طبیعی
river-run gravel
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca5Si6O16(OH)2•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca5Si6O16(OH)2•2(H2O)
riversideite
الف) مواد خاکی که توسط رودخانه ها حمل و رسوبگذاری شده‌اند
ب) یک نهشته آبرفتی در بستر یک رود یا کانال سیلابی که در معرض فرسایش و رسوبگذاری در زمان دوره های سیلابی تکراری قرار دارد ، الف) مواد خاکی که توسط رودخانه ها حمل و رسوبگذاری شده‌اند - ب) یک نهشته آبرفتی در بستر یک رود یا کانال سیلابی که در معرض فرسایش و رسوبگذاری در زمان دوره های سیلابی تکراری قرار دارد
riverwash
سد سنگی
بنگرید : riegel
rock bar
کلاهک - درنگهداری معادن به کمک چوب بست به قطعه بالایی چوب بست کلاهک می گویند - مترادف با : roof bar - کلاهک ریشه - یک بافت سلولی انگشتانه مانند را گویند که بر روی نوک رشد کننده یک آثار ریشه یا ریشه گیاهان قرار می گیرد و از آن محافظت به عمل می آورد Root mean square error جذر متوسط مربع خطاها
root cap|roof bar|roof bar
مهار عرضی
sag bar
ریف ماسه ای - دیواره ماسه ای ، پشته ماسه ای ، سد ماسه ای - رجوع شود به sandbar
sand reef|sandbar|sandbar
دیواره ماسه ای ، سد ماسه ای ، پشته ماسه ای
سد یا پشته کم ارتفاعی از ماسه که ساحل را محصور می کند و تا سطح آب ، یا نزدیک آن ، توسط جریانهای رود یا عمل امواج در امتداد ساحل دریاچه یا دریا ، ایجاد می شود
مترادف: ریف ماسه ای ، پشته ماسه ای - سد یا پشته کم ارتفاعی از ماسه که ساحل را محصور می کند و تا سطح آب ، ایجاد می شود - مترادف: ریف ماسه ای
sandbar
سوکوویت - رجوع شود به metacinnabar
saukovite|metacinnabar|metacinnabar
مته حفاری
sinder bar
یک وسیله قدیمی که برای جداسازی مواد سست و خطرناک از سقف ، جبهه کار و رگه پشتی استفاده می شود
slafe bar
دماغه کوچک - سدی ماسه ای که از خشکی تا آبهای آزاد کشیده شده است دماغه ها در اثر نهشته شدن رسوبی که توسط جریانهای ساحلی حرکت می کند ، تشکیل می شوند
small point bar
بغل بندریل
متداولترین روش اتصال ریل ها به یکدیگر ، استفاده ازپیچ ومهره وقطعات فلزی موسوم به بغل بنداست هرشاخه ریل درقسمت انتهایی دارای دوسوراخ است وپس ازاینکه دوشاخه ریل راکنارهم قراردادند ، بااستفاده ازدوبغل بند ، که در دو طرف ریلها قرارمیدهند وبه کمک 4پیچ ومهره انها را به یکدیگر متصل می سازند ، بغل بندریل - متداولترین روش اتصال ریل ها به یکدیگر
splice bar
میلگرد تنگ ، میل گرد کلاف ، آهن پیوند ، بست ، پیوست ، کش ، میلگرد مهار
tie bar
سد منفرد ، سد واحد
در یک رود بریده بریده ، یک پشته یا سد گراولی یا ماسه ای که نسبتاً تعدیل نیافته است و دارای ریخت شناسی است که عمدتاً توسط فرآیندهای رسوبگذاری تعیین می شود (اسمیت 1974) ، سد واحد - در یک رود بریده بریده
unit bar
سد وی
یک سه هفتی شکل که زاویه رو به دریای آن نسبتاً تند است ، مانند جایی که یک دنباله زبانه ای ثانویه ناگهان به سمت ساحل از نقطه دنباله اولیه و اصلی عقب می‌رود ، سد وی - یک سه هفتی شکل که زاویه رو به دریای آن نسبتاً تند است
v-bar
میلگرد جان
web bar
زیبار
اصطلاحی که برای تلماسه های بادرفتی با برجستگی کم کاربرد دارد که فاقد رویه های شیب واضح هستند (کوک و وارن ، 1973)
ریشه کلمه: عربی ، زیبار - اصطلاحی که برای تلماسه های بادرفتی با برجستگی کم کاربرد دارد که فاقد رویه های شیب واضح هستند (کوک و وارن ، 1973) - ریشه کلمه: عربی
zibar

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن