معادل انگلیسی متاسوماتیسم مجاورتی متاسوماتیسم همبری ، متاسوماتیسم مجاورتی؛ یک تغییر در ترکیب سنگها در مجاورت یک

زمين شناسی
متاسوماتیسم مجاورتی متاسوماتیسم همبری ، متاسوماتیسم مجاورتی؛ یک تغییر در ترکیب سنگها در مجاورت یک ماگمای نفوذی که از آن سازنده های مایع برای ترکیب با سازنده های مایع سنگ میزبان به خارج حمل می شوند تا تشکیل یک مجموعه جدید از کانی ها را بدهند این اصطلاح توسط بارل (1907) بوجود آمد مقایسه شود با: متاسوماتیسم ناحیه ای
contact metasomatism|metasomatism|metasomatism
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی متاسوماتیسم مجاورتی متاسوماتیسم همبری ، متاسوماتیسم مجاورتی؛ یک تغییر در ترکیب سنگها در مجاورت یک
کنتاکت ، تماس ، عملی که موجب تماس بین دو تشکیلات زمین شناسی می شود ، ارتباط ، تماس
مکان یا سطحی که دو نوع سنگ به هم می رسند برای سنگهای رسوبی و دگرگونی به کار می رود به عنوان مثال مرز بین یک سنگ آهک و ماسه سنگ ، تماس مکان یا سطحی که دو نوع سنگ به هم می رسند برای سنگهای رسوبی و دگرگونی به کار می رود به عنوان مثال مرز بین یک سنگ آهک و ماسه سنگ
contact
زاویه تماس
contact angle
ناحیه همبری
یکی از نواحی طرف پروکسیمال یک هاگ یا گرده که در تماس با سایر اعضای چهارتایی در دانه های گرده بالغ نواحی همبری به ندرت مرئی می باشند ولی معمولاً در هاگ ها آشکار می باشند هاگ های سه تایی دارای سه ناحیه همبری هستند و هاگ های تکی دو ناحیه همبری دارند
مقایسه شود باcontagionis area ، ناحیه همبری یکی از نواحی طرف پروکسیمال یک هاگ یا گرده که در تماس با سایر اعضای چهارتایی در دانه های گرده بالغ نواحی همبری به ندرت مرئی می باشند ولی معمولاً در هاگ ها آشکار می باشند هاگ های سه تایی دارای سه ناحیه همبری هستند و هاگ های تکی دو ناحیه همبری دارند مقایسه شود باcontagionis area
contact area
زاویه سنج همبری
زاویه سنجی که زاویه فضایی بین دو سطح بلوری را بوسیله همبری با سطح اندازه گیری می گیرد این یک نقاله 180 درجه ای است که به درجه تقسیم بندی شده و دارای دقت نصف یک درجه است و همچنین لبه صاف یا خط کش آن در مرکز محوردار شده است
مقایسه شود با: زاویه سنج دو دایره ای ، زاویه سنج بازتابی ، زاویه سنج همبری زاویه سنجی که زاویه فضایی بین دو سطح بلوری را بوسیله همبری با سطح اندازه گیری می گیرد این یک نقاله 180 درجه ای است که به درجه تقسیم بندی شده و دارای دقت نصف یک درجه است و همچنین لبه صاف یا خط کش آن در مرکز محوردار شده است مقایسه شود با: زاویه سنج دو دایره ای
contact goniometer
تزریق اتصالی ، تزریق تماسی
contact grouting
نمودار همبری ، نمودار همبری دیواره
contact log
دگرگونی مجاورتی ، دگرگونی گرمایی ، دگرگونی در مجاورت سنگ آذرین درونی
contact metamorphism
متاسوماتیک همبری
به سنگ یا کانی گویند که در حین فرآیند متاسوماتیسم همبری تشکیل شده است
contact metasomatic
متاسوماتیک همبری به سنگ یا کانی گویند که در حین فرآیند متاسوماتیسم همبری تشکیل شده است
contact metasomatic|metasomatic|metasomatic
متاسوماتیسم مجاورتی
متاسوماتیسم همبری ، متاسوماتیسم مجاورتی؛ یک تغییر در ترکیب سنگها در مجاورت یک ماگمای نفوذی که از آن سازنده های مایع برای ترکیب با سازنده های مایع سنگ میزبان به خارج حمل می شوند تا تشکیل یک مجموعه جدید از کانی ها را بدهند این اصطلاح توسط بارل (1907) بوجود آمد
مقایسه شود با: متاسوماتیسم ناحیه ای
contact metasomatism
کانی مجاورتی
کانی که بوسیله دگرگونی مجاورتی ایجاد می شود ، کانی مجاورتی کانی که بوسیله دگرگونی مجاورتی ایجاد می شود
contact mineral
کنتاکت زاویه ای
contact of angle
فشارتماسی ، فشار در سطح تماس ، فشار همبری
contact pressure
مقاومت همبری
مقاومت مشاهده شده بین یک الکترود متصل به زمین و زمین یا بین یک الکترود و یک نمونه سنگی را گویند ، مقاومت همبری مقاومت مشاهده شده بین یک الکترود متصل به زمین و زمین یا بین یک الکترود و یک نمونه سنگی را گویند
contact resistance
چشمه مجاورتی یک نوع چشمه ثقلی که در آن آب از میان لایه های نفوذپذیر بالایی و نفوذناپذیر زیرین که مانع حرکت رو به پایین آب می شوند ، به سطح زمین تراوش می کند (مانیترز – 1923) مترادف: چشمه کنار تپه ای ، چشمه برونزد
contact spring
دوقلوی تماسی ، ماکل تماسی یک بلور دوقلوشده ، که دو قل منفرد آن بطور متقارن حدود یک صفحه دو قلو آرایش یافته اند مترادف: دوقلوی جورشدگی
contact twin
منطقه تماس ، منطقه در مجاورت هاله
contact zone
کنتاکتیت یک اصطلاح کلی برای سنگهایی استفاده می شود که بوسیله دگرگونی مجاورتی تشکیل شده اند
contactite
متاسوماتیسم انتشاری فرآیند انتقال ماده که در آن ، اجزای شیمیایی بوسیله انتشار از درون یک محلول آبی که خلل و فرج سنگ ها را پر کرده است ، حرکت می کند مقایسه شود با : متاسوماتیسم تراوشی
diffusion metasomatism|metasomatism|metasomatism
متاسوماتیسم ناحیه ای - فرآیندهای متاسوماتیکی را که نواحی وسیعی را متاثر می کنند مقایسه شود با: دگرگونی مجاورتی
regional metasomatism|metasomatism|metasomatism

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن