معادل انگلیسی سنگ لوح الف) یک ماسه سنگ سخت ، که معمولاً میکایی و ریزدانه است و در لایه های نازک گسترده به همراه ج

زمين شناسی

سنگ لوح الف) یک ماسه سنگ سخت ، که معمولاً میکایی و ریزدانه است و در لایه های نازک گسترده به همراه جدایش های شیل ظاهر می شود این سنگ بطور یکنواخت در امتداد سطوح لایه بندی جدا شده و تبدیل به تخته های بارکی مناسب برای کف های تراس ، دیواره های محافظ و … ، می شود مقایسه شود با: ماسه سنگ آبی و سنگ آزاد (سنگ) ب) یک تخته هموار سنگ لوح که برای سنگفرش کردن کاربرد دارد خصوصاً یک تکه نازک جدا شده از سنگ لوح را گویند همچنین ، یک سطح از چنین سنگی را گویند ج) یک تکه باریک نسبتاً هموار (از سنگ آهک ، ماسه سنگ ، شیل ، اسلیت یا شیست) که در خاک ظاهر می شود و دارای طول بین 15 تا 38 سانتی متر (6-15 اینچ) می‌باشد (1965) مترادف: flag تخته سنگ grayband ، slabstone ، cleftstone

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سنگ لوح الف) یک ماسه سنگ سخت ، که معمولاً میکایی و ریزدانه است و در لایه های نازک گسترده به همراه ج

سنگ فرش ، جاده سنگ فرش ، تخته سنگ

flag

سنگ لوح
الف) یک ماسه سنگ سخت ، که معمولاً میکایی و ریزدانه است و در لایه های نازک گسترده به همراه جدایش های شیل ظاهر می شود این سنگ بطور یکنواخت در امتداد سطوح لایه بندی جدا شده و تبدیل به تخته های بارکی مناسب برای کف های تراس ، دیواره های محافظ و … ، می شود مقایسه شود با: ماسه سنگ آبی و سنگ آزاد (سنگ)
ب) یک تخته هموار سنگ لوح که برای سنگفرش کردن کاربرد دارد خصوصاً یک تکه نازک جدا شده از سنگ لوح را گویند همچنین ، یک سطح از چنین سنگی را گویند
ج) یک تکه باریک نسبتاً هموار (از سنگ آهک ، ماسه سنگ ، شیل ، اسلیت یا شیست) که در خاک ظاهر می شود و دارای طول بین 15 تا 38 سانتی متر (6-15 اینچ) می‌باشد (1965)
مترادف: flag تخته سنگ grayband ، slabstone ، cleftstone

flag stone

میدان تاژکی
منطقه دور تاژک یک کوکولیتوفور مثلاً میدان تاژکی پوشیده شده و برهنه ، میدان تاژکی منطقه دور تاژک یک کوکولیتوفور مثلاً میدان تاژکی پوشیده شده و برهنه

flagellar field

منفذ تاژکی
یکی از خلل و فرج یک دینوفلاژله برای بیرون زدن تاژک که معمولاً در پیوند یا اتصال قدامی یا پشتی کمربند یا شیار (مغزسر) واقع شده است ، منفذ تاژکی یکی از خلل و فرج یک دینوفلاژله برای بیرون زدن تاژک که معمولاً در پیوند یا اتصال قدامی یا پشتی کمربند یا شیار (مغزسر) واقع شده است

flagellar pore

تاژک داران

flagellate

حفره تاژکی هر حفره ای ، در یک اسفنج که بوسیله کوانوسیت پوشیده شده باشد نیز ببینید: محفظه یا حجره (دیرین شناسی)

flagellated chamber

تاژک مفصلهای شاخک بعد از پدیسل تازیانه

flagellum

سنگ فرش ، آجر فرش

flagging

ورق سنگ

flaggry rock

پرچمی ، فلگی ، متورق
الف) جدایش یا تمایل برای جدا شدن به لایه هایی با ضخامت مناسب برای استفاده به عنوان سنگ لوح ـ بالاخص توصیفی از یک سنگ رسوبی که به طبقات با ضخامت 1 تا 5 سانتی متر متورق می شود (مک کی و وایر 1953)
ب) به طبقه‌بندی گویند که از لایه هایی با ضخامت 1 تا 10 سانتی متر ساخته شده است (پین 1942)
ج) تعلق داشتن به سنگ لوح
د) به خاکی گویند که پر از قطعات سنگ لوحی است ، متورق الف) جدایش یا تمایل برای جدا شدن به لایه هایی با ضخامت مناسب برای استفاده به عنوان سنگ لوح ـ بالاخص توصیفی از یک سنگ رسوبی که به طبقات با ضخامت 1 تا 5 سانتی متر متورق می شود (مک کی و وایر 1953) ب) به طبقه‌بندی گویند که از لایه هایی با ضخامت 1 تا 10 سانتی متر ساخته شده است (پین 1942) ج) تعلق داشتن به سنگ لوح د) به خاکی گویند که پر از قطعات سنگ لوحی است

flaggy

هیدراتcis terpin-نوعی کانی
فرمول شیمیایی: C10H22O3

flagstaffite

هیدراتcis terpin-نوعی کانی - فرمول شیمیایی: C10H22O3

flagstaffite|cis terpin hydrate|cis terpin hydrate

سنگ فرش ، سنگ متورق

flagstone

فلاگ استونز

flagstones

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی سنگ لوح الف) یک ماسه سنگ سخت ، که معمولاً میکایی و ریزدانه است و در لایه های نازک گسترده به همراه ج

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سنگ لوح الف) یک ماسه سنگ سخت ، که معمولاً میکایی و ریزدانه است و در لایه های نازک گسترده به همراه ج

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما