معادل انگلیسی شنای کرال سینه کلمه کرال از فعل انگلیسی to crawlمشتق شده که به معنی خزیدن است زیرا انسان به وسیله

زمين شناسی

شنای کرال سینه کلمه کرال از فعل انگلیسی to crawlمشتق شده که به معنی خزیدن است زیرا انسان به وسیله ی اینشنا در آب می خزد و پیش می رود

front crawl|swimming|swimming

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی شنای کرال سینه کلمه کرال از فعل انگلیسی to crawlمشتق شده که به معنی خزیدن است زیرا انسان به وسیله

شنای کرال سینه
کلمه کرال از فعل انگلیسی to crawlمشتق شده که به معنی خزیدن است زیرا انسان به وسیله ی اینشنا در آب می خزد و پیش می رود

front crawl

لودرباتخلیه ازجلو ، لودرسر-پیش
این لودرهادردونوع چرخ زنجیری وچرخ لاستیکی دردسترس می باشند شامل صندوقه ای هستندکه توسط یک جفت بازوی مفصلی هیدرولیکی به بدنه لودرمتصل می شوند نوع چرخ زنجیری قابلیت کندن بالاتری داردونوع چرخ لاستیکی قابلیت تحرک بیشتری دارد ، لودرسر-پیش این لودرهادردونوع چرخ زنجیری وچرخ لاستیکی دردسترس می باشند شامل صندوقه ای هستندکه توسط یک جفت بازوی مفصلی هیدرولیکی به بدنه لودرمتصل می شوند نوع چرخ زنجیری قابلیت کندن بالاتری داردونوع چرخ لاستیکی قابلیت تحرک بیشتری دارد

front end loader

شیب جلویی
دامنه جلویی؛ شیب دیواره دشتی سراشیب ، شیب جلویی دامنه جلویی؛ شیب دیواره دشتی سراشیب

front slope

خط مقدم ، خطوط مقدم ، خطوط جلو جبهه

front taine

خط مقدم ، خطوط مقدم ، خطوط جلو جبهه

front taine|front taines|front taines

تصویر از جلو- تصویر قائم

front view

استهلاک جبهه ای ، میرایی جبهه ای

frontal amortizement

کمان جلویی
رجوع شود به fore arc (قوس پیشین) ، کمان جلویی رجوع شود به fore arc (قوس پیشین)

frontal arc

موهای پیشانی دو ردیف موی عمودی روی صورت دو بالان

frontal bristle

موهای پیشانی دو ردیف موی عمودی روی صورت دو بالان

frontal bristle|frontal bristles|frontal bristles

غشای جلویی
بخش کلسیتی شیوه دیواره پیشین خزه سانان کیلوستوم آناستان که ماهیچه های جواری به آن متصل شده اند این بخش می تواند فاقد پوشش بوده و یا دارای سپر پیشین باشد ، غشای جلویی بخش کلسیتی شیوه دیواره پیشین خزه سانان کیلوستوم آناستان که ماهیچه های جواری به آن متصل شده اند این بخش می تواند فاقد پوشش بوده و یا دارای سپر پیشین باشد

frontal memberane

یخرفت جلویی
الف) یخرفت پایانه ای یا انتهایی
ب) خاکریزی یخرفتی که جلوی توده یخی ذوب شده ای تشکیل شده است ، یخرفت جلویی الف) یخرفت پایانه ای یا انتهایی ب) خاکریزی یخرفتی که جلوی توده یخی ذوب شده ای تشکیل شده است

frontal moraine

صفحه جلویی
صفحه تطبیق یافته خرچنگ ده پای براکیوران که حاوی اندامی است که از میان شاخکهای گذشته و به اپیستوم پیوسته است ، صفحه جلویی صفحه تطبیق یافته خرچنگ ده پای براکیوران که حاوی اندامی است که از میان شاخکهای گذشته و به اپیستوم پیوسته است

frontal plate

منفذ جلویی
(شعاعیان): حفره ای در قسمت جلوی صدف موجودی شعاعی که در مجاورت حلقه مبدایی آن قرار گرفته و شبیه به حفره جناغی به نظر می رسد ، منفذ جلویی (شعاعیان): حفره ای در قسمت جلوی صدف موجودی شعاعی که در مجاورت حلقه مبدایی آن قرار گرفته و شبیه به حفره جناغی به نظر می رسد

frontal pore

منطقه جلویی
بخش میانی پوسته برخی از خرچنگهای ده پا که حاوی پوزه یا دماغه موجود و قسمتهای موجود در پشت آن است ، منطقه جلویی بخش میانی پوسته برخی از خرچنگهای ده پا که حاوی پوزه یا دماغه موجود و قسمتهای موجود در پشت آن است

frontal region

شکاف جلویی
شکاف موجود در قسمت درونی پوسته استراکد که در جلو و عقب شکافهای ماهیچه جمع کننده قرار دارد ، شکاف جلویی شکاف موجود در قسمت درونی پوسته استراکد که در جلو و عقب شکافهای ماهیچه جمع کننده قرار دارد

frontal scar

سپر جلویی
بخش کلسیتی سطح جلویی خزه سان کیلوستومی که در قالب الگوهایی متنوع و با تعاملات متفاوت نسبت به دیواره پیشین مخزن تولید مثل موجود شکل می گیرد
مقایسه شود با: cryptocyst ؛ gymnocyst ؛ pericyst؛ umbonuloid ، سپر جلویی بخش کلسیتی سطح جلویی خزه سان کیلوستومی که در قالب الگوهایی متنوع و با تعاملات متفاوت نسبت به دیواره پیشین مخزن تولید مثل موجود شکل می گیرد مقایسه شود با: cryptocyst ؛ gymnocyst ؛ pericyst؛ umbonuloid

frontal shield

دیوار جلویی
دیواره مخزنی خارجی سخت پوستان و برخی از خزه سانان استنولامین که به دیواره حاوی بخش دهانی متصل شده و قسمت جلویی مخزن را تشکیل می دهد ، دیوار جلویی دیواره مخزنی خارجی سخت پوستان و برخی از خزه سانان استنولامین که به دیواره حاوی بخش دهانی متصل شده و قسمت جلویی مخزن را تشکیل می دهد

frontal wall

استهلاک جبهه ای ، میرایی جبهه ای

frontal-amortissement

مرز سرحد ، خط‌ فاصل‌ ، مرزی‌ ، صف‌ جلو لشکر

frontier

راندگی یال جلویی
گسلی معکوس که روی یال پیشین پرشیب تر طاقدیس نامتقارنی که جهت انتقال تکتونیکی آن به سمت ناودیس واقع در کنار آن می باشد ، شکل گرفته است شیب گسل مزبور با محور ناودیس ، هم راستا بوده و در نتیجه یال ناودیسی را طویل تر می کند
نیز ببینید: extension fault ؛ back limb thrust fault
مترادف: fore limb thrust

front-limb thrust

راندگی یال جلویی گسلی معکوس که روی یال پیشین پرشیب تر طاقدیس نامتقارنی که جهت انتقال تکتونیکی آن به سمت ناودیس واقع در کنار آن می باشد ، شکل گرفته است شیب گسل مزبور با محور ناودیس ، هم راستا بوده و در نتیجه یال ناودیسی را طویل تر می کند نیز ببینید: extension fault ؛ back limb thrust fault مترادف: fore limb thrust

front-limb thrust|fore limb thrust|fore limb thrust

موهای دو طرف صورت و اطراف دهان و چشم دو بالان

fronto orbital bristle

موهای دو طرف صورت و اطراف دهان و چشم دو بالان

fronto orbital bristle|fronto orbital bristles|fronto orbital bristles

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معادل انگلیسی شنای کرال سینه کلمه کرال از فعل انگلیسی to crawlمشتق شده که به معنی خزیدن است زیرا انسان به وسیله

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی شنای کرال سینه کلمه کرال از فعل انگلیسی to crawlمشتق شده که به معنی خزیدن است زیرا انسان به وسیله

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما