معادل انگلیسی تقریب ، نزدیک‌سازی ، تقریب زدن ، نزدش 1- نتیجه‌ای که دقیق نیست ولی برای منظور معیّنی به اندازه کافی

ریاضی و آمار

تقریب ، نزدیک‌سازی ، تقریب زدن ، نزدش 1- نتیجه‌ای که دقیق نیست ولی برای منظور معیّنی به اندازه کافی نزدیک به نتیجه درست است 2- شیوه‌ای برای به دست‌آوردن چنین نتیجه‌ای ، تقریب / کلمات مرتبط Paulson approximation least squares approximation Kelley's approximation approximation from above approximation to function approximation to mathematical functions stochastic approximation Tornquist-Theil approximation approximation to distribution Von Mises step distribution approximation chi-squared approximation Fisher's chi-squared approximation binomial approximation Shore approximation Merrington-Pearson approximation McKay's approximation normal approximation approximation from below saddle point approximation approximative

approximation

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تقریب ، نزدیک‌سازی ، تقریب زدن ، نزدش 1- نتیجه‌ای که دقیق نیست ولی برای منظور معیّنی به اندازه کافی

تقریب اضافی ، تقریب از بالا ، تقریب نقصانی

approximation from above

تقریب تابع ، تقریب به تابع

approximation to function

تقریب تابع‌های ریاضی ، تقریب تابعهای ریاضی

approximation to mathematical functions

تقریب توزیع

approximation to distribution

تقریب نقصانی ، تقریب از پایین

approximation from below

حساب تقریب

approximation calculus

روش تقریبی

approximation method

فرمول تقریب

approximation formula

فرمول های تقریب

approximation formulas

قضایای تقریب

Approximation Theorems

قضیه ی تقریب

approximation theorem

قضیه ی تقریب وایراشتراس

approximation theorem of weierstrass

نظریه‌ی تقریب ، نظریه تقریب ، نظریه ی تقریب

approximation theory

ویژگی تقریب ویژگی یک فضای باناخ ، چون B ، که در آن مجموعه های فشرده تقریباً متناهی بعدند ، به این معنی که به ازای هر مجموعه فشرده ، مانند K ، تبدیلهای خطی پیوسته L ای از K به زیرفضاهای متناهی بعد B می توان یافت که به ازای همه نقاط x در K کرانهای بالایی به اندازه کافی کوچک برای نُرم L(x) - x وجود داشته باشند

approximation property

خطای مطلق یک تقریب

absolute error of an approximation

تقریب بی در رو

adiabatic approximation

بهترین تقریب

best approximation

بهترین تقریب اعشاری

best decimal approximation

تقریب دوجمله‌ای ، تقریب دو جمله ای

binomial approximation

تقریب چبیشف

chebyshev approximation

تقریب خی‌دو

chi-squared approximation

تقریب خام

crude approximation

تقریب اعشاری

decimal approximation

تقریب دیوفانتوسی ، تقریب دیوفانتی

diophantine approximation

خطای یک تقریب

error of an approximation

تقریب خی‌دوی فیشر

fisher's chi-squared approximation

تقریب که‌لی

kelley's approximation

تقریب با نمونه ی بزرگ

large sample approximation

تقریب کمترین توان های دوم ، تقریب کمترین مربعات

least square approximation

تقریب کمترین توانهای دوم ، تقریب حداقل مربعات

least squares approximation

تقریب مه‌کِی

mckay's approximation

تقریب میانگین مربعی

mean square approximation

تقریب مرینگتون-پی‌یرسون

merrington-pearson approximation

روش تقریب متوالی

method of successive approximation

تقریب مینی ماکس

mini max approximation

تقریب کمترین مربعات متحرک

Moving least squares approximation

تقریب نرمال

normal approximation

تقریب -p

p approximation

تقریب پاده

pade approximation

تقریب پائولسون

paulson approximation

تقریب چندجمله ای

polynomial approximation

تقریب درجه ی دوم

quasratic approximation

خطای نسبی یک تقریب

relative error of an approximation

خطای گرد کردن یک تقریب

round off error of an approximation

تقریب نقطه زینی

saddle point approximation

تقریب شور

shore approximation

تقریب سادکی

simplicial approximation

تقریب تصادفی

stochastic approximation

تقریب پی در پی ، تقریب پیاپی

successive approximation

تقریب خطی متوالی

successive linear approximation

تقریب صفحه ی مماس

tangent plane approximation

نظریه ی تقریب

theory of approximation

تقریب تورن‌کوئیست-تِـیل

tornquist-theil approximation

تقریب توزیع پلّه‌ای فون میزس

von mises step distribution approximation

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی ریاضی و آمار از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی تقریب ، نزدیک‌سازی ، تقریب زدن ، نزدش 1- نتیجه‌ای که دقیق نیست ولی برای منظور معیّنی به اندازه کافی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تقریب ، نزدیک‌سازی ، تقریب زدن ، نزدش 1- نتیجه‌ای که دقیق نیست ولی برای منظور معیّنی به اندازه کافی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی ریاضی و آمار بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما