معادل انگلیسی از کلم ه یونانی hormone هورمون ، کلمه به معنی بهم زدن ، تحریک کردن hormon یا به حرکت واداشتن مشتق ش

دامپزشكی
از کلم ه یونانی hormone هورمون ، کلمه به معنی بهم زدن ، تحریک کردن hormon یا به حرکت واداشتن مشتق شده است هورمونها پیامبرهای شیمیایی آلی هستند که توسط غدد درون ریز فاقد مجرا تولید می شوند و با تحریک این غدد توسط عوامل آزادکننده به داخل خون ترشح می شوند و با گردش خون به عضو هدف می رسند و فرآیندهیا خاصی؛ مثل ، رشد ، فرآیندهای مختلف تولید مثل ، شیردهی ، متابولیسم ، رفتارها و غیره را تحت تأثیر قرار میدهند و فعالیت حیاتی یک عضو را با دیگر اعضای بدن تنظیم یم کنند بسیاری از هورمونها از طریق غدد داخلی فاقد مجرا مستقیماً به داخل خون می ریزند و جریان خون وسیله انتقال آنها است هورمونها در مقیاسهای بسیار جزیی ، در حد یک میلیونیم یا ی ک میلیاردم گرم ترشح می شوند ، ولی عامل پدیده های بسیار ضروری و مهمی در بدن هستند وظایف هورمونها را زمانی می توان به خوبی درک کرد که غده مولد یک هورمون بیمار شود و نارسایی یا کمبود ترشح هورمون آن غده پدیده اید باید توجه داشت که تحت هم ه شرایط هورمون درمانی به صورت خوراکی یا تزریقی در انسان باید تحت نظر پزشک و در حیوانات تحت نظر دامپزشک انجام شود هورمون درمانی در حیوانات کاربرد وسیعی ، به ویژه در کنترل فرآیندهای تولید مثل دارد همزمان سازی فحلی در گاوهای ماده برای تلقیح تعداد زیادی از حیوانات در یک زمان کوتا ه ، القای چند تخمک گذاری برای به دست آوردن بیش از یک جنین در هر نوبت فحلی در گاوهای ماده ممتاز برای استفاده در فرآیند انتقال جنین و غیره ، برخی از کاربردهای مشهور هورمون در دامپزشکی و دامپروری هستند
hormone.
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی از کلم ه یونانی hormone هورمون ، کلمه به معنی بهم زدن ، تحریک کردن hormon یا به حرکت واداشتن مشتق ش
پاراتورمون هورمونی است که از غده ی پاراتیروئید ترشح میشود و وظیفهی آن تنظیم کلسیم و فسفر خون (متابولیسم کلسیم و فسفر) از طریق: ( 1) تحریک بافت مخاطی ( رودهی باریک و افزایش جذب کلسیم ( 2 تخلیهی استخوان از کلسیم ( 3) دفع فسفات از کلیهها است
parathormone.
پارتورمون هورمون غدهی پاراتیروئید (غده- ی فوق درقی) که در تنظیم کلسیم خون و استخوانها نقش مهمی دارد
pth. see parathormone.

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی دامپزشكی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی دامپزشكی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی دامپزشكی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن