معادل انگلیسی رفتار پيکسلي

مهندسی كامپيوتر و IT

رفتار پيکسلي

pixel behavior

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی رفتار پيکسلي

رفتار غیرعادی

anomalous behavior

رفتار ، حرکت

behavior

رفتار بیزانتینی

byzantine behavior

رفتار تکاملی

evolutionary behavior

عنصر تصویری ؛ نقطه ؛ سلول تصویر ؛ پیکسل ، سلول ، تصویری ، پیکسل ، نقطه ی تصویری یکی از نقطه های بسیار ریز مربع شکلی که یک تصویر گرافیکی را شکل می دهد مثلاً صفحه ی رنگی vga با وضوح بسیار بالا ، شامل آرایه ای از سولهای تصویری 640 ×480 است یک برنامه می تواند به وسیله ی کنترل رنگ هر سلول ، تصاویر را روی صفحه رسم کند نگاه کنید به grachics ، عنصر تصویری شکل مختصر که گاهی اوقات نیزpicture element نامیده می شود ، تقطه های بسیار ریز مربعی شکلی هستند که از تجمع آنها تصویری روی صفحه نمایش یا روی کاغذ (توسط چاپگر) شکل می گیرد همان طور که بیت کوچک ترین واحد اطلاعات اطلاعات قابل پردازش برای کامپیوتر است ، پیکسل نیز کوچک ترین عنصر سخت افزار و نرم افزار نمایشی یا چاپی است که برای شکل گرفتن حروف ، اعداد یا تصاویر مورد استفاده قرار می گیرد مخفف واژه های Picture Element به معنای عنصر تصویری میباشد ، کوچکترین واحد سازنده تصویر که غالبا بشکل مربع میباشد و حاوی اطلاعات رنگی است ، پیکسل سلول تصویر نقطه عنصر تصویری ، تصویر دانه

pixel

[تصویر پیکسلی] ارائه یک طرح رنگی در حافظه کامپیوتر تصویر پیکسلی شبیه تصویر بیتی است با این تفاوت که یک بعد اضافی (عمق) دارد که تعداد بیتهای حافظه تعیین شده برای هر پیکسل نمایشی را مشخص میسازد به عنوان مثال ، در یک تصویر پیکسلی با عمق ‎ 8 بیت ، از هشت بیت برای شرح ویژگیهای (از جمله رنگ) تک تک پیکسلهای صفحه نمایش استفاده میشود نیز نگاه کنید به ‎ bit image ، ‎ pixel

pixel image

[طرح پیکسلی] عموما مترادف اصلاح تصویر پیکسلی است ، و در برنامه نویسی گرافیکی رنگی ، ساختار داده هایی است که تصویر پیکسلی یک شکل از جمله ویژگیهایی چون رنگ ، دقت وضوح ، ابعاد ، قالب ذخیره سازی و تعداد بیتهای مورد استفاده برای هر پیکسل را تشریح میسازد نیز نگاه کنید به ‎ pixel ، ‎ pixel image

pixel map

نرخ پیکسل

Pixel rate

سایه زن پیکسل برنامه کوچکی که با ساختار سایه زنی پیش از رسم تصاویر روی مانیتور بر روی بافر فریم عمل نموده و بر حسب بافتها ، نورها و رنگ ها ، مقادیر پیکسل ها را سفارش می سازد

pixel shader

سلولی کردن تصویر فیلتر عکاسی که ( طرح بیت ) را به بلوکهایی مستطیلی شکل از رنگهای یکنواخت تبدیل می کند به طوری که به نظر می رسد سلولهای تصویری نسبت به قبل بسیار بزرگتر شده اند

pixelate , pixelize

رفتار لمسی

touching behavior

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی رفتار پيکسلي

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی رفتار پيکسلي

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما