معادل انگلیسی مدیریت بافر

مهندسی كامپيوتر و IT
مدیریت بافر
buffer management
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مدیریت بافر
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را از رشد سریع و تغییرات در زمینه مدیریست سیستم ها و پردازش اطلاعات آگاه کند ، یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را از رشد سریع و تغییرات در زمینه مدیریت سیستم ها و پردازش اطلاعات آگاه کند
association for system management
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را از رشد سریع و تغییرات در زمینه مدیریت سیستم ها و پردازش اطلاعات اگاه کند
association for systems management
مدیریت POS و ATM
ATM and POS management
مدیریت پهنای باند
bandwidth management
حافظه میانجی ؛ میانگر ؛ حافظه موقت ؛ حافظه میانی ؛ بافر ، بافر میانگیر محل ذخیره موقتی - محل نگهداری داده چیزهای مختلفی را که بافر می گویند شامل این موارد است بخشی در حافظه برای نگهداری داده ای که قرار است به چاپگر ارسال شود یا از ورودی RS-232 دریافت شود و علت آن کندی سرعت چاپگر در مقایسه با کامپیوتر است به این ترتیب کامپیوتر همه داده ها را یکباره وارد بافر کرده و از آنجا به تدریج به چاپگر ارسال می کند ورودی RS-232 نیز نیاز به بافر دارد زیرا ممکن است داده هنگامی وارد شود که کامپیوتر آماده دریافت آن نیست بخشی از حافظه که فایل را برای ویرایش نگه می دارد برخی از برنامه های ویرایشگر امکان می دهند که بتوانید بیش از یک فایل را در یک زمان ویرایش کنید در این صورت هر فایل بافر مخصوص خود را اشغال می کند بخشی از حافظه که برای ارسال داده به دیسک یا دریافت داده از آن به کار می رود برخی از سیستمهای عامل به شما امکان می دهند که اندازه یا تعداد بافرهای دیسک را تنظیم کنید تا مشکل سرعت کم دیسک گردان حل شود بخشی ارز حافظه که سیگنالهای دریافتی از کلیدها را نگه می دارد برخی از سیگنالهای کلیدهایی که علیرغم فشار دادن کامپیوتر آنها را قبول نمی کند دراین ناحیه از حافظه ذخیره می شوند بافر صفحه کلید IBM PC به طور پیش فرض 16 فشار کلید را در خود ذخیره می کند وسیله الکترونیکی که خروجی آن مانند ورودی اش است مانند تقویت کننده ( آمپلی فایر ) برای راه اندازی کابلهای طولانی ، حافظه کمکی ، حافظه میانجی ، میانگیر ، بافر بخشی از حافظه که داده ها را به طور موقت در خود نگه می دارد تا بعداً به ابزار ذخیره ساری یا محل دیگری در حافظه انتقال داده شود بعضی از ابزارها مانند چاپگرها و برخی آداپتورها ، بافرهای خاص خود را دارند قسمتی از حافظه سیستم و حافظه ویدیویی است که از نظر فیزکی غالبا بشکل یک چهارگوش میباشد و برای ذخیره اطلاعات رنگ ، عمق یا استنسیل به کار میرود ، میانگیری کردن ، میان‌گیر
buffer
نرخ سرریز بافر
buffer overflow rate
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند ، [مخزن بافر ، مخزن میانگیر] مجموعه ای از مکانهای حافظه یا ابزار ذخیره سازی که به ذخیره موقت داده ها ، بخصوص هنگام عملیات انتقال ، اختصاص داده میشود
buffer pool
حافظه میانگیر
buffer storage
کم آوردن میانگیر
buffer under-run
میانگیردار/ میانگیری شده
buffered
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه می دهد ، کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه می دهد
buffered computer
میانگیری ، [میانگیری ، بافر دهی] روند استفاده از میانگیر(ها) جهت نگهداری داده هایی که به ابزار ورودی‎/ خروجی مانند دیسک گردانها و درگاههای سریال انتقال داده میشوند
buffering
یکی از فرمانهای CONGIG SYS در سیستم عامل DOS که مشخص می کند چه مقدار بافر یا حافظه موقت دیسک DOSهنگام هر بار راه اندازی سیستم کنار می گذارد برخی برنامه های کاربردی به حداقل تعدادی بافر نیاز دارند اگر مثلا برنامه ای بیست بافر بخواهد ، برنامه نمی تواند کار کند مگر این که فایلی به نام CONFIG SYSروی دیسک آغازگر موجود بوده شامل دستورالعمل BUFFERS20 این مقدار برای استفاده از بانک اطلاعاتی FOXPRO برابر 40می باشد ، فرمان BUFFERS ، فرمان ‎BUFFERS
buffers
مدیریت متمرکز
centralized management
مدیریت تغییر
change management
مدیریت بیماری مزمن
Chronic Disease Management
مدیریت رنگ
color management
مدیریت حفاظت از حریم خصوصی ارتباطات
Communication privacy management
مدیریت کارخانه با استفاده از کامپیوتر
computer aided factory management
مدیریت همزمانی
concurrency management
مدیریت پیکربندی نظارت بر فرایند پیکربندی
configuration management
مدیریت اطلاعات مشتری
customer information management
مدیریت ارتباط با مشتری
customer relationship management
مدیریت پایگاه داده ، مدیریت پایگاه داده ها
data base management
مدیریت داده ها ، مدیریت داده ها مدیریت داده ها مجموعه فعالیتهایی که برای بهره برداری بهتر کاربران از داده ها در یک سازمان انجام می شود ، [مدیریت داده ها] کنترل منظم و هدایت شده داده ها از ورود آنها گرفته تا پردازش ، خروج و ذخیره سازی در میکرو کامپیوترها ، مدیریت داده ها به وسیله سخت افزار و نرم افزار انجام میشود سخت افزارها از جمله حافظه ، ابزار ذخیره سازی ، ابزار ورودی و خروجی ، و ریز پردازنده ، داده ها را گرد آوری نموده جابجا کرده و تحت پردازش قرار میدهند سیستم عامل (نرم افزاری که بیشتر این فعالیتها را کنترل میکند) سخت افزار را تحت نظارت قرار میدهد که در نتیجه از هماهنگی بین اجزای سیستم و ذخیره سازی مناسب داده ها ، اطمینان حاصل میشود برنامه های کاربردی تحت نظر سیستم عامل کار میکنند و با پذیرفتن ورودی ، پردازش آن طبق فرمانهای کاربر ، و ارسال نتایج به یک ابزار خروجی یا (با کمک سیستم عامل) به ابزار ذخیره سازی دیسکی ، با داده ها کار میکنند مدیریت داده ها ، مسوولیت کاربر نیز میباشد که وظایفی چون گردآوری و سازمان دهی اطلاعات ، برچسب زدن دیسکها ، تهیه کپی های پشتیبان از داده ها ، بایگانی فایلها در صورت لزوم ، و پاکسازی دیسک سخت از اطلاعات غیر ضروری را برعهده دارد بنابراین ، مدیریت مطلوب داده ها مستلزم ترکیب توانایی سازمان دهی انسان و توانایی پردازشی ، ذخیره سازی و بازیابی داده ها توسط کامپیوتر میباشد ، مدیریت داده‌ ها
data management
مدیریت پردازش داده
data processing management
مدیریت بهره وری از داده
data utilization management
مدیریت پایگاه داده
Database Management
مدیریت اسناد
Document Management
مدیریت پویا
dynamic management
مدیریت پویای حرارتی
Dynamic Thermal Management
مدیریت انرژی
energy management
مدیریت اخلاقی
Ethical Management
مدیریت امکانات
facilities management
مدیریت فایل ؛ مدیریت پرونده ، مدیریت پرونده ، مدیریت فایل ، مدیریت پرونده مدیریت فایل
file management
مدیریت ذخیره سلسله مراتبی
hierarchical storage management
مدیریت رخداد
incident management
مدیریت اطلاعات
Information Management
مدیریت منابع اطلاعاتی
information processing management
مدیریت منبع اطلاعات ، [مدیریت منبع اطلاعات] روند کنترل و مدیریت منابع گردآوری ، ذخیره سازی و دستکاری داده ها در یک سازمان یا سیستم
information resource management
مدیر منابع اطلاعاتی
integrated resource management
مدیریت موجودی
inventory management
مدیریت برنامه
job management
مدیریت کلید
key management
مديريت کليد
Key management
مدیریت کلید
Key Management
مدیریت سطح پایین
lower level management
مدیریت
management
مدیریت حافظه ، مدیریتِ حافظه
memory management
مدیریت سطح متوسط
middle level management
مدیریت تحرک
Mobility Management
مدیریت عملیاتی
operational management
مدیریت عملیاتی
operational management
مدیریت حافظه صفحه بندی شده
paged memory management
مدیریت عملکرد
performance management
مدیریت توان
power management
مدیریت چرخه عمر محصول
Product lifecycle management
مدیریت تولید
production management
مدیریت پروژه
project management
مدیریت عمومی
public management
مدیریت کیفیت
quality management
مدیریت رکوردها
record management
برنامه مدیریت پایگاه داده های رکوردی
record oriented database management
مدیریت پایگاه داده های رابطه ای
relational database management
مدیریت نسخه
release management
مدیریت تکرار
replica management
مدیریت منبع ، مدیریت منابع
resource management
مدیریت به موقع خطر
risk timely management
مدیریت حادثه ی امنیتی
Security incident management
مدیریت امنیت
security management
مدیریت پیکربندی نرم افزار
software configuration management
مدیریت داده فضایی ، [مدیریت داده های فضایی] ارائه داده ها به عنوان مجموعه ای از موارد در فضا ، بخصوص به عنوان شمایلهای تصویری در صفحه نمایش ، به منظور ساده ترشدن درک و دستکاری داده ها
spatial data management
مدیریت حافظه
storage management
مدیریت عملیات های پایدار
Sustainable operations management
مدیریت وظیفه ، مدیریت کار ، روند پیگیری نیاز و ارائه منابع ضروری برای امور جداگانه ای که در کامپیوتر (بخصوص در محیط چند وظیفه ای) صورت میگیرند
task management
مدیریت سطح بالا
top level management

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن