معادل انگلیسی بحث غیر همزمان- بحثی که شرکت کنندگان آن لازم نیست که همگی همزمان در آن حضور داشته باشند مثلا" در

مهندسی كامپيوتر و IT

بحث غیر همزمان- بحثی که شرکت کنندگان آن لازم نیست که همگی همزمان در آن حضور داشته باشند مثلا" در یک گروه خبری شرکت کنندگان می توانند توضیحات یک عنوانخاص را که قبلا" بحث و به سایرین پست شده است بخوانند و نظر دهند

asynchronous discusion

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بحث غیر همزمان- بحثی که شرکت کنندگان آن لازم نیست که همگی همزمان در آن حضور داشته باشند مثلا" در

آسنکرون ، غیر همزمان ، آسنکرون غیر همزمان - متضاد همزمان ( سنکرون ) مثلا" اکثر ترمینالهای کامپیوتری انتقال داده آسنکرون را به کار می برند که در آن ترمینال یا کامپیوتر آزاد است که در هر زمان هر تعداد کارکتر را ارسال کند ( بیتهای تشکیل دهنده هر کارکتر با نرخ ثابتی ارسال می شوند اما توقف میان کارکترها ممکن است تاهر مدتی باشد )در مقابل ترمینالهای سنکرون داده را به صورت بسته های چند کارکتری ارسال می کنند این روش ارسال سریعتر از روش ارسال اسنکرون است زیرا نیازی به بیت شروع یا بیت توقف بر روی هر کارکتر جداگانه ندارد ، ناهماهنگ ، ناهمزمان ، ناهمگام

asynchronous

ارتباط ناهمزمان

asynchronous commuinication

کامپیوتر غیر همزمان ، کامپیوتر ناهمگام ، نوعی از کامپیوتر که در آن هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل می شود و یا در اثر اعلام آمادگی وسیله لازم برای عمل بعدی آغاز می شود ، نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل می شود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز می شود کامپیوتر ناهمگام ، کامپیوتر ناهنگامR> ، نوعی از کامپیوتر که در آن هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل می شود و یا در اثر اعلام آمادگی وسیله لازم برای عمل بعدی آغاز می شود کامپیوتر ناهمگام کامپیوتر غیر همزمان

asynchronous computer

کنترل ناهمگام

asynchronous control

دستگاه غیر همزمان ، دستگاه نا همگام ، [ابزار ناهمگام] ابزاری که عملیات داخلی آن همگام با بخشهای دیگر سیستم نمیباشد

asynchronous device

یادگیری ناهمزمان

asynchronous learning

[عملیات ناهمگام ، عملیات غیرهمزمان] بطور کلی ، عملیاتی که بطور مستقیم نسبت به هر مکانیسم زمان سنجی (مانند ساعت) انجام شود به عنوان مثال در ارتباطات ، دو مودمی که بطور ناهمگام ارتباط برقرار کرده اند ، برای تبادل اطلاعات ، به ارسال سیگنالها ابتدایی و انتهایی هر یک تکیه دارند مقایسه کنید با ‎ operation synchronous

asynchronous operation

[فراخوانی ناهمگام رویه] با حروف اختصاری ‎ APC ، یک فراخوانی عملیاتی است که در صورت تحقق شرایط خاصی ، از یک برنامه در حال اجرا بطور جداگانه به اجرا درمیآید به محض تحقق شرایط مورد نظر ، هسته سیستم عامل ، یک وقفه نرم افزاری صادر کرده و باعث هدایت برنامه به اجرای ‎ APC میشود نیز نگاه کنید به ‎ function call

asynchronous procedure call

تسهیم زمانی ناهمگام

asynchronous time division multiplexing

حالت انتقال ناهمگام

Asynchronous Transfer Mode

اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر و یک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند ، انتقال غیرهمزمان ، مخابره ناهمگامR> ، مخابره غیر همزمان ، مخابره ناهمگام ، انتقال غیر همزمان ، اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نا منظم به وسیله قرار دادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر و یک بیت خاتمه پس از آن انتقال می باشد ، [انتقال ناهمگام ، مخابره ناهمگام] نوعی مخابره داده ها که در آن اطلاعات به شکل کاراکتر به کاراکتر و با فواصل زمانی متغیر ارسال میشوند‎ ; این روش معمولا در برقراری ارتباطات از طریق مودم مورد استفاده قرار میگیرد چون در مخابره ناهمگام فواصل زمانی بین کاراکترها یکسان نیست و بنابراین امکان جدا کردن آنها از روی مدت زمان مخابره وجود ندارد ، هر کاراکتر ارسالی از چند بیت داده ای (خود کاراکتر) ، قبل از آن یک سیگنال ((ابتدای کاراکتر)) بنام بیت ابتدایی ، و به دنبال آن یک بیت مقایسه ای اختیاری و بالاخره یک ، یک ونیم یا دو سیگنال ((انتهای کاراکتر)) بنام بیتهای انتهایی ، تشکیل میگردد

asynchronous transmission

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی بحث غیر همزمان- بحثی که شرکت کنندگان آن لازم نیست که همگی همزمان در آن حضور داشته باشند مثلا" در

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بحث غیر همزمان- بحثی که شرکت کنندگان آن لازم نیست که همگی همزمان در آن حضور داشته باشند مثلا" در

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما