معادل انگلیسی روش معماری ریزپردازنده ها ، پردازشگر قطعه بیتی ، پردازشگر قطعه بیتی روش معماری ریزپردازنده ها

مهندسی كامپيوتر و IT

روش معماری ریزپردازنده ها ، پردازشگر قطعه بیتی ، پردازشگر قطعه بیتی روش معماری ریزپردازنده ها

bit slice processor

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی روش معماری ریزپردازنده ها ، پردازشگر قطعه بیتی ، پردازشگر قطعه بیتی روش معماری ریزپردازنده ها

[پردازنده برنامه کاربردی] پردازنده (مدار سخت افزاری) ویژه یک برنامه کاربردی که برای افزایش سرعت تطبیق رشته های متنی طراحی شده است

application processor

پردازشگر ارایه ، پردازشگر آرایه ، [پردازنده آرایه ای] گروهی از پردازنده های مشابه که به یکدیگر الحاق یافته و بطور همزمان عمل میکنند ، و اغلب تحت کنترل پردازنده مرکزی هستند در برخی از کامپیوترها جهت دستیابی به سرعت بالا در عملیات محاسبات نماد علمی یا عملیات ویدئویی ، از پردازنده های آرایه ای استفاده میشود نیز نگاه کنید به ‎ parallel processing ، آرایه‌پرداز

array processor

پردازنده ی انجمنی

ASSOCIATIVE PROCESSOR

پردازنده الصاقی ، پردازنده الصاق شده ، [پردازنده ضمیمه] یک پردازنده ثانویه که به سیستم کامپیوتر اضافه میشود پردازنده صفحه کلید یا سیستم فرعی ویدئویی یک پردازنده ضمیمه است و بخش ثابت سیستم کامپیوتر میباشد‎ ; به عنوان مثال ، تراشه کمک پردازنده گرافیکی که در بسیاری از آداپتورهای ویدئویی با سرعت بالا مورد استفاده قرار میگیرد را میتوان یک پردازنده ضمیمه دانست

attached processor

پردازنده خادم

back - end processor

[پردازنده پشتیبان] پردازنده وابسته ای که امور خاصی چون دستیابی سریع به یک بانک اطلاعاتی ، و آزاد کردن پردازنده اصلی برای کارهای دیگر را انجام میدهد این امور را امور پشتیبانی میگویند زیرا به عملکرد اصلی کامپیوتر وابسته هستند این اصطلاح در مورد پردازنده ای که داده های ارسال شده از یک پردازنده دیگر به آن را مورد استفاده قرار میدهد نیز به کار میرود به عنوان مثال ، یک پردازنده گرافیکی با سرعت بالا که به ترسیم تصاویر در صفحه ویدئویی اختصاص داده شده ، در پاسخ به فرمانهای رسیده از جانب پردازنده اصلی عمل میکند مقایسه کنید با ‎ coprocessor

back-end processor

بیت ، رقم دودوئی (Binary Digit ) ، بیت - فقط دو رقم دودویی وجود دارد 1و0 در کامپیوتر بیتها توسط ابزار دو حالته مانند فلیپ فلاپ نمایش داده می شوند حافظه کامپیوتر مجموعه ای از وسایل است که می توانند بیتها را ذخیره کنند یک بایت تعدادی بیت است که یک کارکتر را نشان می دهد حافظه معمولا" با واحدهای کیلوبایت و مگا بایت اندازه گیری می شود نگاه کنید به مموری یکی از ویزگیهای مهم در توانایی ریز پردازنده تعداد بیتهایی است که هر ثبات درونی می تواند رد خود جای دهد مثلا" ریز پردازنده کلاسیک دارای ثباتهای 8 بیتی بود ریز پردازنده اینتل 8088 که در کامپیوتر اولیه ای بی ام به کار می رفت با داشتن ثباتهای 16 بیتی فقط یک گذرگاه 8 بیتی داشت و همین امر موجب اشتباه می شد که این ریزپردازنده 8 بیتی است یا 16 بیتی ریزپردازنده های جدیدتر دارای 32 یا 64 بیت در هر ثبات هستند به طور کلی پردازنده ای که تعداد بیتهای بیشتری دارد درهر دستوالعمل می تواند دادهرا با سرعت بیشتری پردازش کند ( اگر چه عوامل دیگری نیز برای تعیین سرعت کامپیوتر وجود دارند )-binary digit ، بیت عدد بر مبنای دودویی ، واحد مبنا برای اطلاعات در یک سیستم عددی دودویی ، بیت , کوچکترین واحد حافظه ، پاره خبر (بیت)

bit

بلوک بیتی

bit block

انتقال بلوک بیتی

bit block transfer(bitblt)

محلی که داده در آنجا گم می شود مثلا" تحت یونیکس می تواند به عنوان چنین محلی تلقی شود هر چیزی که در این محل قرار می گیرد نادیده گرفته می شود اما تلقی برنامه چنین است که اطلاعات به طور موفقیت آمیزی درون یک فایل نوشته شده است ، سطل زباله بیتها ، [بلوک بیتی] یک محل فرضی که داده ها را میتوان در آن دور ریخت زباله دانی بیتها ، یک ابزار ورودی‎/ خروجی خنثی است که هیچ داده ای از آن خوانده نشده اما داده ها را میتوان بدون تاثیری در آن نوشت ابزار ‎ NUL که ‎ MS-DOS میشناسد ، زباله دانی بیتهاست به عنوان مثال وقتی یک لیست دایرکتوری به ‎ NUL فرستاده میشود ، ناپدید میگردد

bit bucket

نوع داده بیتی

bit data type

تراکم ذره ای ، چگالی بیت ، تراکم ذره ای تعداد بیت های موجود در یک واحد از طول یا سطح یا حجم منبع: Glossary of Telecommunication Terms-Federal Standard 1037C ، [انتقال بلوک بیتی] سنجش مقدار اطلاعات در واحد سطح خطی یا ناحیه سطحی رسانه ذخیره سازی یا در واحد زمان ارتباطات

bit density

تراکم(چگالی )بیتها

bit depth

وارونه سازی بیت

bit filipping

[تغییر وضعیت بیت] روند معکوس کردن بیتها ، و به عبارت دیگر تغییر یکها به صفرها و برعکس به عنوان مثال ، در یک برنامه گرافیکی ، برای معکوس سازی یک تصویر طرح بیتی سیاه و سفید (تبدیل سیاه به سفید و برعکس) برنامه کافیست وضعیت بیتهای تشکیل دهنده تصویر را تغییر دهد و معکوس کند

bit flipping

مجموعه ای از بیت ها که در حافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند ، مجموعه ای از بیت ها که در حافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند

bit image

دستکاری بیت ، [کار با بیتها ، دستکاری بیتها] کار با تک تک بیتها به جای استفاده از روش معمول و ساده تر کار با بایتها یا کلمه های دو بایتی

bit manipulation

نقشه بیت ، طرح شطرنجی ، بیت مپ ، ناحیه ای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است ، آرایه ای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن وضعیت خاموش یا روشن بودن آنها در ارتباط با آرایه ای از چیزهای دیگر است ، ارایه ای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایه ای از چیزهای دیگر است ، [طرح بیتی ، نقش بیتی] نگاه کنید به ‎ bit map ، بیت مپ – نگاشت بیتی

bit map

طرح بیتی ، نقشه بیتی

bit map or mitmap

قلم شطرنجی ، فونت شطرنجی ، فونت شطرنجی قلم شطرنجی

bit mapped font

نگاره سازی شطرنجی با طرح بیت ، گرافیک نگاشت ذره یی

bit mapped graphics

یک صفحه نمایش که در آن هر سلول تصویری می تواند در ارتباط با مکانی از حافظه قرار گیرد ، یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری می تواند در ارتباط با مکانی از حافظه RAM قرار گیرد ، یک صفحه نمایش که در آن هر سلول تصویری می تواند در ارتباط با مکانی از حافظه ‎RAM قرار گیرد ‎ رجوع کنید به: pixel

bit mapped screen

مقدار استفاده شده همراه با عملگرهای bit-wise

bit mask

طراحی ویا بکارگیری تکنیک انتقال موازی ، [ارسال بیتها بصورت موازی] مخابره همزمان تمام بیتهای یک مجموعه (مثلا یک بایت) در سیمهای جداگانه یک کابل نیز نگاه کنید به ‎ transmission parallel

bit parallel

الگوی بیتی ، [ا لگوی بیتی] ترکیبی از بیتها که اغلب برای مشخص کردن ترکیبات منحصر به فرد ممکن تعداد خاصی از بیتها مورد استفاده قرار میگیرند‎ ; به عنوان مثال ، یک الگوی سه بیتی هشت ترکیب و یک الگوی هشت بیتی ، ‎ 256 ترکیب مختلف میتواند داشته باشد این اصطلاح اغلب برای تشریح الگویی از پیکسلهای سیاه و سفید کامپیوتری که قابلیت نمایش گرافیکی طرح بیتی دارد ، مورد استفاده قرار میگیرد نیز نگاه کنید به ‎ pixel

bit pattern

سرعت ذره ای ، سرعت بیتی ، نرخ بیت ، سرعت ارسال بیت ، سرعت ذره ای مقدار بیت انتقال یافته در واحد زمان ، [میزان ارسال بیتها] سرعتی که در آن ارقام دودویی ارسال میشوند نیز نگاه کنید به ‎ transfer rate ، میزانِ ارسالِ بیت

bit rate

انتقال سری بیتها ، [ارسال بیتها بصورت متوالی] اصطلاحی برای مخابره بیتها بطور تکی و پشت سر هم در طول یک سیم نیز نگاه کنید به ‎ serial transmission

bit serial

[ریزپردازنده دسته بیتی] ساختار ویژه ای از ریز پردازنده ها که برای مصارف خاصی طراحی میشوند این تراشه ها حاوی مدارهای الکترونیکی ساده ای بوده و برای امور خاصی قابل برنامه ریزی هستند دسته بیت به واحدهای کوچک اطلاعات ، مثلا ‎ 2 یا ‎ 4 بیت اطلاق میگردد که این ریز پردازنده با آنها کار میکند با ترکیب این تراشه ها میتوان ریز پردازنده ای ساخت که واحدهای بزرگتری از اطلاعات را مورد پردازش قرار دهد

bit slice microprocessor

ریزپردازنده دسته بیتی

bit -slice-microprocessor

گروه بیتی ، نهر بیتی ، مسیل بیتی ، بیت های متوالی ، رشته ذره یی ، نهر بیتیR>گروه بیتی ، [جریان بیتها ، مسیل بیتی] یک سری ارقام دودویی که نمایانگر جریان اطلاعات مخابره شده از یک رسانه میباشد در ارتباطات همگام ، تعریف جریان بیتها محدود میشود به جریان دنباله داری ازداده ها که کاراکترهای آن به جای علامتهایی چون بیت آغاز وبیت پایان ، به وسیله ایستگاه دریافت کننده از هم جدا و متمایز میشوند

bit stream

رشته بیتی

bit string

درج بیتها

bit stuffing

تست بیت

bit test

نرخ ارسال بیت ، [میزان انتقال بیتها] نگاه کنید به ‎ transfer rate

bit transfer rate

عاشق کامپیوتر ، اصطلاحی برای کسانی که وقت خود را وقف کار با کامپیوتر کرده اند ، بخصوص کسانی که برنامه نویسی به زبان اسمبلی علاقه دارند

bit twiddler

آرایه بیتی ، آرایه‌ بیتی

bit vector

بایت ، کشش لاستیک روی زمین (اتومبیلرانی) قلاب گرفتن ماهی

bite

طرح بیتی تصویر بیتی نقش بیتی - تصویر گرافیکی نمایش داده شده به صورت آرایه از مقادیر روشن مثلا" اگر 0 بیانگر سفید و 1 بیانگر سیاه باشد پس یک تصویر بیتی از مستطیل سیاه بر روی زمینه سفید است هر نقطه ای که برای آن مقداری وجود دارد یک سلول تصویر یا پیکسل نام دارد تصویرهای بیتی را می توان به سایر برنامه های کاربردی مانند کلمه پردازها و برنامه های صفحه چینی ارسال کرد اما نمی توان در آن محیطها این تصاویر را ویرایش کرد باید یک برنامه نمایشی داشته باشید تا تصویر بیتی را تغییر دهید ، windows BitMap فایلهای تصویری رجوع به bit map ، نگاشت بیت ، بطور کلی ، یک تصویر بیتی را گویند بخصوص ساختار داده هایی که یک تصویر بیتی جای گرفته در حافظه (محل آن در حافظه و اندازه آن) را تشریح میکند نیز نگاه کنید به ‎ image bit ، ‎ pixel image

bitmap

[فونت بیتی] مجموعه ای از کاراکترهای دارای اندازه و شیوه خاص که هریک کاراکتر آن به عنوان یک طرح بیتی (الگوی نقطه ای) منحصربفرد مشخص میگردد فونتهای صفحه نمایش مکینتاش ، مثالهایی از فونتهای بیتی هستند نیز نگاه کنید به ‎ downloadable font

bit-mapped font

گرافیک طرح بیتی - روشی برای نمایش تصاویر در کامپیوتر تصویر به عنوان آرایه ای بزرگ از سلولهای تصویر در نظر گرفته می شود و هر سلولی در یک مکان حافظه ذخیره می شود کشیدن تصویر به وسیله تعیین رنگ هر سلول تصویری است ، [گرافیک طرح بیتی] گرافیک کامپیوتری که به شکل مجموعه هایی از بیتها در محلهایی از حافظه که به پیکسلهای صفحه نمایش مربوط میشوند ، ذخیره و نگهداری میشوند گرافیک طرح بیتی در برنامه هایی مورد استفاده قرار میگیرند که در آنها تصاویر به شکل مجموعه ای از نقاط در نظر گرفته میشوند گرافیک طرح بیتی در حافظه کامپیوتر به شکل آرایه ای (گروهی) از بیتها ارائه میشود که خصوصیات تک تک پیکسلهای شکل دهنده تصویر را تشریح میکنند در گرافیکهای طرح بیتی رنگی ، برای مشخص کردن ویژگیهای رنگی هر پیکسل (نقطه) به چند بیت احتیاج خواهد بود مقایسه کنید با ‎ ; object-oriented graphics نیز نگاه کنید به ‎ bit image ، ‎ map bit ، ‎ pixel image

bit-mapped graphics

خاصیت به کار گیری تعداد مشخصی از بیتها مثلا" میان عدد صحیحی با دقت واحد و عدد صحیحی با دقت مضاعف تفاوت وجود دارد

bitness

بیت نت ، شبکه گسترده ای که تمام مراکز کامپیوتری در دانشگاههای سراسر جهان را به هم متصل می کند این شبکه در دهه 80 در شمال شرقی آمریکا تاسیس شد و امروزه به اینترنت متصل است کاربرد همگانی آن انتقال پست الکترونیکی میان دانشجویانی است که با هم کار می کنند ، شبکه ای که به سایتهای علمی-آموزشی پیوند دارند ، یک شبکه وسیع و معروف که به اینترنت متصل است

bitnet

گروه های خبری مربوط به بیت نت نیز نگاه کنید به ‎ bitnet

bitnet.

[پروتوکل بیتی ، قرارداد بیتی] پروتوکل ارتباطاتی که در آن ، داده ها به جای رشته ای از کاراکترها ، در یک جریان ثابتی از بیتها مخابره میشوند چون بیتهای مخابره شده ، در مجموعه خاصی از کاراکترها (مثل ‎ASCII) مفهوم ندارند ، پروتوکل بیتی برای اهداف کنترلی خود به جای کاراکترهای رزرو شده ، از رشته های بیتی خاصی استفاده میکند ‎ HDLC (کنترل ارتباط داده ای سطح بالا) که توسط ‎ ISO (سازمان بین المللی استانداردها) معرفی شده ، یک پروتوکل بیتی است

bit-oriented protocol

پروتکل بیت گرا

bit-oriented-protocol

صفحه بیتی

bitplane

تعداد بیت در هر اینچ ، [بیت در اینچ] با حروف اختصاری ‎ BPI ، سنجشی برای ظرفیت ذخیره سازی داده ها میباشد به عبارت دیگر ، نشانگر تعداد بیتهاییاست که در هراینچ از سطح دیسک یا نوار جای میگیرد در دیسکها ، واحد بیت دراینچ بر اساس هراینچ از محیط شیارها اندازه گیری میشود نیز نگاه کنید به ‎ density packing

bits per inch

تعداد بیتها در هر اینچ

bits per inch(bpl)

عمق رنگ یا عمق بیت ، بیت بر پیکسل

bits per pixel

بیت در ثانیه به عنوان واحد انتقال اطلاعات در ارتباطات سریال به کار می رود ، [بیت در ثانیه] نگاه کنید به ‎ bps

bits per second

بیت بر ثانیه در سیستم ارتباطات ناهمزمان ، سنجش سرعت انتقال داده ها می باشد در کامپیوترهای شخصی نسبت های bpsاغلب برای سنجش نحو عملکرد و تفکیک و تلفیق کننده ها و سایر وسایل ارتباطی ترتیبی (سریال ) دیگر مانند پورت های ترتیبی به کار می روند ، بیت در ثانیه

bits per seconds

نرم افزاری برای استفاده در کارهایی مانند فاکس کردن و به کمک مودم http://www objective com/

bitware plus

بیتی

bitwise

‎ رجوع کنید به: central processing unit

centarl processor

پردازنده مرکزی ، پردازشگر مرکزی ، پردازشگر مرکزی پردازنده مرکزی

central processor

سیستم عامل فرمانی

command processor

پردازشگر ارتباطات ؛ پردازنده مخابراتی ، پردازنده مخابراتی پردازشگر ارتباطات ، پردازنده مخابراتی پردازشگر ارتباطات

communications processor

پردازنده محتوا

content processor

coprocessor

کمک پردازنده

corprocessor

پردازنده ارتباطات داده ها

data communications processor

داده پرداز

data processor

کلمه پرداز اختصاصی

dedicated word processor

پردازنده ای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد و انتقال قرار داد و انتقال داده را آُسان می کند ، پردازنده ای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد و انتقال داده را اسان می کند ، پردازنده ای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد و انتقال داده را آسان می کند

down line processor

پردازنده دو هسته ای

dual-core processor

پردازنده ممیز شناور

floating point processor

[پردازنده نماد علمی] که کمک پردازنده عددی ، کمک پردازنده ریاضی و واحد نماد علمی نیز نامیده میشود ، پردازنده ای است که (در کنار ریز پردازنده اصلی سیستم) محاسبات اعداد با نماد علمی را انجام میدهد افزودن این پردازنده باعث افزایش قابل توجه سرعت عملیات محاسباتی و گرافیکی میگردد به استثنای ریز پردازنده های ‎ i486DX و پنتیوم اینتل و ‎68040 موتورولا ، در کنار بقیه ریز پردازنده های خانواده ‎ 80x86 اینتل و ‎ 680x0 موتورولا میتوان از پردازنده نماد علمی استفاده نمود

floating-point processor

پردازشگر نهایی ؛ پردازشگر جلو و انتها

fornt end processor

کامپیوتر، پردازشگر نهایی

front end processor

[پردازنده پیشرو] کامپیوتر یا پردازنده ای است که داده هایی را تولید کرده و سپس در اختیار یک پردازنده دیگر قرار میدهد مقایسه کنید با ‎ back-end processor در ارتباطات ، کامپیوتری است که بین خطوط ارتباطی و کامپیوتر اصلی قرار دارد کار این پردازنده فقط به هدایت و کنترل اطلاعات مخابره شده اختصاص مییابد ، که از جمله وظایف آن میتوان یافتن و کنترل خطاها ، دریافت ، مخابره و احتمالا کد دهی پیغامها ، و مدیریت خطوط متصل به دستگاههای دیگر را نام برد این بخش گاهی اوقات به عنوان مترادف کنترل کننده ارتباطات در نظر گرفته میشود

front-end processor

[کمک پردازنده گرافیکی] یک ریز پردازنده مخصوص که در بعضی ازآداپتورهای ویدئویی جای گرفته و بار به نمایش درآوردن تصاویر در پاسخ به دستورالعملها را از دوش پردازنده اصلی کامپیوتر برمیدارد

graphics coprocessor

پردازنده گرافیکی ، [پردازنده گرافیکی] نگاه کنید به ‎ graphics coprocessor

graphics processor

پردازنده ورودی و خروجی

i/o processor

پردازشگر ورودی - خروجی ، پردازنده ورودی -خروجی

input- output processor

[پردازنده ورودی ‎ / خروجی] سخت افزاری که برای برداشتن بار عملیات ورودی و خروجی از روش واحد پردازش اصلی ، طراحی شده است به عنوان مثال ، یک پردازنده سیگنال دیجیتال میتواند بدون وارد آوردن فشار بر روی ‎ CPU ، عملیات وقتگیر و پیچیده تجزیه تحلیل و شبیه سازی الگوهای صوتی را انجام دهد نیز نگاه کنید به ‎ front-end processor

input/output processor

پردازنده ورودی ‎ - خروجی پردازشگر ورودی ‎ - خروجی

input-output processor

[پردازنده صفحه کلید] نگاه کنید به ‎ keyboard controller

keyboard processor

پردازنده ای که k دستورالعمل را در یک سیکل ساعت اجرا میکند

k-issue processor

زبان پرداز ، پردازشگر زبان ، [پردازنده زبان ، پردازشگر زبان] یک وسیله سخت افزاری یا برنامه نرم افزاری که دستورالعملهای نوشته شده به یک زبان خاص را پذیرفته و آنها را به کدهای ماشین ترجمه میکند اگر دستورالعملها به محض ترجمه شدن به اجرا درآیند ، پردازنده مزبور را مفسر (‎interpreter) مینامند‎ ; اما اگر پردازنده زبان ، تمام دستورالعملها را بدون این که به اجرا درآورد به زبان سطح پایین ترجمه کند ، آن را کامپایلر مینامند نیز نگاه کنید به ‎ compiler ، ‎ interpreter

language processor

پردازشگر زبان ، زبان پرداز

langugage processor

پردازشگر ماکرو ، درشت پردازشگر ، [پردازنده ماکرو ، کلان پرداز] برنامه ای که کار گسترش (جایگزینی) ماکرو را انجام میدهد تمام برنامه هایی که از ماکرو پشتیبانی میکنند ، نوعی پردازنده ماکرو دارند که البته در برنامه های مختلف ، متفاوت بوده و از زبانهای ماکرویی مختلفی استفاده میکنند به عنوان مثال ، پیش پردازنده ‎ C نوعی پردازنده ماکرو است نیز نگاه کنید به ‎ macro ، ‎ macroexpansion ، ‎macro ‎ instruction

macro processor

پردازشگر ماکرو

macroprocessor

کمک پردازنده ریاضی ، کمک پردازنده محاسباتی ، کمک پردازنده ی ریاضی نگاه کنید به coprocessor

math coprocessor

پردازش رسانه ها و ارتباطات

media and communications processor

ریزپردازنده ، میکرو پروسسور واحد پردازش مرکزی(CPU) در یک تراشه را گویند ریزپردازنده پیشرفته می تواند بیش از یک میلیون ترانزیستور در مدار مجتمعی به ابعاد یک اینچ مربع باشد ریزپردازنده ها قلب کامپیوترهای شخصی محسوب می شوند وقتی حافظه و جریان تغذیه به یک ریزپردازنده اضافه شود ، تمام نیاز یک کامپیوتر (به جز تجهیزات جانبی) فراهم می گردد متداولترین ریزپردازنده های امروزی عبارتند از: خانوده 680x0 موتورولا که در اپل مکینتاش استفاده می شود ، خانواده 80x86انتل که در کامپیوترهای سازگار با IBM PC و PS/2 مورد استفاده قرار می گیرد

micro processor

ریز پردازنده

microprocessor

پردازنده چند هسته ای

multi-core processor

چندپردازنده

multiprocessor

پردازنده شبکه

network processor

کمک پردازنده عددی ، [کمک پردازنده عددی] نگاه کنید به ‎ floating-point processor

numeric coprocessor

پردازشگر جنبی

peripheral processor

پس پرداز ؛ پس پردازنده ، پس پردارنده پس پرداز ، پس‌پرداز

post processor

پس پردازش ، پس پردازنده ، [پس پردازنده] یک وسیله یا روال نرم افزاری که روی داده های پردازش شده توسط یک روند قبلی ، کار میکند مقایسه کنید با ‎ preprocessor ، نیز نگاه کنید به ‎ back-end processor

postprocessor

پیش پردازش ، پیش پردازنده ، پیش پردازنده پیش پردازش ، پیش‌پرداز

preprocessor

پردازنده

processor

پردازشگر تصویر شبکه ای ، با حروف اختصاری ‎ RIP (که ((ریپ)) تلفظ میشود) ، وسیله ای متشکل از تراشه های کامپیوتری (از جمله ریز پردازنده) و نرم افزارهایی است که تصویر و‎/ یا متن برداری را به تصویر طرح بیتی تبدیل میکند این وسیله در چاپگرهای صفحه ای ، و رسامهای مبتنی بر الکتریسیته ساکن مورد استفاده قرار میگیرد ، و نقطه ها را یا خالی میگذارد و یا پر میکند الگوهای نقاط حاصله ، تصویرها و متون برداری اولیه را شکل میدهند

raster image processor

پردازشگر پیرو

satellite processor

پردازنده ی عددی کامپیوتری که در هر زمان فقط بر روی یک قطعه از داده عمل می کند اکثر کامپیوترها دارای پردازنده های عددی هستند وخلاف vector processor نگاه کنید به superscalar ، پردازنده ای که برای انجام محاسبات با سرعت بالای عوامل عددی طراحی شده است عامل عددی میتواند به وسیله یک عدد تنها نشان داده میشود

scalar processor

کلمه پرداز خودکفا

stand alone word processor

پردازنده چند جریانی

Streaming multiprocessor

پردازنده ی فوق عددی - کامپیوتری که حد وسط معماری « پردازنده ی عددی » و « پردازنده ی برداری » را دارد ؛ این کامپیوتر مانند پردازنده ی عددی دستورالعمل ها را قبول می کند ، و علاوه بر آن قدرت دو برابر کردن آنها و انجام بیش از یک کار را در هر لحظه دارد پردازنده ی Pentium نمونه ی یک پردازنده ی فوق عددی است

superscalar processor

پردازنده ی قابل ترکیب

synthesizable processor

متن ‌پرداز

text processor

پردازنده برداری ، پردازنده ی برداری ؛ پردازنده ی آرایه ای - کامپیوتری که می تواند عملیاتی را در آرایه ای از اعداد و در یک مرحله انجام دهد ابر کامپیوترهای Cray پردازنده های آرایه ای هستند آنها دارای دستورهایی هستند که می توانند ( مثلاً) هز عنصر آرایه ی A را به عنصر مربوط در آرایه ی B اضافه کرده و در محل عنصر مربوطه در آرایه ی C ذخیره کنند بر خلاف superscalar processor; scalar processor

vector processor

برنامه ای برای پیدا کردن رمز عبور فایلهای فشرده شده

visual zip password recovery processor

کمک پردازنده ویتک

weitek coprocessor

کلمه پرداز ، واژه پرداز ، کلمه پرداز یک برنامه کاربردی که برای کار با اسناد متنی مورد استفاده قرار می گیرد و یک معادل الکترونیکی برای مجموعه کاغذ ، قلم ، ماشین تحریر ، پاک کن و احتمالا لغت نامه می باشد این برنامه ها سطوح ساده تا پیشرفته دارند ، که همگی امور مربوط به ویرایش اسناد (پاک کردن ، درج کردن ، جمله بندی و ) را سهولت می بخشند بسته به نوع برنامه و تجهیزات مورد استفاده واژه پردازها می توانند قالب اسنادرا درحالت متنی با استفاده از ویژگیهایی چون خط زیر و رنگهای مختلف مشخص کنند و در حالت گرافیکی همان طوری که چاپ خواهند شد آنها را نشان دهند ، [واژه پرداز ، کلمه پرداز] یک برنامه کاربردی ک برای کار با اسناد متنی مورد استفاده قرار میگیرد ، و یک معادل الکترونیکی برای مجموعه کاغذ ، پاک کن و احتمالا لغتنامه میباشد این برنامه ها سطوح ساده تا پیشرفته ای دارند ، که همگی امور مربوط به ویرایش اسناد(پاک کردن ، جمله بندی و ) را سهولت میبخشند بسته به نوع برنامه و تجهیزات مورد استفاده ، واژه پردازها میتوانند قالب اسناد را در حالت متنی ، با استفاده از ویژگیهایی چون خط زیر یا رنگهای مختلف مشخص کنند و در حالت گرافیکی همانطوری که چاپ خواهند شد ، آنها را نشان دهند تمام واژه پردازها ، حداقل تسهیلات محدودی جهت قالب بندی اسناد مثل تغییر مجموعه حروف ، صفحه بندی ، تورفتگی پاراگرافها ، و موارد مشابه دارند برخی دیگر ، میتوانند دیکته کلمات را کنترل کننده مترادفهای کلمات را بیابند ، تصاویر ایجاد شده توسط برنامه های دیگر را در اسناد جای دهند ، فرمولهای ریاضی را مرتب کنند ، اسناد را در چندین پنجره نشان دهند ، و امکان ثبت رکوردهایی را جهت سهولت انجام عملیات مشکل یا تکراری برای کاربر فراهم سازند مقایسه کنید با ‎ editor ، ‎ line editor ، واژه ‌پرداز

word processor

[واژه پردازی] پردازنده ای که قادر نیست به تک تک بایتهای حافظه دست یابد ، بلکه واحدهای بزرگتری را میتواند مورد استفاده قرار دهد به عبارت دیگر ، این پردازنده برای انجام عملیات روی تک تک بایتها ، باید واحد بزرگتری را از حافظه بخواند و بنویسد به عنوان مثال ، یک چنین پردازنده ای ممکن است هر بار یک کلمه (دو بایت) را از حافظه خوانده ، مقداری را به یکی از این بایتها اضافه کرده و سپس مجددا آن کلمه را در حافظه بنویسد

word-addressable processor

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی روش معماری ریزپردازنده ها ، پردازشگر قطعه بیتی ، پردازشگر قطعه بیتی روش معماری ریزپردازنده ها

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی روش معماری ریزپردازنده ها ، پردازشگر قطعه بیتی ، پردازشگر قطعه بیتی روش معماری ریزپردازنده ها

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما