معادل انگلیسی پشت سرهم ؛ قطاری ؛ پیوسته ، پیام همزمان ساز رنگ

مهندسی كامپيوتر و IT

پشت سرهم ؛ قطاری ؛ پیوسته ، پیام همزمان ساز رنگ

burst

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پشت سرهم ؛ قطاری ؛ پیوسته ، پیام همزمان ساز رنگ

انفجاری

bursty

انفجاری بودن

burstiness

دوره متوالی (فعالیت)

burst period

سرعت پیاپی ، [سرعت پیاپی] بالاترین سرعتی که یک وسیله میتواند بدون وقفه با آن کار کند به عنوان مثال ، سخت افزارهای ارتباطاتی مختلف ، مانند بعضی از ابزارهایی که در شبکه ها مورد استفاده قرار میگیرند ، میتوانند داده ها را بدون وقفه بفرستند که سرعت آنها با عنوان ((سرعت پیاپی)) سنجیده میشود در مورد چاپگری که هر دفعه یک کاراکتر را چاپ میکند ، تعداد کاراکترهایی است که چاپگر میتواند در هر ثانیه روی یک خط چاپ کند این سرعت با توان عملیاتی (‎throughput) که تعداد کل کاراکترهای چاپ شده در هر ثانیه است ، تفاوت دارد سرعت پیاپی ، سرعت واقعی چاپ بدون در نظر گرفتن زمان پیشبرد کاغذ یا بازگشت هد چاپ به سر خط ، سنجیده میشود‎ ; توان عملیاتی ، سنجش عملیتری برای سرعت چاپگر در وضعیتهای عادی است در مورد چاپگرهایی چون چرخ فلکی (‎daisy-wheel) ، انگشتانه ای (‎thimble) ، جوهر افشان (‎ink-jet) ، حرارتی (‎thimble) و نقطه ای (‎dot-matrix) ، سرعتی که توسط سازنده اعلام میشود ، سرعت پیاپی است در چاپگرهای چرخ فلکی و انگشتانه ای دو طرفه ، توان عملیاتی فقط اندکی کمتر از سرعت پیاپی است در انواع دیگر چاپگرها ، توان عملیاتی به قابلیت پذیرش کاغذ آنها بستگی دارد که معمولا نصف سرعت پیاپی است در مقایسه چاپگرها ، سرعتهای پیاپی نسبت به توانهای عملیاتی از اهمیت بسیار کمتری برخوردار هستند

burst speed

فرستادن ممتد داده ها به یک خروجی

burst extended data output

فرم پیوسته ؛ یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحه ای را جدا می کند ، مسیر عمومی ، [برش زن] وسیله ای که برای برش زدن کاغذهای رولی از محل مشخص شده آنها مورد استفاده قرار میگیرد

burster

کلمات انفجاری

Burst Words

نرخ انتقال پی در پی ، [میزان پیاپی] نگاه کنید به ‎ burst speed

burst rate

وضعیت پشت سر هم ؛وجه پشت سرهم ؛ حالت پیوسته ، حالت پیاپی ، [حالت پیاپی ، حالت پشت سر هم] یک روش مخابره داده ها که در آن ، اطلاعات جمع شده و به شکل یک واحد با سرعت بالا ارسال میشوند در این حالت ، ابزار ورودی‎/ خروجی کنترل کانال تسهیم کننده (‎multiplexer) را به مدت لازم جهت ارسال داده ها ، به دست میگیرد بدین ترتیب ، تسهیم کننده که در حالت عادی ورودیهای چندین منبع را در یک رشته داده ای با سرعت بالا ادغام میکند ، کانالی مختص احتیاجات یک ابزار میشود تا مخابره کاملا انجام شود حالت پیاپی ، هم در ارتباطات و هم بین ابزارهای یک سیستم کامپیوتری مورد استفاده قرار میگیرد نیز نگاه کنید به ‎ burst

burst mode

تکنیکی برای کد دهی رنگها در یک سیگنال ویدئویی مرکب که برای این منظور ابداع گردید تا تلویزیونهای سیاه و سفید بتوانند برنامه هایی که رنگی پخش میشوند را نشان دهند در این تکنیک ، ترکیبی از رنگهای قرمز ، سبز و آبی (در مونیتورهای سیاه و سفید) و دو سیگنال مشخص کننده شدت رنگهای قرمز ، سبز و آبی (در مونیتورهای رنگی) مورد استفاده قرار میگیرد

color burst

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی پشت سرهم ؛ قطاری ؛ پیوسته ، پیام همزمان ساز رنگ

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پشت سرهم ؛ قطاری ؛ پیوسته ، پیام همزمان ساز رنگ

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما