معادل انگلیسی حلقه جاری ، حلقه ی جریان قدیمی ترین ارتباطات سری RS-232 که هنوز هم گاهی در تجهیزات قدیمی دیده م

مهندسی كامپيوتر و IT
حلقه جاری ، حلقه ی جریان قدیمی ترین ارتباطات سری RS-232 که هنوز هم گاهی در تجهیزات قدیمی دیده می شود ( نگاه کنید به RS-232 ) سیستم حلقه ی جریان ولتاژی در حد 100 ولت را به کار می برد و می تواند موجب خرابی شود
current loop
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حلقه جاری ، حلقه ی جریان قدیمی ترین ارتباطات سری RS-232 که هنوز هم گاهی در تجهیزات قدیمی دیده م
حلقه بسته ، حلقه مسدود ، حلقه مسدود حلقه بسته
closed loop
حلقه شمارش
counting loop
جریان جریان بار الکتریکی ، جریان به وسیله ی آمپر اندازه گیری می شود یک آمپر برابر با 6/25×10 به توان 18 الکترون در ثانیه یا معادل آن است ، رایج ؛ جریان ، رایج جاری ، شدت جریان ، جریان
current
ثبات نشانی جریان
current address register
سل کنونی ؛ سل جاری ، سل جاری سل کنونی
current cell
نشاگر سل جاری ، نشانگر سل جاری
current cell indicator
دایرکتوری جاری یا فعلی ، [دایرکتوری فعلی ‎ , دایرکتوری جاری] دایرکتوریی که برای یافتن فایل خواسته شده اول در آن جستجو به عمل میآید ، همچنین دایرکتوریی که فایل جدید (در صورت مشخص نشدن یک دایرکتوری خاص) در آن ذخیره میگردد نیز نگاه کنید به ‎ path
current directory
[خروجی جریان] جریانی که یک مصرف کننده از منبع ولتاژ میگیرد این اصطلاح گاهی اوقات در مورد خود مصرف کننده نیز به کار میرود‎ ; به عنوان مثال ، لامپ چراغ قوه که جریان خود را از باتری میگیرد
current drain
گرداننده کنونی
current drive
نمودار فعلی
current graph
دستورالعمل جاری
current instruction
شمارنده مکان فعلی ، [شمارنده موقعیت فعلی] نگاه کنید به ‎ program counter
current location counter
منطق جریانی
current mode logic
[منطق جریانی] نوعی مدار که ترانزیستورهای آن در حالت غیر اشباعی کار میکنند
current-mode logic
حلقه DO ، [حلقه ‎ DO] یک عبارت کنترلی در برنامه ها که دستورالعملهایی را بارها تکرار میکند تا شرط خاص تحقق یابد این عبارت در زبانهای فرترن و بیسیک مورد استفاده قرار میگیرد مقایسه کنید با ‎ ; FOR loop نیز نگاه کنید به ‎ iterative statement
do loop
حلقهDO/WHILE حلقه تکرار در برنامه نویسی ، لوپ (DO/WHILE) ، حلقه (DO /WHILE) ، حلقه ‎DO/WHILE لوپ ‎DO/WHILE
do while loop
حلقه تکرار END - ELSE (در زبان برنامه نویسی )
end -else - loop
حلقه بی انتها ، حلقه بی پایان ، [حلقه بی پایان] نگاه کنید به ‎ infinite loop
endless loop
[حلقه ‎ FOR] در برنامه ها ، یک عبارت کنترلی است که بخشی از کد (برنامه) را به تعداد دفعات مشخص شده ای اجرا میکند نحوه به کارگیری این عبارت در هر زبان متفاوت است در بیشتر موارد ، محدوده مقادیری برای یک متغیر مشخص میشود و با هر بار به اجرا درآمدن بخش کد مورد نظر برای تکرار ، مقدار این متغیر به اندازه یک واحد به طرف انتهای محدوده پیش میرود مقایسه کنید با ‎ ; DO loop نیز نگاه کنید به ‎ iterative statement ، ‎ loop
for loop
حلقه FORNEXT
for/ next loop
حلقه ‎FOR/NEXT
for/next loop
حلقه نامتناهی ؛ حلقه نامحدود ، حلقه نامتناهی خطای برنامه نویسی که موجب می شود که قسمتی از کد به طور مستمر تکرار شود ، حلقه نامحدود حلقه نامتناهی
infinite loop
[خط محلی] خط ارتباط تلفنی از محل مشترک تا پست تلفنی محلی
local loop
حلقه زدن ، حلقه ، حلقه دسته ای از جملات در برنامه ی کامپیوتری که قرار است مجدداً اجرا شوند ، [حلقه] به عنوان اسم ، مجموعه ای از عبارتهای برنامه است که مکررا اجرا میشود تا تعداد دفعات یا شرایط خاصی تامین گردد نیز نگاه کنید به ‎ DO loop ، ‎ FOR loop ، ‎ infinite loop ، ‎ interative statement به عنوان فعل ، به مفهوم اجرا کردن مکرر گروهی از عبارتها میباشد
loop
[حلقه اصلی] حلقه ای در متن اصلی برنامه که کار اصلی برنامه را بارها تکرار میکند تا زمان پایان دهی آن به نحوی مشخص گردد در برنامه های وقایعی ، این حلقه وقایع دریافتی از سیستم عامل را کنترل کرده و به نحو مناسب به آنها پاسخ میدهد نیز نگاه کنید به ‎ event-driven programming ، ‎ main body
main loop
حلقه لانه ای ، حلقه تو در تو ، حلقه آشیانه ای گ ، حلقه آشیانه ای حلقه تو در تو حلقه لانه ای
nested loop
حلقه باز ، مدار باز
open loop
طوقه
self loop
طوقه
self-loop
حلقه کنترل نشده
uncontrolled loop
تکنیک باز کردن حلقه تکرار، تکنیکی برای بهینه سازی کامپایلر
unrolling loop
یکی از حلقه های برنامه نویسی
while loop

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن