معادل انگلیسی وابسته به دستگاه

مهندسی كامپيوتر و IT

وابسته به دستگاه

device dependent

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی وابسته به دستگاه

وابسته به کامپیوتر

computer dependent

نگاه کنید به ‎ hardware-dependent

computer-dependent

وابستگی به زمینه

context -dependent

[وابسته به متن ، وابسته به قراین] اصطلاحی در مورد یک روند یا مجموعه کاراکترهای داده ای که مفهوم آنها به محیط اطراف آنها بستگی دارد

context-dependent

وسیله ابزار دستگاه ، دستگاه یک اصطلاح کلی برای سیستم های جانبی کامپیوتر ، مانند چاپگرها ، درگاههای سریال ، و دیسک گردانها که معمولا به نرم افزار کلی خاص خودشان یعنی راه اندازهای ابزار ، نیاز دارند ابزار رندر شی اصلی Direct3D که برای عملیات رندر مورد استفاده قرار میگیرند کلیه فرایندهای رندر ، مدیرت و ایجاد بافتها ، نورپردازی ، تنظیم حالت مختلف رندرو بافت زنی برعهده این شی است ، ابزار ، وسیله ، افزاره ، دستگاه

device

[آدرس دستگاه] مکانی در بین آدرسهای حافظه با دستیابی مستقیم کامپیوتر (‎RAM) که به وسیله ریز پردازنده یا یک دستگاه خارجی قابل تغییر میباشد آدرسهای ابزار با مکانهای دیگر ‎ RAM ، که فقط توسط ریز پردازنده قابل تغییر میباشند ، تفاوت دارند از دید ریز پردازنده ، اطلاعات ورودی ، داده هایی هستند که در محلی از ‎ RAM ذخیره میشوند در حالی که از دید یک دستگاه یا ابزار خاص ، این مکان به عنوان ثباتی است که میتواند داده ها را به آن بفرستد و یا داده های قرار داده شده در آنجا توسط ریز پردازنده را بخواند نیز نگاه کنید به ‎ device ، ‎ input/output ، ‎ RAM

device address

آدرس دستگاه

device adress

گروه دستگاه

device cluster

کد دستگاه

device code

مشاجره بر سر دستگاه - شرایطی که در آن چندین برنامه ی کامپیوتری در حال اجرا ف تلاش می کنند تا از یک دستگاه ( مانند مودم یا چاپگر ) به طور همزمان استفاده کنند سیستمهای عامل چند کاره ، این مشکل را با روشهای گوناگونی حل می کنند ، مانند ایجاد صف برای چتپگرها ، منتظر گذاشتن یک برنامه تاآماده شدن دستگاه مود نیاز ، یا جلوگیری از دسترسی به دستگاهی که در حال استفاده است

device contention

کاراکتر کنترل دستگاه ، [کاراکتر کنترل دستگاه] نگاه کنید به ‎ control character

device control character

کنترل کننده دستگاه

device controller

[وابسته به دستگاه] لزوم حضور یک وسیله یا قابل استفاده بودن آن برای استفاده یک برنامه ، رابط یا پروتکل این ویژگی یک نقیصه محسوب میشود زیرا برنامه مزبور یا به یک سیستم محدود میشود و یا این که در هر سیستمی احتیاج به تنظیمات خاصی دارد مقایسه کنید با ‎ device independent

device dependence

برنامه راه اندازی دستگاه ، محرک دستگاه ، برنامه راه اندازی دستگاه برنامه کوچکی که به کامپیوتر امکان می دهد تا با یک ابزار ارتباط برقرار کند وآن را کنترل نماید هر سیستم عامل حاوی مجموعه ای استاندارد از راه اندازهای ابزار برای صفحه کلید ، نمایشگر ، و غیره می باشد با افزودن ابزارهای جانبی خاص ، مانند دیسک گردان CD-ROM ، یا کارت رابط شبکه ، باید راه انداز ابزار مناسب را نصب کنید ، تا سیستم عامل با نحوه مدیریت ابزار فوق آشنا شود ، [راه انداز ابزار] یک بخش نرم افزاری که امکان برقراری ارتباط سیستم کامپیوتر با یک ابزار یا دستگاه را فراهم میسازد به عنوان مثال ، راه انداز چاپگر ، یک راه انداز ابزار است که داده های کامپیوتر را به شکل قابل فهم برای چاپگر تبدیل میکند در بیشتر موارد ، این راه انداز برای ترجمه داده ها ، سخت افزار را نیز دستکاری میکند اما راه اندازهای ابزاری که در بسته های نرم افزاری ارائه میشوند ، فقط عمل ترجمه و تبدیل داده ها را انجام میدهند‎ ; این راه اندازهای سطح بالا ، برای ارسال داده ها به ابزارها به راه اندازهای سطح پایین متکی هستند باید توجه داشته باشید که بسیاری از دستگاهها ، بخصوص آداپتورهای ویدئویی کامپیوترهای سازگار با آیبیام ‎ PC ، بدون راه اندازهای ابزار مناسب در سیستم ، به خوبی کار نمیکنند (و یا اصلا کار نمیکنند) ، افزاره ‌ران

device driver

راه اندازی های دستگاه - برنامه هایی که موجب می شوند تا سیستم عامل از دستگاه خاصی مانند یک دیسگ یا نوار گردان یا نمایش گرافیکی پشتیبانی کند در MS-DOS )PC-DOS( و OS/2 ، راه اندازی های دستگاه ، معمولاً در فایل config sys نصب می شوند نگاه کنید به config sys اصطلاح راه انداز دستگاه به برنامه ها یا فایلهای پیکربندی نیز اشاره می کندکه یک واژه پرداز یا سایر برنامه های کاربری را قادر می سازد تا از دستگاه خاصی استفاده کنند ، مانند راه انداز چاپگر در برنامه ی Worsperfect

device drivers

پرچم دستگاه

device flag

نام دستگاه - نام خاصی که به دستگاه سخت افاری اختصاص می یابد ، شماره شناسایی دستگاه - نام منحصر به فردی که به یک دستگاه سخت افزاری تخصیص می یابد این نام توسط سیستمهای ویندوز 95 ، 98 و plug and play به کار می رود

device id

استقلال دستگاه ، مستقل از دستگاه ، مستقل از دستگاه استقلال دستگاه

device independence

مدیر دستگاه ، افزاره ‌گردان

device manager

نوعی زبان که توسط مدیر پایگاه داده استفاده می شود تا شرح فیزیکی پایگاه را روی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند ، نوعی زبان که توسط مدیر پایگاه داده استفاده می شود تا شرح فیزیمی پایگاه داده را روی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند ، نوعی زبان که توسط مدیر پایگاه داده استفاده می شود تا شرح فیزیمی پایگاه داده را روی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند

device media control language

نام دستگاه ، [نام دستگاه] نامی که سیستم عامل به وسیله آن یک قسمت از سیستم کامپیوتری را شناسایی میکند به عنوان مثال ، ‎MS-DOS برای شناسایی اولین درگاه ارتباطاتی سریال ، از نام ‎COM1 استفاده میکند

device name

شماره دستگاه ، شمارهٔ دستگاه

device number

یک کلید ریجستری که در وسیله مجهز به ویندوز CE ذخیره می شود

device partenership

[دقت وضوح دستگاه] نگاه کنید به ‎ resolution

device resolution

ردیاب دستگاه

device tracker

ارتباط بین دو دستگاه

device-to-device

وابسته به دامنه

domain dependent

وابستگی سخت افزاری ، وابستگی سخت‌افزاری

hardware dependent

[وابسته به سخت افزار] صفتی برای برنامه ها ، زبانها یا وسایل و اجزای کامپیتوری که به سیستم یا پیکربندی کامپیوتری خاصی وابسته هستند به عنوان مثال ، زبان اسمبلی وابسته به سخت افزار است زیرا فقط برای کار با ساخت یا مدل خاصی از ریز پردازنده طراحی میگردد

hardware-dependent

انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر

independent

وابسته به ماشین ، وابسته ماشین ، وابسته ماشین وابسته به ماشین

machine dependent

مستقل از ماشین

machine independent

[وابسته به ماشین] صفت برنامه یا سخت افزاری که به دلیل استفاده از ویژگیهای خاص یا منحصر بفرد تجهیزات یک کامپیوتر بخصوص ، به آن وابسته است

machine-dependent

[مستقل از ماشین] کدی که برنامه اجرایی میتواند هویت و خصوصیات کامپیوتر و دستگاههای دیگری که با آنها کار میکند را شناسایی نماید

machine-independent

متکی به حافظه ، وابسته حافظه ، وابسته حافظه متکی به حافظه

memory dependent

[وابسته به نرم افزار] صفتی برای کامپیوتر یا دستگاه دیگری که وابستگی نزدیکی به یک برنامه خاص یا مجموعه برنامه های نوشته شده برای آن دارد

software-dependent

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معادل انگلیسی وابسته به دستگاه

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی وابسته به دستگاه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما