معادل انگلیسی پرسشنامه الکترونیکی

مهندسی كامپيوتر و IT

پرسشنامه الکترونیکی

electronic form

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پرسشنامه الکترونیکی

با حروف اختصاری ‎ BNF ، زبانی است برای تعریف قواعد نحوی زبانهای رسمی که توسط ‎ John W Backus و ‎Peter ‎ Naur برای تعریف زبان کامپیوتری ‎ ALGOL طراحی و تنظیم شده بوده است ‎ BNF امروزه به منظور تشریح قواعد نحوی زبانهای کامپیوتری برای تهیه کنندگان این زبانها و کاربران مورد استفاده قرار میگیرد در اینجا تعریف ساده ای برای عنصر ‎ این زبان آورده شده است: ‎ :: |‎ ‎ :: ‎‎ ‎ :: 0|‎1|‎2|‎3|‎4|‎5|6|‎7|‎8|‎9 ‎ :: + | -‎ در این عبارات ، و به عنوان علامتهای واقعی (بنام پایانه) تعریف میشوند‎ ; علامت "|‎"‎ حالتهای قابل استفاده مختلف را مشخص میسازد ، بنابراین میتواند "+" یا‎ "-" باشد‎ ; علامت "::" به مفهوم ((به عنوان تعریف میشود)) است عبارات جای گرفته بین علامت ‎ <> ، فوق متغیر نامیده میشوند فوق متغیر از پایانه و فوق متغیرهای دیگر از جمله خودش تشکیل میشود ، مانند در عبارات فوق نیز نگاه کنید به ‎ metalanguage ، ‎ normal form

bachus-naur form

نگاه کنید به بیکاس نور فورم

backus normal form

قرار داد ثبت شده ای که برای توضیح یک زبان برنامه نویسی استفاده می شود ، عملی برای توضیح یک عمل در برنامه نویسی ، قرارداد ثبت شده ای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده می شود

backus-naur form

دو وجهی

biform

[شکل هنجار (نرمال) بویس‎- کاد] نگاه کنید به ‎ normal form

boyce-codd normal form

شکل متعارف

canonical form

فرم نرمال چامسکی

chomsky normal form

پلتفرم محاسبات ابر

Cloud Computing Platform

پلت فرم ابری

cloud platform

فرم برنامه نویسی ، ورقه برنامه نویسی ، [برگه برنامه نویسی] ورقه کاغذی که برای کمک در نوشتن کد اصلی برنامه مورد استفاده قرار میگیرد این برگه ها در زبانهای برنامه نویسی قدیمیتر (مانند ‎FORTRAN) که در آنها موقعیت ترکیبهای فرمانی اهمیت دارد ، متداول هستند‎ ; امروزه اگر برنامه نویسها از کاغذ استفاده کنند ، کاغذ گراف را مورد استفاده قرار میدهند نیز نگاه کنید به ‎ coding ، ورقهٔ برنامه‌نویسی

coding form

شکل متمم ؛ فرم متمم ؛ صورت متمم ، صورت متمم ، فرم متمم ، شکل متمم

complement form

برنامه اتصال

connectivity plarform

برنامه اتصال

connectivity platform

تبدیل کانتورلت

contourlet transform

قابل دسترس برای بیش از یک نوع کامپیوتر ( مانند pc و مک اینتاش )

coross - platform

پلت فرم چند سکویی

Cross-platform

فرم ورودی داده ها

data entry form

تغییر شکل دادن - تغییر شکل سه بعدی تصویر بر روی مانیتور ، به طوری که به هم پیچیده یا کشیده شود برخی از برنامه ها امکان تغییر اشیاء را به طور محاوره ای ایجاد می کنند بعضی از تغییر شکلها نیز با " فیلتر " انجام می شود که در نتیجه تصویر کج یا شکسته می شود

deform

تبدیل کسینوسی گسسته

discrete cosine transform

تبدیل فاصله ای

distance transform

پلت فرم کاربردی توزیع شده

distributed application platform

پرسشنامه الکترونیکی

e - form

الکترونیکی ، الکترونیک ، الکترونیکی مربوط به الکترونیک

electronic

یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری می کند ، نگاه کنید به ‎ BBS

electronic bulletin board

تجارت الکترونیک

electronic business

حسابگر الکترونیکی لغات مرتبط: mini-computer

electronic calculator

پول و نقدینگی الکترونیکی

electronic cash

مدار الکترونیکی ، [مدار الکترونی] نگاه کنید به ‎ circuit

electronic circuit

علائم نمودار در مدار الکترونیکی - علائم گرافیکی که درنمودارهای شماتیک مدارهای الکترونیکی به کار می روند نگاه کنید به nand gate ; and gate ; or gate ; not gate transistor ; logic circuits

electronic ciruit diagram symbols

تجارت الکترونیکی

electronic commerce

تجارت الکترونیکی - انجام داد و ستد تجاری به کمک کامپیوتر مثلاً کامپیوترها در یک فروشگاه می توانند سطح موجودی را کنترل نموده و هنگام نیاز سفارش دهند خرید از طریق اینترنت نیز وجه دیگر تجارت الکترونیکی است نگاه کنید به electronic ; data interchange ; e-tail

electronic commerce ( ec)

بازرگانی و تجارت الکترونیکی

electronic commetce

ارتباط الکترونیکی

electronic communication

اجزاء الکترونیکی

electronic components

کامپیوتر الکترونیکی

electronic computer

ارسال و دریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی

electronic computer originated mail

مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه نمانند و کارها را توسط بکار گیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفتر مرکزیپ متصل می باشد انجام دهد ، مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفتر مرکزی متصل می باشد انجام دهند ، مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفتر مرکزی متصل می باشد انجام دهند

electronic cottage

اعتبار الکترونیکی

electronic credit

تبادل الکترونیکی داده ها

electronic data inter change

[تبادل الکترونیکی داده ها] با حروف اختصاری ‎ EDI ، قابلیت انتقال اطلاعاتی مانند سفارشها و صورت حسابها از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر از طریق شبکه ارتباطاتی هدف ‎ EDI حذف کاغذ بازیهای اضافی و تاخیر زمانی پست و خدمات تحویلی دیگر است برای این که ‎ EDI از کارایی مطلوبی برخوردار باشد ، کاربران باید بر سر استانداردهای خاصی برای قالب بندی و تبادل اطلاعات ، به توافق برسند یکی از این استانداردها ، پروتکل (قرارداد) ‎ X 400 است که برای سطح کاربردی مدل شبکه ‎ OSI (مخفف ‎Open System Interconnection) توسط سازمان بین المللی استانداردها وضع شده است

electronic data interchange

تبادل الکترونیکی داده ها - انتقال اطلاعات میان سازمانها از طریق ارتباطات الکترونیکی مشاینها تبادل الکتریکی اطلاعات در حال همگانی شدن است ، زیرا خطاها را نسبت به حالتی که اطلاعات در کامپیوترها تایپ می شود ، چندین برابر کاهش می دهد مثلاً فرض کنید که سازمانی یک قلم جنسی را از تأمین کننده ی آن درخواست می کند ؛ در سیستم کاغذی ف سازمان فوق مجبور است فرمیرا پر کرده و به تأیید بخش خرید برساند فرم سفارش خرید به تأمین کننده ارسال می شود ، تأمین کننده نیز مراحل کاغذی خاص خود را برای ارائه صورتحساب و جابه جایی جنس خواهد داشت با رسیدن جنس مورد نظر ، سازمان دریافت کننده برای تأیید جنس ، باید کاغذ پراکنی بیشتری داشته باشد بخش مربوط به پرداخت صورتحساب نیز کارهای کاغذی متعددی برای صدور چک دارد اگر در تمام این کاغذ پراکنی ها خطایی روی دهد ، باز هم باید کار بیشتری انجام گیرد در یک سیستم تبادل الکترونیکی اطلاعات به جای کاغذ از پیامهای الکترونیکی استفاده می شود این پیامها مانند پست الکترونیکی هستند ، با این تفوت که هر پیام دارای قالب خاصی است تا نرم افزار بتواند آن را بخواند و پیام بعدی را به طور خودکار تولید کند شماره ی قطعه ، مقدار و تأمین کننده فقط یک بار در آغاز نوشته می شود و سپس به طور خودکار از کامپیوتری به کامپیوتر دیگر منتقل می شود در پایان ، حتی ممکن است به جای صدور پک از مبالغ الکترونیکی استفاده شود ( مانند کارت اعتباری ) این سیستم فقط زمانی کارایی خوبی دراد که تمام شرکتها از استانداردهای یکسانی برای جابه جایی اطلاعات استفاده کنند نگاه کنید به electronic mail

electronic data interchange (edi)

پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی ، [داده پردازی الکترونیکی] نگاه کنید به ‎ data processing

electronic data processing

سیستم پردازش الکترونیکی داده

electronic data processing system

اتوماسیون طراحی الکترونیک

electronic design automation

نوشته یا سند الکترونیکی - نوشته ای که از طریق نمایش روی صفحه خوانده می شود ؛ با توجه به آنکه نوشته ی الکترونیکی از محدودیت های چاپ آزاد است ، می تواند از فوق متن ، تاثیراتی مانند چشمک زدن ، و رنگ کامل استفاده کند صفحات web نوعی نوشته ی الکترونیکی هستند کاتالوگ های نایشهای چند رسانه ای توزیع شده بر روی CD- ROM نیز نوشته ها و مستندات الکترونیکی هستند نگاه کنید به authoring software

electronic document

پر کردن الکترونیکی

electronic filling

[بنیاد سرحد الکترونیکی] توسط میچ کاپور و جان بارلو تاسیس شد که وظیفه این بنیاد تصویب قوانینی مربوط به آزادی استفاده از ‎ cyberspace میباشد

electronic frontier foundation

ارسال الکترونیکی دارائی ، انتقال الکترونیکی سرمایه

electronic fund transfer

انتقال الکتریکی سرمایه ها ، انتقال الکترونیکی داده ها ، انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها

electronic funds transfer

آی‌سی (مدارهای یکپارچه) بعد از ترانزیستور اختراع شد که باعث پیدایش اس اس آی (مقیاس یکپارچه کوچک) آی سی شد با توسعه تراشه‌ها ، ترانزیستورهای زیادی روی یک تراشه می‌توانست قرار گیرد که منجر به پیدایش ام اس آی مقیاس یکپارچه متوسط شدند بعد ال اس آی ( مقیاس یکپارچه بزرگ) به طراحان این امکان را داد که تمام اجزاء یک ریزپردازنده ساده را درون یک تراشه تنها قرار دهند وی ال اس آی (مقیاس یکپارچه خیلی بزرگ) تعداد ترانزیستورها را افزایش دادند

electronic gate

ضبط الکترونیکی وضعیت سلامت فرد

Electronic health record

سازمان صنایع الکترونیک ، نگاه کنید به ‎ EIA

electronic industries association

قابل خلاصه شرح وقایع در یک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر ، فایل خلاصه شرح وقایع در یک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر ، نگاه کنید به ‎ journal

electronic journal

مجله الکترونیکی

electronic magazine

electronic mail

خدمات پست الکترونیکی

electronic mail services

مجتمع تجاری الکترونیکی

electronic mall

پول الکترونیک

electronic maney

پول الکترونیک

electronic money

موسیقی الکترونیکی ، موسیقی الکترونیکی موسیقی که به وسیله دستگاههای الکترونیکی ساخته می شود ، [موزیک الکترونیکی] موزیکی که به وسیله کامپیوترها و وسایل الکترونیکی تولید میشود نیز نگاه کنید به ‎ MIDI ، ‎ synthesizer

electronic music

ماشین حساب الکترونی یکی از بزرگترین کامپیوترهای الکترونیکی

electronic numerical integrator and computer

دفتر الکترونیکی ، محل تجهیزات الکترونیکی ، [دفتر الکترونیکی] اصطلاحی که در اواخر دهه ‎ 1970 تا اواسط دهه ‎ 1980 در مورد محیطهای کاری که در آنها از کامپیوتر ، تجهیزات ارتباطاتی و دستگاههای الکترونیکی دیگر استفاده میشود ، به کار میرفته است

electronic office

قلم الکترونیکی

electronic pen

عکاسی الکترونیکی

electronic photo graphy

[عکاسی الکترونیکی] نگاه کنید به ‎ digital photography

electronic photography

منبع تغذیه الکترونیکی ، electronic power supply

electronic power supply

چاپگر الکترونیکی

electronic printer

electronic publishing

تشعشع الکترومغناطیسی

electronic radiation

خدمات الکترونیکی

electronic services

امضای الکترونیکی رمزی متشکل از ترکیبی از نویسه ها که برای احراز هویت فرستنده پیام در مبادلات الکترونیکی به کار می رود

electronic signature

توزیع الکترونیکی نرم افزار

electronic software distribution ( esd)

طیف الکترومغناطیسی

electronic spectrum

صفحه گسترده الکترونیکی ، [صفحه گسترده الکترونیکی] نگاه کنید به ‎ spreadsheet program

electronic spreadsheet

گزینه الکترونیکی

electronic switch

متن الکترونیکی

electronic text

سیستم الکترونیکی جمع آوری عوارض

electronic toll-collection system(etc)

لامپ الکترونیکی

electronic tube

کیف پول الکترونیک

electronic wallet

الکترونیکی

electronically

برنامه پذیر به صورت الکترونیکی ، برنامه پذیری به صورت الکترونیکی ، برنامه پذیر به ‌صورت الکترونیکی

electronically programmable

الکترونیک ، شاخه ای از علم فیزیک که درباره صدور وحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاو همچنین استفاده از دستگاههای الکترونی بحث میکند استانداری که سیگنالهای واسط را معرفی می کند ، [الکترونیک] شاخه ای از فیزیک که به رفتار الکترونها و دستگاههای الکترونیکی مانند لامپها ، نیمه هادیها و مدارهایی که از اینها استفاده میکنند ، میپردازد

electronics

فرم قابل اجرا ، شکل قابل اجرا ، شکل قابل اجرا فرم قابل اجرا

executable form

تبدیل فوریه سریع

fast foueier transform

تبدیل فوریه سریع

fast Fourier transform

تبدیل فوریه متناهی ، تبدیل فوریه‌ متناهی

finite fourier transform

شکل دادن ؛ شکل ؛ ورقه ، برگه ، فرم تصویری از صفحه نمایش که کاربر باید در آن اطلاعات را نوشته و سپس کلید enter را فشار دهد فرمها ، خوانندگان صفحات web را قادر به ارسال اطلاعات به سایت اصلی می کنند بر خلاف actual parameter ، فرم ، برگه نوعی صفحه کاعذ مورد استفاده در چاپ اسناد که روی آن فضاهایی برای وارد کردن اطلاعات و مشخصات کدبندی خاصی در نظر گرفته شده است در بعضی از برنامه های کاربردی (بخصوص پایگاه داده ها) ، پنجره ، کادر و نواحی از پیش تعیین شده ای برای ورود یا تغییر اطلاعات در نظر گرفته می شود این حالت ، فرم را می توان یک فیلتر دیداری برای نمایش داده ها دانست که مزیتهایی چون سازمان دهی مناسبتر داده ها و سهولت در نمایش اطلاعات دارد ، [فرم ، برگه] نوعی صفحه کاغذ مورد استفاده در چاپ اسناد که روی آن فضاهایی برای وارد کردن اطلاعات و مشخصات کد بندی خاصی در نظر گرفته شده است در بعضی از برنامه های کاربردی (بخصوص پایگاه داده ها) ، کادر و نواحی از پیش تعریف شده ای برای ورود یا تغییر اطلاعات در نظر گرفته میشود در این حالت ، فرم را میتوان یک فیلتر دیداری برای نمایش داده ها دانست که مزیتهایی چون سازمان دهی مناسبتر داده ها و سهولت در نمایش اطلاعات دارد در رسانه های نوری ، فرم یک قالب ذخیره سازی اطلاعات است که در تکنولوژی دیسک فشرده مورد استفاده قرار میگیرد در برنامه نویسی ، فرم برای تشریح ترکیب کاربردی زبان (معمولا پاسکال) به کار میرود نیز نگاه کنید به ‎ Backus-Naur form

form

تبدیل فوریه ، [تبدیل فوریه] یک روش ریاضی برای حل مجموعه هایی از معادله ها ، انجام تجزیه و تحلیل طیفی ، انجام پردازش تصویری ، و انجام پردازشهای سیگنالی دیگر که توسط ‎Joseph Fourier و ‎ Jean-Baptiste ابداع گردید در اصطلاح ریاضی ، تابع ، نمایی از یک مجموعه داده هاست وقتی روش مزبور را روی یک تابع اعمال کنیم ، داده های تابع ثابت مانده اما نحوه ارائه آنها تغییر میکند ، به عبارت دیگر داده های تابع به شکلی تغییر پیدا میکنند که کار کردن با آن ساده تر است

fourier transform

نوعی پیمایش نوری که در آن عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد ، نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد ، نوعی پیمایش نوری که در آن عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد

free form

فرم نرمال گریباخ

greenback normal form

پایگاه سخت افزار

hardware platform

انتقال هاف

hough transform

میکروفرم ، [میکروفرم] رسانه ای مانند میکرو فیلم یا میکرو فیش ، که عکسهای کوچک شده روی آن ذخیره میگردد این عکسها میتوانند تصاویری از متون (اسناد بایگانی) باشد

microform

صورت هنجار صورت عادی ، [شکل هنجار (نرمال)] در یک پایگاه داده های رابطه ای ، عمل ساختار بندی اطلاعات است شکلهای هنجار از زوائد و ناپیوستگی ها جلوگیری کرده و روی نگهداری ، ذخیره سازی و نوسازی اطلاعات تاکید میکنند برای این منظور ، شکلهای متعددی وجود دارد که سه شکل متداول آنها شکل اول (‎1NF) ، شکل دوم (‎2NF) و شکل سوم (‎3NF) هستند شکلهای هنجار اول گروههایی از رکوردها هستند (مانند لیست کارمندان) که هر فیلد (ستون) آنها حاوی اطلاعات منحصر به فرد و غیر تکراری میباشند شکلهای هنجار دوم و سوم ، شکلهای هنجار اول را بخش بندی کرده و آنها را در جداول مختلفی جدا نموده و ارتباط مناسب تری را بین فیلدها برقرار میسازند شکل هنجار دوم ، فیلدهایی که زیرمجموعه ای از فیلدهای غیر از فیلد کلیدی دارند را در خود جای نمیدهد‎; به عنوان مثال ، یک شکل هنجار دوم متشکل از فیلد کلیدی نام کارمندان ، رتبه و مزد ساعتی آنها را در خود نمیگنجاند شکلهای هنجار سوم ، فیلدهای حاوی اطلاعات مربوط به فیلدهایی غیر از فیلد کلیدی را در خود جای نمیدهند‎ ; به عنوان مثال ، یک شکل هنجار سوم متشکل از فیلد کلیدی نام کارمندان ، نام پروژه ، شماره پرسنلی و سرپرست را در خود جای نمیدهد ، مگر این که شماره پرسنلی و نام سرپرست مزبور فقط برای پروژه ای باشد که این کارمند روی آن کار میکند از روشهای دیگر میتوان ‎Boyce-Codd Normal (‎BCNF) ‎ Form ، (‎4NF) ‎ fourth normal form ، (‎ 5NF یا ‎PJ/NF) ‎ projection-join normal form را نام برد در برنامه نویسی ، فوق زبانی که گاهی اوقات شکل هنجار ‎ Backus (یا ‎Backus-Naur form) نامیده میشود ، زبانی است که برای تشریح شکل کاربردی زبانهای دیگر (بخصوص ‎ALGOL 60) به کار میرود نیز نگاه کنید به ‎ Backus-Naur form ، فرم نرمال

normal form

اجرا کردن ، انجام دادن

perform

پایگاه ، پایه ، طرح زیر بنایی ، زیر ساخت قطعه ای از تجهیزات یا نرم افزار که به عنوان مبنای ساخت چیزی دیگری قرار می گیرد مثلاً یک کامپیوتر بزرگ می تواند به عنوان زیر ساخت یک سیستم حسابداری بزرگ باشد ، طرح زیربنائی تکنولوژی اصلی سیستم کامپیوتری چون کامپیوترها ابزارهای لایه ای هستند متشکل از لایه سخت اقژفزار سطح تراشه ، لایه میان افزار و سیستم عامل و لایه برنامه کاربردی ، تحتانی ترین لایه ماشین اغلب طرح زیر بنائی آن نامیده م شود ، [طرح زیربنایی] تکنولوژی اصلی سیستم کامپیوتری چون کامپیوترها ابزارهای لایه ای هستند متشکل از لایه سخت افزار سطح تراشه ، تحتانی ترین لایه ماشین اغلب طرح زیر بنایی آن نامیده میشود با وجود این طراحان برنامه های کاربردی اغلب ، سخت افزار و نرم افزار را طرح زیر بنایی میدانند زیرا این دو زمینه کار برنامه ها را فراهم میسازند ، سکو

platform

پلت فرم امنیتی

Security platform

فرم جمله ای

sentential form

تبدیل اسلنت

Slantlet Transform

پلت فرم شبکه اجتماعی

social networking platform

فرم متنی

textual form

[شکل هنجار (نرمال) سوم] نگاه کنید به ‎ normal form

third normal form

تبدیل کردن ، [تغییر شکل دادن] بطور کلی ، تغییر ظاهر یا قالب داده ها بدون تغییر محتویات آنها را گویند ، مثل به کد درآوری اطلاعات طبق قواعد از پیش تعریف شده در ریاضیات و گرافیک کامپیوتری ، این اصطلاح به مفهوم تغییر محل ، اندازه یا طبیعت یک شی با جابجا کردن آن به یک مکان دیگر ، بزرگتر یا کوچکتر کردن آن ، چرخاندن ، و تغییر سیستم مختصاتی آن میباشد ، انتقال

transform

فرم واقعی

true form

شکل برگشت

turnaround form

یکنواخت ، یک‌نواخت

uniform

موجی شکل ، [شکل موج] یک اصطلاح کلی که به چگونگی تغییر دامنه موج در طول زمان اطلاق میگردد نیز نگاه کنید به ‎ period ، ‎ phase ، ‎ wavelength

waveform

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی پرسشنامه الکترونیکی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پرسشنامه الکترونیکی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما