معادل انگلیسی موضوع تعبیه شده موضوع موجود در فایل شما که توسط بسته ی نرم افزار دیگری ایجاد شده است اگر موضو

مهندسی كامپيوتر و IT

موضوع تعبیه شده موضوع موجود در فایل شما که توسط بسته ی نرم افزار دیگری ایجاد شده است اگر موضوع فوق در نرم افزار اصلی تغییر کند در فایل دوم نیز به روز در می آید نگاه کنید به ole

embedded object

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی موضوع تعبیه شده موضوع موجود در فایل شما که توسط بسته ی نرم افزار دیگری ایجاد شده است اگر موضو

ADO

activex data object

یکی از متددهای برنامه نویسی برای ساخت یک کامپونت که به صورت زیر است: A Createobject("Component name") برخی از این کامپوننتها عبارتند از: ADO "ADODB Connection" command "ADODB Commnad" Excel "Excel sheet" Filesytemobject "Scripting filesystemobject" Form "Form" Shell "Shell Application" XML "XML Scriptlet"

createobject

استفاده از داده ها در بانکهای اطلاعاتی

data access object

تعبیه شده درونی ، جاسازی شده ، ادغام شده ، نهفته ، [درونی ، توکار] صفتی برای مواردی مانند کد برنامه یا فرمان ، که در حاملهای مربوطه جای گرفته اند و نیازی به فراخوانی آنها وجود ندارد در نرم افزارها: ‎ O فرمانهای چاپ درونی ، کدهایی هستند که برای کنترل چاپ و تغییر قالب ، به وسیله برنامه کاربردی در اسناد جای میگیرند ‎ O کد اسمبلی درونی ، از دستورالعملهای زبان اسمبلی تشکیل میشوند که در برنامه نوشته شده به یک زبان سطح بالا مانند ‎ C جای میگیرند کد درونی برای افزایش سرعت و کارایی برنامه یا فراهم نمودن قابلیتی که در زبان سطح بالای مزبور وجود ندارد ، مورد استفاده قرار میگیرد ‎ O نشانگرهای درونی ، موارد یک پایگاه داده ها را به هم پیوند داده و به جای این که جداگانه ذخیره شوند ، در یک رکورد ثبت میشوند در سخت افزارها ، کامپیوتر درونی یا سیستم درونی ، کامپیوتر ویژه ای است که در یک دستگاه دیگر تعبیه میگردد

embedded

فونت تعبیه شده فونتی که درون یک فایل درج شده است تا تولید مجدد سند قالب بندی شده ای را تضمین کند

embedded font

روش های ترکیبی

embedded approaches

فرمان تعبیه شده ، فرمان درونی ، [فرمان درونی] فرمانی که توسط برنامه در متن ، تصویر یا اسناد دیگر جای گرفته و اغلب به عنوان دستورالعملی برای ایجاد یک ترکیب صفحه ای یا قالب کاراکتری خاص در صفحه نمایش یا خروجی چاپی مورد استفاده قرار میگیرد فرمان درونی از روی موقعیت خاص آن و یا به وسیله علامتهای خاص از متن اطراف متمایز میشود فرمانهای درونی اغلب خاص یک برنامه بوده و فقط در برنامه ای قابل به کارگیری هستند که آنها را ایجاد کرده است

embedded command

کنترل کننده درونی

embedded controller

داده های جاسازی شده، داده های تعبیه شده، داده های قرارداده شده

embedded data

فرمان قالب بندی مندرج

embedded formating command

فوق پیوند ، تعبیه شده

embedded hyper link

رابط درونی

embedded interface

اینترنت اشیاء جاسازی شده

Embedded IoT

سیستم های توکار

Embedded System

سلسله مراتب حافظه

Embedded Systems

شئ گرافیکی

graphical object

Object در دنیای حقیقی اشیاء مانند کامپیوتر ، دوچرخه و میباشند ، در زبان JavaScript اشیاء درون browserها بوده و عبارتند از پنجره ها و فرم ها

javascript object

پیوند شیء

linked object

شیء ، مقصود ، شیء - 1 داده ای که رویه های مربوط به خود را دارد نگاه کنید به programming object oriented قسمتی از یک تصویر گرافیکی نگاه کنید به draw program ، موجود ، موجودیت ، مقصد یک اصطلاح مختصر به مفهوم کد مقصود (کد قابل خواندن برای ماشین) در برنامه نویسی موپوعی ، متغیری است شامل روالها و داده هاکه به عنوان یک واحد مجزا با آن مقابله می گردد در گرافیک یک واحد مجزاست به عنوان مثال ، یک گ ی می تواند یک شیء مجزا در برنامه گرافیکی خاصی باشد ، شئ ، [مقصود ، موضوع ، شی ، مقصد] یک اصطلاح مختصر به مفهوم کد مقصود (کد قابل خواندن برای ماشین)‎ ; در برنامه نویسی موضوعی ، متغیری است شامل روالها و داده ها که به عنوان یک واحد مجزا با آن مقابله میگردد نیز نگاه کنید به ‎ abstract data type ، ‎ module ، ‎ object code ، ‎ object-oriented programming در گرافیک ، یک واحد مجزاست به عنوان مثال ، یک گوی میتواند یک شی مجزا در برنامه گرافیکی خاصی باشد

object

شیئ هدف

target object

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی موضوع تعبیه شده موضوع موجود در فایل شما که توسط بسته ی نرم افزار دیگری ایجاد شده است اگر موضو

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی موضوع تعبیه شده موضوع موجود در فایل شما که توسط بسته ی نرم افزار دیگری ایجاد شده است اگر موضو

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما