معادل انگلیسی فرم نامه ، نامه ای که برای توزیع بین گروهی از افراد که نام و آدرس آنها از یک پایگاه داده ها استخرا

مهندسی كامپيوتر و IT

فرم نامه ، نامه ای که برای توزیع بین گروهی از افراد که نام و آدرس آنها از یک پایگاه داده ها استخراج میگردد ، تهیه شده و متن اصلی آن ثابت و یکسان است نیز نگاه کنید به ‎ mail-merge

form letter

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی فرم نامه ، نامه ای که برای توزیع بین گروهی از افراد که نام و آدرس آنها از یک پایگاه داده ها استخرا

برنامه فرم نامه

form letter program

حرف سیاه

black letter

نامه زنجیره ای - پیامی که قرار است توسط هر گیرنده ای تا حد ممکن به بسیاری از افراد دیگر ارسال شود در اینترنت این نوع نامه ها ناخوشایند هستند زیرا با توجه به اینکه هزینه تحویل نامه الکترونیکی توسط سایت گیرنده پرداخت می شود باید پول بیهوده ای صرف آنها شود اکثر این نوع نامه ها برای شوخی و دست انداختن استفاده می شود

chain letter

حرف کامپیوتری ، نگاه کنید به ‎ form letter

computer letter

[نام دیسک گردان] مشخصه منحصر به فردی که برای مورد خطاب قرار دادن دیسک گردانها در کامپیوترهای آیبیام و سازگار با آن مورد استفاده قرار میگیرد نام دیسک گردان از یک حرف (مثل ‎A) و یک کاراکتر دو نقطه (:) تشکیل میشود

drive letter

شکل دادن ؛ شکل ؛ ورقه ، برگه ، فرم تصویری از صفحه نمایش که کاربر باید در آن اطلاعات را نوشته و سپس کلید enter را فشار دهد فرمها ، خوانندگان صفحات web را قادر به ارسال اطلاعات به سایت اصلی می کنند بر خلاف actual parameter ، فرم ، برگه نوعی صفحه کاعذ مورد استفاده در چاپ اسناد که روی آن فضاهایی برای وارد کردن اطلاعات و مشخصات کدبندی خاصی در نظر گرفته شده است در بعضی از برنامه های کاربردی (بخصوص پایگاه داده ها) ، پنجره ، کادر و نواحی از پیش تعیین شده ای برای ورود یا تغییر اطلاعات در نظر گرفته می شود این حالت ، فرم را می توان یک فیلتر دیداری برای نمایش داده ها دانست که مزیتهایی چون سازمان دهی مناسبتر داده ها و سهولت در نمایش اطلاعات دارد ، [فرم ، برگه] نوعی صفحه کاغذ مورد استفاده در چاپ اسناد که روی آن فضاهایی برای وارد کردن اطلاعات و مشخصات کد بندی خاصی در نظر گرفته شده است در بعضی از برنامه های کاربردی (بخصوص پایگاه داده ها) ، کادر و نواحی از پیش تعریف شده ای برای ورود یا تغییر اطلاعات در نظر گرفته میشود در این حالت ، فرم را میتوان یک فیلتر دیداری برای نمایش داده ها دانست که مزیتهایی چون سازمان دهی مناسبتر داده ها و سهولت در نمایش اطلاعات دارد در رسانه های نوری ، فرم یک قالب ذخیره سازی اطلاعات است که در تکنولوژی دیسک فشرده مورد استفاده قرار میگیرد در برنامه نویسی ، فرم برای تشریح ترکیب کاربردی زبان (معمولا پاسکال) به کار میرود نیز نگاه کنید به ‎ Backus-Naur form

form

برنامه فرم نامه

form – letter program

فرم HTML یک صفحه وب که به کاربران امکان می دهد تا داده را وارد کنند و سپس به سرویس دهنده ارسال نمایند برای مشاهده ی فرم دیگری از HTML به javascript رجوع کنید

form , html

مشخصات ظاهری اندازه و شکل قطعه ای از تجهیرات یا مواد مشخصات ظاهری دیسک کردان شامل half - height یا full- height بودن آن است مشخصات ظاهری برد اصلی کامپیوتر شامل AT ( مانند PC AT اصلی ) babby at , atx ( برد اصلی جدید که در سال 19965 توسط اینتل معرفی شد ) است

form factor

تغذیه کاغذ ، تغذیه کاغذ انتقال فیزیکی کاغذ پیوسته به ابتدای خط یا صفحه ی جدید ، با علامت اختصاری FF ، تغذیه کاغذ به حروف اختصاری FF فرمان چاپگری که کاغذ را در چاپگر به ابتدای صفحه بعدی می برد کلید تغذیه کاغذ بر روی چاپگر چنین عملی انجام می دهد یک برنامه کاربردی نیز می تواند این فرمان را صادر کند در مجموعه کاراکتر اسکی ، تغذیه کاغذ دارای مقداردهی 12 می باشد ، [تغذیه کاغذ] با حروف اختصاری ‎ FF ، فرمانی است که به چاپگر میگوید به ابتدای صفحه بعدی برود در مجموعه کاراکترهای اسکی ، این کاراکتر فرمانی با مقدار دهدهی ‎ 12 (هگزادسیمال ‎0C) مشخص میشود

form feed

کاراکتر تغذیه فرم

form feed character

ربودن اطلاعات فرم‌ها

Form grabbing

قراردادی ، رسمی , ظاهری , قراردادی

formal

تحلیل مفاهیم قراردادی

Formal Concepts Analysis

طراحی قرار دادی

Formal Design

زبان صوری ، زبان رسمی ، [زبان صوری] ترکیب قواعد صرف و نحوی که یک زبان کامپیوتری را تعریف میکند نیز نگاه کنید به ‎ Backus-Naur form ، ‎ semantics ، ‎ syntax ، زبان های صوری ، (زبان رسمی (صوری

formal language

منطق صوری ، قضاوت سطحی ، منطق مجرد ، منطق رمزی

formal logic

روش های رسمی ، روش‌های رسمی

formal methods

پارامتر رسمی نامی که در یک تابع یا زیر روال به کار میرود تا مقداری را به برنامه ی احضار کننده عبود دهد بر خلاف actual parameter

formal parameter

معنایی های رسمی

formal semantics

دستگاه صوری

formal system

درستی یابی رسمی ، درستی‌یابی رسمی

formal verification

مصور سازی

formalism

قالب ، قالب سازی ، فرمت هر نوع آرایش اطلاعات ، به نوعی که قرار است ذخیره یا نمایش داده شود کلمه ی format اشاره به موارد مختلف و متعدد مربوط به امپیوتر است سه اربرد رایج این کلمه عبارتند از : 1 قالب ( فرمت ) یک فایل ( با هر رسانه ی ذخیره ) که به نحوه ی ذخیره ی اطلاعات در آن اشاره می کند نگاه کنید به file format دو - قالب بندی یک دیسک یا نوار به معنای ضبط الگویی از علائم مرجع بر روی آن است یک دیسک یا نوار جدید ف قبل از استفاده باید قالب بندی ( فرمت ) شود مگر آنکه در کارخانه این کار انجام شده باشد قرمت کردن یک دیسک یا نوار تمام اطلاعات روی آن را پاک می کند 3 در زبان فرترن ، جمله ی FORMAT ، بیانگر شکلی است که اقلامی اطلاعاتی ، به ویژه اعداد باید در آن شکل خوانده یا نوشته شوند نگاه کنید به FORTRAN چهار - در برنامه ی صفحه گسترده ، فرمت یک سلول چگونگی ظهور خروجی را معین می کند ، فرمان FORMAT ، قالب بندی ؛ الگو ؛ قالب ؛ قالب بندی کردن ؛ فرمت کردن ، فرمان FORMAT یک فرمان برونی DOS است که دیسک را برای پذیرش فایل ها آماده می سازد وقتی که یک دیسک نو فرمت یا قالب بندی نشده از جعبه بیرون می آید شامل دریایی از ذرات مغناطیسی بدون شکل و الگو است پیش از این که بتوان آن را در کامپیوت راستفاده کرد باید فرمت یا قالب بندی گردد در حین عمل قالب بندی دیسک گردان کامپیوتر یک الگوی مغناطیسی شامل شیارها (tracks) و قطاع (sectors)کدگذاری می کند شیارها دور مرکز دیسک تنظیم می گردند قطلع ها توسط خطوط الکترونیکی از مرکز دیسک تا محیط آن ترسیم می شوند در MS-DOSاین خطوط هر شیار را به 9 قطاع تقسیم می کنند هر قطاع می تواند 512 بایت اطلاعات را ذخیره نماید ، ساختار ، فرمت ، نوع فایل ، فرمت کردن ، قالب بندی کردن روشی برای تنظیم اطلاعات جهت ذخیره سازی چاپ یا نمایش برنامه ها معمولا از فرمت های اختصاصی فایل ها برای ذخیره کردن داده ها روی دیسک استفاده می کند بخاطر این فرمتهای خاص فایل هایی که توسط برنامه ظبط شده اند بهوسیله برنامه های دیگر قابل خواندن نیستند قالب ساختار تعریف شده برای ذخیره سازی یا پردازش داده ها ، [قالب ، فرمت] به عنوان اسم ، ساختار ظاهری واحدی از داده ها (مانند فایل ، فیلدهای یک رکورد پایگاه داده ها ، سل صفحه گسترده ، یا متن یک واژه پرداز) میباشد به عنوان مثال ، یک فایل میتواند در قالب معمول یک برنامه کاربردی خاص و یا در قالب عمومیتری مانند متن اسکی ساده که کاراکترهای کنترلی بسیار کمی دارد ذخیره شود همچنین ، نواحی ذخیره سازی دیسکها نیز با قالب خاصی از شیارها (‎track) و قطاعها (‎sector) تنظیم میشوند‎ ; فیلدهای پایگاه داده ها نیز هنگام استفاده برای ورود اطلاعات یا تهیه گزارشات ، به ترتیب خاصی استقرار مییابند‎ ; سل یک صفحه گسترده نیز میتواند قالب (عددی ، حرفی ، ارزی و ) داشته باشد‎ ; متن یک سند واژه پردازی نیز ممکن است قالبهای صفحه بندی ، پاراگرافی و کاراکتری خاص داشته باشد به عنوان فعل ، قالب بندی متن یا محتویات سل یک صفحه گسترده بدین معناست که ظاهر موارد انتخاب شده به نحو خاصی تغییر مییابد قالب بندی (فرمت کردن) دیسک نیز به معنای آماده سازی آن برای استفاده میباشد در این روند که توسط سیستم عامل کامپیوتر یا یک برنامه کمکی صورت میگیرد ، فضای ذخیره سازی دیسک به نحوی سازمان دهی میگردد که سیستم عامل بتواند با استفاده از آدرس خاصی هر بخش مورد نظر را یافته و عملیات ذخیره سازی یا بازیابی در آن انجام دهد اگر این عمل روی دیسکی انجام شود که قبلا نیز قالب بندی (فرمت) شده ، اطلاعات قبلی آن از بین میرود

format

تاثیر کننده قالب

format effector

فایل قالب بندی ؛ فایل فرمت ، فایل فرمت فایل قالب بندی

format file

قالب‌دار

formating

قالب‌بندی شده

formatted

نمایش شکل یافته

formatted display

شکل دهنده ، شکل دهنده قسمتی از برنامه ی واژه پرداز که متن را شکل می دهد ، شکل دهنده ابزاری برای آماده سازی دیسک برای استفاده

formatter

قالب بندی کدهای مخصوصی در یک سند که بیانگر حروف شکسته ، درشت و نظایر ان است وقتی فایلی به صورت ASCLL ذخیره شود اطلاعات قالب بندی از بین می رود ، قالب بندی ؛ فرمت کردن ، قالب بندی سازمان دهی اطلاعات مطابق با مشخصات از پیش تعیین شده و معمولا برای پردازش رایانه ای ، [قالب بندی کردن] در اسناد ، روند مرتب کردن ظاهری با استفاده از تعیین حاشیه ها ، فرورفتگیها و اندازه ها و سبکهای مختلف مجموعه حروف میباشد در برنامه های واژه پردازی ، قالب بندی اغلب به چگونگی حاشیه ها ، فاصله ها و حالت حروف از پیش تعیین شده اطلاق میگردد که بسیاری از برنامه ها امکان تغییر مقادیر پیش گزیده مربوطه را برای کاربران فراهم میسازند این روند به زیبایی ظاهر و خوانایی اسناد کمک میکند در مورد دیسکها ، این اصطلاح به روند آماده سازی آنها جهت ذخیره کردن داده ها اطلاق میگردد نیز نگاه کنید به ‎ initialize ، قالب‌ بندی

formatting

کنترل فرم ها

forms control

طراحی فرم ها

forms design

فرمول ، دستورالعمل ، قاعده

formula

حرف

letter

فرم شخصی

personalized form letter

نامه آمریکایی - اندازه ی کاغذ نامه های تجاری در آمریکا ، و برابر با 8 و یک دوم×11 اینچ اندازه ی ISO A4 نزدیکترین معادل آن است بر خلاف US legal size , executive size نگاه کنید به paper sizes

us letter

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی فرم نامه ، نامه ای که برای توزیع بین گروهی از افراد که نام و آدرس آنها از یک پایگاه داده ها استخرا

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی فرم نامه ، نامه ای که برای توزیع بین گروهی از افراد که نام و آدرس آنها از یک پایگاه داده ها استخرا

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما