معادل انگلیسی نور - 1- تشعشع الکترومغناطیسی قابل دیدن 2- نقطه ی مقابل bold در شکل حروف

مهندسی كامپيوتر و IT
نور - 1- تشعشع الکترومغناطیسی قابل دیدن 2- نقطه ی مقابل bold در شکل حروف
light
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نور - 1- تشعشع الکترومغناطیسی قابل دیدن 2- نقطه ی مقابل bold در شکل حروف
[دیود نورانی] با حروف اختصاری ‎ LED ، یک قطعه نیمه هادی است که انرژی الکتریکی را به نور تبدیل میکند دیودهای نوری براساس درخشندگی الکتریکی کار میکنند بازده بالایی دارند ، همچنین نسبت به خروجی خود ، مقدار گرمای کمی تولید میکنند بیشتر دیودهای نورانی به رنگ قرمز هستند ، که البته رنگهای زرد ، سبز و آبی آنها نیز موجود میباشد چراغ نشان دهنده فعالیت دیسک گردانهای کامپیوتر ، از نوع دیود نورانی است توجه داشته باشید که برای مشخص شدن قطبهای منفی و مثبت ، یکی از پایه ها کوتاهتر از دیگری است
light-emitting diode
[سیستم موج نوری] سیستمی که اطلاعات را به وسیله نور ارسال میکند فیبر نوری نمونه ای از سیستم موج نوری است
lightwave system
optical fiber
lightguide
پروتکلی برای دستیابی آنلاین به سرویسهای دایرکتوری
lightweight directory access protocol
چراغها ، روشناییها - ( در نرم افزار انیمیشن سه بعدی ) دستگاههایی که تأثیر چراغهای واقعی را بر روی صحنه ی تولید شده توسط کامپیوتر تقلید می کنند
lights
دیود ساطع کننده نور ، دیود تاثیر نوری ، یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژ به خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور ، دیود نوری ، دیود ناشر نوری دیود ساطع کننده نور
light emitting diode
دیود نوری - نگاه کنید به LED
light - emitting diode
رجوع به Light pen
lightpen
روش¬های صوری کم وزن
lightweight formal methods
روشنایی ، روشنایی خصوصیتی که میزان تیرگی یا روشنی رنگ را مشخص می کند
lightness
سبک وزن
light weight
قلم نوری ، قلم نورانی - وسیله ای مانند قلم و حساس به نور که می تواند مانند ماوس برای ارتباط با کامپیوتر به کار رود اپراتور قلم را نزدیک صفحه نگه می دارد و کامپیوتر می تواند نقطه ای از صفحه را که قلم با آن تماس دارد ، تشخیص دهد قلمهای نوری در دهه ی 70 میلادی کاربرد فراوانی داشتند ، اما به تدریج دستگاههای ماوس جایگزین آنها شدند ، قلم نوری یک ابزار اشاره ای که در آن ، کاربر یک وسیله قلم مانند مانند متصل به کامپیوتر را روی صفحه نمایش حرکت داده و با فشردن دکمه ای در کنار قلم یا فشردن خود قلم روی صفحه (معادل کلیک کردن ماوس) موارد یا فرمانهایی را انتخاب می کند در نوک این قلم یک احساس کنده نوری قرار دارد ، [قلم نوری] یک ابزار اشاره ای که در آن ، کاربر یک وسیله قلم مانند متصل به کامپیوتر را روی صفحه نمایش حرکت داده و با فشردن دکمه ای در کنار قلم یا فشردن خود قلم روی صفحه (معادل کلیک کردن ماوس) موارد یا فرمانهایی را انتخاب میکند در نوک این قلم یک احساس کننده نوری قرار دارد که در صورت تماس با سطح صفحه نمایش وقتی که پیکسلهای غیر سیاه زیر آن با پرتو الکترونی نوسازی میشوند ، به محض احساس نور ، سیگنالی را به کامپیوتر میفرستد صفحه نمایش کامپیوتر تماما در یک لحظه روشن نمیشود ، بلکه پرتو الکترونی که پیکسلهای آن را روشن میکند ، عرض صفحه نمایش را خط به خط به مدت ‎ 160 ثانیه جاروب میکند کامپیوتر با توجه به زمان دقیق برخورد پرتو الکترونی به نوک قلم نوری ، میتواند موقعیت آن را در صفحه نمایش تعیین کند قلم نوری برخلاف صفحات نمایش لمسی ، به نمایشگر خاصی نیاز ندارند ، اما جنبه منفی آن این است که نگه داشتن قلم روی صفحه نمایش به مدت طولانی ، برای کاربر خسته کننده است مقایسه کنید با ‎touch ‎ ; screen نیز نگاه کنید به ‎ absolute pointing device ، قلمِ نوری
light pen
نگاشت نوری تصویری که به عنوان یک بافت آماده بر روی اشیاء سه بعدی نگاشته میشود و برای شبیه سازی اثر نور روی صحنه بکار میرود این تصاویر در برنامه های گرافیکی با تابش نور روی اشیاء بکار رندر میشوند
light map
هادی نور
light quide
هادی نور
light guide
همان‌دهی با نور
Light Fidelity
چراغ فعالیت
activity light
نور محیطی نوعی نور که بعلت پخش زیاد ، روی همه نقاط صحنه اثر یکسانی دارد و در واقع برای تنظیم روشنایی کلی محیط بکار میرود ماده ها نیز میتوانند بر حسب خصوصیت محیطی خود به این نور پاسخ دهند
ambient light
نور زمینه
back light
روشنی روز
daylight
نور موازی یک منبع نوری که فقط دارای جهت می باشد و به علت دور بودن از صحنه ، موقعیت آن مهم نیست و به نظر می رسد نور تنها از یک جهت می آید می توان برای شبیه سازی خورشید از آن استفاده کرد
directional light
نور بالا ، پر رنگ ، نشان شده ، وارون ، مشخص ، متمایز ساختن 1 برجسته نمودن ( معلوم کردن ) یک گزینه در فهرست ( با روشن یا تیره کردن سایر گزینه ها ) به منظور بیان انتخاب آن در بیشتر رابطهای گرافتیکی کاربر ، می توانید گزینه ی متمایز شده را به وسیله ی فشار کلید enter انتخاب کنید 2 روشنترین قسمت یک تصویر ، در کر هنری ، این روشنایی ها ، بافت شکل و جهت منبع نور را نشان می دهند ، مشخص وارون نشان شده پررنگ نور بالا
highlight
نور تابیده شده - نوری که بر روی شیء می افتد رنگ یک شیء ناشی از عملکرد طول موجهایی است که روی آن تابیده و منعکس یا جذب می شود ، نور منتشر ، نور تابشی ، [نور تابیده شده] نگاه کنید به ‎ tweening
incident light
نور نقطه ای یک منبع نوری که همانند یک چراغ بطور مساوی درهمه جهات نور ساطع می کند این نوع نور دارای موقعیت بوده ولی جهت ندارد
point light
قبل از پرواز مرحله ای که دقیقاً قبل از چاپ تصویر یا سند است طی کنترل این مرحله ی نرم افزار می تواند فونتهای غلط تصویر بزرگتر از کاغذ ، و نظایر آن را تشخیص دهد این واژه از کنترلهای قبل از پرواز و بر خاستن هواپیما گرفته شده است
preflight
چراغ قرمز دوربین‌های مخصوص راهنمایی رانندگی برای جلوگیری از تخلفات راهنمایی و رانندگی از دوربینهای دیجیتالی که در چهارطرف چهارراه‌ها بر روی تیر چراغ برق نصب شده است استفاده می‌شود بدین طریق که از رانندگان متخلف عکس می‌گیرد یعنی سیستم الکتریکی در زیر آسفالت پوشانده می‌شود که توسط سیم‌هایی که به یک منبع برق الکتریکی و کنتور وصل می‌باشد با قراردادن سیم در حلقه‌های هم‌ مرکز ، آن میدان را تقویت می‌کند و میدان مغناطیسی ولتاژ الکتریکی درسیم را تحریک می‌کند
red light
جلوه ی آیینه ای - نقطه ی روشن نور بر روی یک سطح انعکاسی یا صیقلی
specular high light
سرعت نور ، سرعت نور سرعت نور در خلا برابر 299,792,458 m/s می باشد سرعت نور را با حرف c نشان می دهند منبع: Glossary of Telecommunication Terms-Federal Standard 1037C
speed of light
نور لکه ای یک نورلکه ای هم دارای موقعیت و هم دارای جهت میباشد و همچون یک پروژکتور ، نور را تنها در یک مخروط ساطع میکند این نور بیشترین میزان بار محاسباتی را دارا میباشد
spot light
نور ماوراء بنفش
ultraviolet light

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن