معادل انگلیسی ستونهای موازی ستونهای همجوار متن چاپی که ستون دوم آن ، ادامه ی ستون اول نیست ، بلکه ستون دوم مم

مهندسی كامپيوتر و IT

ستونهای موازی ستونهای همجوار متن چاپی که ستون دوم آن ، ادامه ی ستون اول نیست ، بلکه ستون دوم ممکن است مطلب یا ترجمه ای به زبان دیگر ارائه دهد بیشتر مستندات کانادایی ف در ستونهای موازی انگلیسی و فرانسوی چاپ می شوند برخلاف newspaper columns

parallel columns

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ستونهای موازی ستونهای همجوار متن چاپی که ستون دوم آن ، ادامه ی ستون اول نیست ، بلکه ستون دوم مم

ستون های متراکم

condensed columns

ستونهای روزنامه ای - ویژگی واژه پردازی که یک قالب روزنامه مانندی را مشخص می کند در این ویژگی ، متن از یک ستون به ستون دیگر جریان دارد

newspaper columns

موازی

parallel

دستیابی موازی

parallel access

جمع کننده موازی ، [جمع کننده موازی] یک ابزار منطقی که عملیات جمع چند ورودی دودویی را بطور همزمان انجام میدهد ، برخلاف جمع کننده نیمه و جمع کننده کامل ، جمع کننده های موازی سرعت پردازش را افزایش میدهند ، زیرا طی مراحل کمتری نتیجه را به دست میآورند مقایسه کنید با ‎ full adder ، ‎ half adder

parallel adder

الگوریتم موازی

parallel algorithm

الگوریتم های موازی

Parallel algorithms

یاخته موازی ، یاخته های موازی

parallel cells

مدار موازی ، [مدار موازی] مداری که در آن ، پایه های مقابل هم دو یا چند قطعه به هم متصل میشوند در مدار موازی ، بین نقاط دو یا چند مسیر جداگانه وجود دارد قطعات یک مدار موازی همگی مقدار ولتاژ یکسانی را دریافت کرده ، اما جریان را بین خود تقسیم میکنند این روند در نقطه مقابل مدار سریال قرار دارد که با عبور جریان از تک تک قطعات ، ولتاژ بین آنها تقسیم میگردد مقایسه کنید با ‎ series circuit

parallel circuit

ستون های موازی

parallel column

کامپیوتر موازی ، [کامپیوترموازی] کامپیوتری که از چند پردازنده با اتصال موازی استفاده میکند نرم افزارهایی که برای کامپیوترهای موازی نوشته میشوند ، با تقسیم محاسبات بین چند پردازنده ای که بطور همزمان عمل میکنند ، میتوانند مقدار کار در واحد زمان را افزایش دهند نیز نگاه کنید به ‎ parallel processing

parallel computer

تبدیل موازی

parallel conversion

پردازش داده ی موازی

Parallel Data Processing

پایگاه داده ای موازی

parallel database

[اجرای موازی] نگاه کنید به ‎ concurrent execution

parallel execution

ورودی و خروجی موازی

parallel input output

رابط موازی

parallel interface

لانکزوس موازی

Parallel Lanczos

ضرب موازی ماتریس

parallel matrix multiplication

عملیات موازی

parallel operation

درگاه موازی ، مدخل یا ورودی موازی دستگاهی خروجی که به کامپیوتر امکان می دهد تا با به کارگیری انتقال موازی ، داده ها را به دستگاه دیگری ارسال کند یعنی چندین بیت در یک لحظه و همزمان از طریق چند سیم منتقل می شوند معمولاً ریز کامپیوتر ها یک ورودی موازی برای اتصال به چاپگر معمول ریز کامپیوتر ها دارند ، پورتهای موازی پورت یا درگاه موازی ، بعنوان راهی برای اتصال یک پرینتر به کامپیوتر شما می‌باشد وقتی کامپیوتر شخصی اطلاعات را به یک پرینتر یا دستگاههای دیگری که از پورت موازی استفاده می‌کنند ، می‌فرستد بدین معنی است که هشت بیت از اطلاعات را در یک زمان می‌فرستد که این هشت بیت بطور موازی با یکدیگر فرستاده می‌شوند یک پورت موازی توانایی ارسال 50 تا 100 کیلو بایت اطلاعات را در هر ثانیه دارا می‌باشد ، درگاهی موازی

parallel port

چاپگر موازی ، چاپگر موازی چاپگری که به ورودی منازی کامپیوتر وصل می شود

parallel printer

چاپ موازی

parallel printing

پردازش موازی ، پردازش موازی انجام یک محاسبه در یک لحظه در cpu های مختلف ، یا در یک cpu را می تواند بیش از یک دستورالعمل را در یک زمان انجام دهد اکثر موازی کاری ها به وسیله ی یک cpu انجام می شود که را می تواند توجه خود را میان کارهای گوناگونی تقسیم کند این حالت را پردازش موازی یا اشتراک زمانی می گویند

parallel processing

برنامه موازی

parallel program

برنامه نویسی موازی

Parallel Programming

خواندن موازی

parallel reading

اجرای موازی

parallel run

انباره جستجوی موازی

parallel search storage

خوشه بندی طیفی موازی

Parallel spectral clustering

SPK موازی

Parallel SPK

ارسال موازی ، ارسال موازی ؛ مخابره موازی ؛انتقال موازی ، [مخابره موازی ، انتقال موازی] مخابره همزمان گروهی از بیتها از طریق سیمهای جداگانه در میکرو کامپیوترها ، مخابره موازی به مخابره همزمان یک بایت (‎ 8 بیت) اطلاق میگردد به عنوان مثال ، اتصال استاندارد مخابره موازی (مثلا از یک کامپیوتر به چاپگر) به عنوان رابط ‎ Centronics شناخته میشود مقایسه کنید با ‎ ; serial transmission نیز نگاه کنید به ‎Centronics parallel ‎ interface

parallel transmission

ماشین مجازی موازی

parallel virtual machine

ستونهای پهلو به پهلو

side by side columns

ستونهای مارپیچی

snaking columns

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی ستونهای موازی ستونهای همجوار متن چاپی که ستون دوم آن ، ادامه ی ستون اول نیست ، بلکه ستون دوم مم

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ستونهای موازی ستونهای همجوار متن چاپی که ستون دوم آن ، ادامه ی ستون اول نیست ، بلکه ستون دوم مم

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما