معادل انگلیسی عمق دید بیشترین فاصله ای که تا آن اشیلء رندر میشوند این فاصله در بافر z به شکل خطی تقسیم نشده و در

مهندسی كامپيوتر و IT

عمق دید بیشترین فاصله ای که تا آن اشیلء رندر میشوند این فاصله در بافر z به شکل خطی تقسیم نشده و در مورد اشیاء دوردست موجب ایجاد خطاهای بصری میشود

depth of field

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی عمق دید بیشترین فاصله ای که تا آن اشیلء رندر میشوند این فاصله در بافر z به شکل خطی تقسیم نشده و در

فیلد محاسبه

cablculated field

فیلد محاسبه

calculated field

فیلد کارت ، میدان کارت ، میدان کارت فیلد کارت

card field

فیلد اتصال

chain field

فیلد فرزند

child field

میدان کنترلی ؛ فیلد کنترل ، فیلد کنترل میدان کنترلی

control field

فیلد داده ها ، [فیلد داده ای] بخش تعریف شده رکورد داده ای مانند ستونی در یک جدول پایگاه داده ها را گویند

data field

ارتفاع ، عمق

depth

بافرعمق بافری هم اندازه بافر فریم و بافر های جلویی و پشتی که اطلاعات مربوط به عمق هر پیکسل را نگهداری میکند نام دیگر آن بافر z یا بافر w است و برای تعیین رنگ پیکسل ها در حالت روی هم قرار گرفتن اشیاء استفاده میشود

depth buffer

الگوریتم اول عمق

depth first algorithm

جستجوی عمق اول , DFS ، جستجوی عمقی ، جست‌وجوی عمقی

depth first search

درخت پوشای جستجوی عمقی

depth first spanning tree

عمق سنجی

depth measurement

سه بعدی کردن یک شی دو بعدی

depth quening

صف بندی عمقی - روشی مانند سایه زدن که برای سه بعدی کردن شیء دو بعدی به کار می رود ، [ایجاد عمق میدان] در گرافیک و مدل سازی کامپیوتری ، تکنیکهایی مانند سایه زدن و حذف خطوط مخفی است که به تصاویر دو بعدی حالت و ظاهر سه بعدی میبخشد

depth queuing

ایجاد عمق

depth quiuing

جستجوی عمق اول

depth-first-search

فیلد مشتق

derived field

فیلد ؛ رشته ؛ میدان ، فیلد بخشی از یک رکورد در پایگاه داده ها که دارای قطعه ای از اطلاعات است مثلاً در یک فهرست نشانی ، کد پستی ممکن است در یک فیلد ، 10 کاراکتر ی ذخیره شود نگاه کنید به database record ، [فیلد] بخشی از رکورد که نوع خاصی از داده ها در آن ذخیره شده است به عنوان مثال ، رکورد مشخصات کارمندان ممکن است فیلدهایی برای ذخیره کردن نام ، نام خانوادگی ، آدرس ، شهر ، استان ، کد پستی ، تاریخ استخدام ، حقوق فعلی ، پایه حقوق ، پست کاری ، بخش ، تاریخ آخرین اضافه حقوق و غیره را در خود جای دهد هر فیلد طول و نوع (مثلا الفبایی ، عددی) خاص خود را دارد امکانات تعیین این مشخصات معمولا در زبان تعریف داده ها (‎DDL) جای دارد در سیستمهای مدیریت پایگاه داده های رابطه ای ، فیلدها را ستون مینامند ، حوزه

field

فیلد با طول ثابت

fixed length field

[فیلد با طول ثابت] در رکورد و یا ذخیره سازی داده ها ، فیلدی است که اندازه آن (به بایت) از قبل تعیین شده و ثابت است فیلد با طول ثابت همیشه ، حتی اگر داده های کمتری نیز در آن ذخیره شود ، مقدار فضای ثابتی را روی دیسک اشغال میکند مقایسه کنید با ‎ variable-length field

fixed-length field

میدان ورودی

input field

[فیلد کلیدی] فیلدی در ساختار رکورد یا صفتی از جدول رابطه ای که به عنوان بخشی از یک کلید در نظر گرفته میشود با تعیین کردن یک فیلد به عنوان کلید (یا شاخص) میتوان عملیات بازیابی و‎/ یا نوسازی را بهبود یا سهولت بخشید نیز نگاه کنید به ‎ attribute ، ‎ field ، ‎ primary key

key field

[میدان مغناطیسی] فضای اطراف یک جسم مغناطیسی که نیروی مغناطیسی در آن وجود دارد میدان مغناطیسی به شکل خطوط تغییر جریانی در نظر گرفته میشود که از قطب مغناطیسی شمال شروع شده و به قطب مغناطیسی جنوب منتهی میگردد برای دیدن میدان مغناطیسی ، کافیست کاغذی را روی یک آهن ربا قرار داده و مقداری براده آهن روی آن بریزیم در این صورت ، براده های آهن در راستای خطوط مغناطیسی قرار میگیرند

magnetic field

میدان تصادفی مارکوف

Markov random field

[فیلد یاداشتی ، فیلد ملاحظات] فیلدی در فایل پایگاه داده ها که میتواند متن بدون ساختار خاص را در خود جای دهد

memo field

میدان محفوظ ف میدان حفاظت شده ، میدان حفاظت شده ، میدان محفوظ ، میدان حفاظت شده میدان محفوظ

protected field

فیلد مکرر

repeating field

فیلد مرتب سازی ، میدان مرتب سازی ، میدان جور کردن ، [فیلد ترتیب] نگاه کنید به ‎ sort key

sort field

جعبه متن

text field

میدان حفاظت نشده

unprotected field

[فیلد با طول متغیر] در یک رکورد ، فیلدی است که طول آن بسته به محتویاتش قابل تغییر میباشد

variable-length field

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی عمق دید بیشترین فاصله ای که تا آن اشیلء رندر میشوند این فاصله در بافر z به شکل خطی تقسیم نشده و در

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی عمق دید بیشترین فاصله ای که تا آن اشیلء رندر میشوند این فاصله در بافر z به شکل خطی تقسیم نشده و در

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما