معادل انگلیسی ابزرار دسی ابزاری موجود در برخی از محیطهای گرافیکی که شبیه به دست انسان است و امکان حرکت تصویر

مهندسی كامپيوتر و IT
ابزرار دسی ابزاری موجود در برخی از محیطهای گرافیکی که شبیه به دست انسان است و امکان حرکت تصویر را در اطراف صفحه می دهد اگر چنین ابزاری وجود داشته باشد معمولاً در کناره ها و پایین پنجره ی در حال مرور ، میله های چرخش وود نخواهند داشت
hand tool
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ابزرار دسی ابزاری موجود در برخی از محیطهای گرافیکی که شبیه به دست انسان است و امکان حرکت تصویر
ابزار بنچ مارک، ابزار محک زنی
benchmark tool
ابزار مهندسی نرم‌افزار با رایانه
case tool
ابزار مانند سازی - ابزاری در برنامه های ترسیم و نقاشی که امکان تکرار نواحی را ایجاد می کند برای به کارگیری این ابزار در وسط ناحیه مورد نظر برای کپی گرفتن دکمه ماوس را فشار دهید مکان نما را به محلی ببرید که می خواهید تصویر در آنجا تکرار شود سپس دکمه ماوس را پایین نگه دارید تصویر در ناحیه مقصد کپی می شود ابزار مانند سازی می تواند از جمع کوچکی از افراد جمعیتی بسیار زیاد به وجود آورد یا چشم سومی در وسط پیشانی یک فرد بکارد هنگام استفاده از این ابزار لازم نیست که شمای یک ناحیه یا شی تعریف شود نگاه کنید به rubber stamp
clone tool
وسیله ای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء ، وسیله ای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
conceptual tool
ابزار روشنایی / تاریکی - ابزاری در نقاشی که اثرات روشهای سنتی رایج در تاریکخانه ی عکاسی را شبیه سازی می کند: ابزار " تاریک ساز " ؛ تاریکی ناحیه ای را که ابزار از روی آن عبور می کند ، زیاد کرده و در مقابل آن " روشن ساز " ، آن ناحیه را روشن میسازد
dodge/ burn tool
ابزار فارنزیکی
forensic tool
کامپیوتر دستی
hand – held computer
ماشین حساب دستی
hand calculator
ماشین حساب دستی - ماشین حساب دستی کوچکی که برای عملیات ریاضی و محاسبه های پیچیده ی دیگر مناسب است
hand claculator
کامپیوتر دستی کامپیوتر کوچکی که بهوسیله یک دست نگه داشته شده و با دست دیگر روی آن کار می شود کامپیوتر دستی که نسبتاً باریک و کشیده است
hand held computer
کامپیوتر دستی
hand help computer
مبادله یا دست به دست کردن
hand off
عملی
hand on
دست دهی ، دست دادن تبادل کدهای کنترلی یا کاراکترهای خاص برای نگهداری و هماهنگی جریان داده ها بین دو ابزار ، به طوری که داده ها تنها در هنگام آمادگی گیرنده برای دریافت داده ها ارسال گردند
hand shaking
کتابِ مرجع
handbook
کامپیوتر دستس
handheld computer
کامپیوتر دستی - نوعی کامپیوتر قابل حمل ، باتری دار ودستی که می توان آن را به زبان بیسیک برنامه ریزی کرد و کارهای گوناگونی را انجام می دهد نام دیگر آن pocket computer است ، [کامپیوتر دستی] کامپیوتر کوچکی که به وسیله یک دست نگه داشته شده و با دست دیگر روی آن کار میشود کامپیوتر دستی که نسبتا باریک و کشیده است معمولا در حمل و نقل و امور مشابه مورد استفاده قرارمیگیرد این نوع کامپیوترها گاهی اوقات صفحه های نمایش کوچکی دارند زیرا به دلیل طبیعت کاری که برای آن مورد استفاده قرار میگیرند احتمالا به نمایش همزمان اطلاعات زیادی نیاز ندارند بسیاری از کامپیوترهای دستی با نرم افزار مختص به یک امر کار میکنند که معمولا در ‎ ROM ذخیره میشود کامپیوترهای دستی معمولا تجهیزات ارتباطاتی نیز دارند که امکان برقراری ارتباط آنها با یک کامپیوتر مرکزی را فراهم میسازند ، و همچنین بسیاری از آنها به ابزار دیگری برای دریافت ورودی (مثل کد میله ای) نیز مجهز هستند گرچه این نوع کامپیوترها تقریبا همیشه صفحه کلید دارند (که البته به دلیل ابعاد کوچک آنها با ترکیب استاندارد ‎ QWERTY تطبیق ندارد) اما به ندرت از رسانه های قابل جابجایی مانند دیسک فلاپی استفاده میکنند مقایسه کنید با ‎ ; palmtop نیز نگاه کنید به ‎ QWERTY keyboard ، ‎ ROM
hand-held computer
زبان نشانه گذاری دستگاه دستی
handheld device markup language
پروتکل حمل دستگاه دستی
handheld device transport protocol
دستگاه های دستی
handheld devices
PC دستی
handheld pc
اسکنر دستی
handheld scanner
گیره ، دستگیره دستگیره وسیله ای برای دستیابی برنامه به منابع می باشد برنامه ها در مقابل درخواست دستیابی به یک منبع ، اغلب دستگیره ای ذریافت می کنند که با استفاده از آن می توانند در مواقع لزوم به آن منبع دست یابند هنگام به کارگیری دستگیره ، مقدار آن مشخص می سازد که کدام منبع از بین منابع مورد استفاده قرار می گیرد در گرافیک کامپیوتری ، دستگیره یک مربع کوچک در کنار شکل گرافیکی است که برای جابجا کردن یا تغییر شکل آن مورد استفاده قرار می گیرد ، دسته ، قبضه شمشیر ، دستگیره جابجا کردن ، دست زدن ، دستکاری کردن ، گرداندن
handle
گرداننده ؛ دستگذار ؛ برنامه ای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی و خروجی و یا دستگاه ذخیره یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد ، اداره کننده روالی که کنترل یک وضعیت یا عملیات نسبتاً ساده ، مانند اتحیای خطا یا جابجایی داده ها را در دست می گیرد برخی از زبانهای برنامه نویسی موضوعی ((object oriented مانند Hyper Talk ، این اصطلاح به بخشی اطلاق می گردد که معمولا زیر روال (subroutine) گفته می شود ، [اداره کننده] روالی که کنترل یک وضعیت یا عملیات نسبتا ساده ، مانند احیای خطا یا جابجایی داده ها را به دست میگیرد در برخی از زبانهای برنامه نویسی موضوعی (‎object oriented) مانند ‎ HyperTalk ، این اصطلاح به بخشی اطلاق میگردد که معمولا زیرروال (‎subroutine) گفته میشود نیز نگاه کنید به ‎ message ، ‎ object-oriented programming
handler
دستگیره ها - ( در برنامه های گرافیکی ) کادرهای سیاه کوچکی در گوشه ها و نقاط میانی شیئی که برای ویرایش انتخاب می شود همان طور که از نام « دستگیره » معلوم است ، دستگیره ها به شما مکانی را می دهند که به وسیله ی آن ، شیء را با ماوس « گرفته » و دستکاری کنید کشیدن یک دستگیره ی کناری ( یکی از چهار دستگیره ی گوشه ای ) موجب تغییر انداز ی شیء می شود کشیدن دستگیره ی میانی ، شیء را در یک بعد منبسط یا منقبض می کند
handles
جابجایی ، حمل ، گرداندن
handling
جایگشت
hando
دست به دست کردن
handoff
تعویض کانال (به معنای خروج یک کاربر موبایل در حال مکالمه از محدوده پوشش یک سلول و ورود به محدود پوشش سلول دیگر بطور اتوماتیک)
handoffs  – handover
واگذاری
handover
تعیین یک فعالیت یا اموزش که با عملکرد واقعی قطعه ای از سخت افزار درگیر است ، فرآیند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری ؛ تعیین یک فعالیت یا آموزش که با عملکرد واقعی قطعه ای از سخت افزار درگیر است ، فرآیند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری تعیین یک فعالیت یا آموزش که با عملکرد واقعی قطعه ای از سخت افزار درگیر است
hands on
عملی - فرایند فیزیکی کاربرد سیستم کامپیوتری
hands -on
دست دهی
handshake
تبادل ؛ دست دادن ؛ دست به دست ؛ دستداد ، تبادل در ارتباطات به معنای تبادل اطلاعات بین دو مودم می باشد ، دست دادن - تبادل سیگنالها میان دو کامپیوتر برای بیان این نکته که انتقال به طور موفقیت آمیزی در جریان است ، برای مثال نگاه کنید به X-OFF , X-ON , MODEM ، دستداد دست به دست دست دادن تبادل
handshaking
[عملی] صفتی که تجربه عملی را در مقایسه با دانش تئوری مورد توصیف و تاکید قرار میدهد در فرهنگ کامپیوتری ، این اصطلاح به کار مستقیم با کامپیوتر اطلاق میگردد به عنوان مثال ، آموزش عملی به آموزش همراه با جلسات کار عملی و پرسش گفته میشود
hands-on
دستخط
handwriting
دستگاه ورودی دستنوشته
handwriting input device
تشخیص دست خط ، [تشخیص دست خط] توانایی کامپیوتر در شناسایی و تشخیص دست خط ، بخصوص امضا ، به عنوان وسیله ای برای شناسایی کاربر‎; همچنین توانایی آن در ترجمه متن دست نوشته (روی کاغذ یا لوح مخصوص) به داده های قابل پردازش و ذخیره به دلیل وجود تنوع زیاد حتی در دست خط یک شخص ، در حال حاضر برنامه های معدودی برای تشخیص دست خط وجود دارد
handwriting recognition
دستنویس
handwritten
متن دستنویس
handwritten text
دوربین فیلمبرداری
handycam
ابزار برداشتن مکان نمای ماوس و به شکل پیکان که برای برداشتن یا انتخاب اشیا در تصویر به کار می رود
pick tool
ابزار ثبت و ضبط
recording tool
ابزار جستجو
search tool
ابزار نگاشت معنایی
Semantic Mapping tool
ابزار شکلی - در برنامه ی CorelDraw ، ابزاری مستطیلی شکل که برای ویرایش گره هایی به کار میرود که شکل یک شیء را تعریف می کنند
shape tool
ابزارهای نرم افزاری
software tool
ابزار
tool

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن