معادل انگلیسی ثابت فاز آکوستیکی بخش موهومی ثابت انتشار آکوستیکی واحد متداول آن رادیان بر مقطع یا بر واحد فاصل

مهندسی برق
ثابت فاز آکوستیکی بخش موهومی ثابت انتشار آکوستیکی واحد متداول آن رادیان بر مقطع یا بر واحد فاصله است ، ثابت فاز آکوستیکی \n بخش موهومی ثابت انتشار آکوستیکی واحد متداول آن رادیان بر مقطع یا بر واحد فاصله است
acoustical phase constant
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ثابت فاز آکوستیکی بخش موهومی ثابت انتشار آکوستیکی واحد متداول آن رادیان بر مقطع یا بر واحد فاصل
آکوستیکی در بردارنده : تولید کننده نشات گرفته ، تحریک شده ، مرتبط یا وابسته به صدا این صفت وقتی به کار میرود که عبارت توصیف شده صریحا چیزی را که دارای ویژگی ها ، ابعاد ، یا مشخصات فیزیکی وابسته به امواج صوتی باشد معرفی نکند ، مربوط به صوت ، آکوستیکی \n در بردارنده : تولید کننده نشات گرفته ، صوتی
acoustical
ثابت تضعیف آکوستیکی بخش حقیقی ثابت انتشار آکوستیکی ، واحد متداول آن نیز بر مقطع یا بر واحد فاصله است ، ثابت تضعیف آکوستیکی \n بخش حقیقی ثابت انتشار آکوستیکی
acoustical attenuation constant
صافی صوتی
acoustical horn
مقاومت صوتی
acoustical impedance
اهم آکوستیکی واحد مقاومت آکوستیکی ، را کتانس آکوستیکی ، یا امپدانس آکوستیکی 1 اهم آکوستیکی وقتی است که فشار صوتی 1 دی وای د / سانیتمتر مربع سرعت حجمی 1 سانتی متر مکعب بر ثانیه را تولید کند ، اهم آکوستیکی \n واحد مقاومت آکوستیکی
acoustical ohm
ثابت انتشار آکوستیکی \n حد مجاز کاری برای محیط صوتی لگارتیم طبیعی نسبت سرعت ذره ، سرعت حجم یا فشار در دو نقطه از مسیر موج صوتی نسبت با تقسیم مقدار در نقطه نزدیک تر به منبع صوتی به مقدار در نقطه دورتر محاسبه میشود قسمت حقیقی این ثابت را ثابت تضعیف آکوستیکی و قسمت موهومی آن را ثابت فاز آکوستیکی تشکیل میدهد ، ثابت انتشار آکوستیکی حد مجاز کاری برای محیط صوتی لگارتیم طبیعی نسبت سرعت ذره
acoustical propagetion constant
قضیه دوجانبگی آکوستیکی قضیه ای در مورد سیستم آکوستیکی که میگوید : اگر یک منبع صوتی ساده واقع در نقطه آ یک فشار صوتی را در نقطه ب تولید کند با قرار دادن این منبع در نقطه ب همان فشار به نقطه آ وارد میشود ، قضیه دوجانبگی آکوستیکی \n قضیه ای در مورد سیستم آکوستیکی که میگوید : اگر یک منبع صوتی ساده واقع در نقطه آ یک فشار صوتی را در نقطه ب تولید کند با قرار دادن این منبع در نقطه ب همان فشار به نقطه آ وارد میشود
acoustical reciprocity theorem
ضریب ثابت تقویت ، درجه ثابت تقویت
amplification constant
ثابت اتمی ، ضریب ثابت اتمی
atomic constant
ثابت ضعیف ، ثابت تضعیف [ آلفا] مشخصه ای برای یک خط یا محیط که از آن موج تخت با بسامد معین عبور می کند مقدار آن برابر با قسمت حقیقی ثابت انتشار بر حسب نپر بر واحد طول است ثابت تضعیف ، آهنگ نسبی کاهش دامنه ی مؤلفه ای از میدان ( ولتاژ یا جریان ) را در جهت انتشار نشان می دهد قسمت موهومی ثابت انتشار ، ثابت فاز است ، ضریب ثابت افت
attenuation constant
ثابت بولتمان ثابت فیزیکی برابر با 1/380662+ضرب در 10 بتوان 23 یا erg/k 1/380662 ضرب در 10 به توان 16
boltz- manns constant
ثابت بولتزمن
boltzmann constant
ثابت بولتزمن
Boltzmann’s constant
ثابت زمانی ظرفیت
capacitive time constant
ثابت مقدار غیر متغیر در یک فرایند
constant
ثابت میرایی
damping constant
ثابت دی الکتریک
dielectric constant
ثابت نفوذ چگالی جریان نفوذ در یک پیوند نیمرسانا بخش بر شیب تراکم باربرها ثابت به سدت آمده همچنین برابر با حاصل ضرب تحرک رانش باربرها در انرژی میانگین گرمایی آنهاست
diffusion constant
ثابت فروپاشی
disintegration constant
ثابت توزیعی پارامتر مداری که در تمام طول خط انتقال وجود دارد مثلاً برای موج الکترومغناطیسی عرضی که روی خط انتقال دو سیمه ارسال می شود ، ثابتهای توزیعی در واحد طول خط عبارت اند از مقاومت سری ، القا کنایی سری ، رسانایی موازی ، و ظرفیت موازی
distributed constant
ثابت الکترومغناطیسی سرعت انتشار امواج الکترومغناطیسی در خلأ آخرین اندازه گیری هایی که با استفاده از روشهای ریزموج انجام شده است ، مقدار 299/793 کیلومتر برثانیه را برای ثابت مشخص کرده است
electromagnetic constant
ثابت تعادل
equilibrium constant
ثابت فاراده
faraday constant
ثابت بهره
gain constant
ثابت هال ثابت تناسب در رابطه ی مربوط به سیستم حامل جریان در میدان مغناطیسی این ثابت برابر است با میدان الکتریکی عرضی ( میدان هال) تقسیم بر حاصلضرب چگالی جریان و شدت میدان مغناطیسی از روی علامت ثابت هال می توان علامت باربرهای اکثریت را تشخیص داد
hall constant
ثابت زمانی القا
inductive time constant
ثابت اینرسی
inertia constant
ثابت شبکه
lattice constant
ثابت فشرده تک ثابتی که ب طور الکتریکی معادل با کل ثابت توزیع شده موجود در پیچک یا مدار است
lumped constant
ثابت شبکه یکی از مقادیر مقاومت ، القاکنایی اندوکتانس متقابل یا ظرفیت خازنی تشکیل دهنده شبکه
network constant
ثابت فاز محدوده کار خط یا محیط انتقالی که موج مسطحی با بسامد معین در آن ارسال می شود ثابت فاز جزء موهومی ثابت انتشار و نرخ فضایی کاهش فاز جزء میدان ( با ولتاز یا جریان ) در جهت انتشار ، بر حسب رادیان بر واحد طول است جزء حقیقی ثابت انتشار ، ثابت تضعیف است
phase constant
ثابت انحراف فاز
phase deviation constant
ثابت فتو الکتریک کمیتی که در بسامد تابشی که سبب گسیل الکترونها می شود ضرب می شود تا ولتاژ جذب شده در فتو الکترونهای آزاد شده را نشان می دهد این ثابت برابر است با h بر روی e که h پلانگ و e بار الکترون است
photoelectric constant
ثابت پلانک
planck constant
ثابت پلانک
Planck's constant
ثابت پلانک ثابت جهانی برابر با 6/626 ×10 به توان 27- ارگ - ثانیه ثابت پلانک ضریب تناسبی است که ضرب شدن در بسامد فوتون ، انرژی فوتون را می دهد
plank's constant
ثابت انتشار ، ثابت انتشار اندازه ای برای خط یامحیط انتقالی که موج مسطح با بسامد معین در آن ارسال می شود ثابت انتشار کمیتی مختلط است ؛ بخش حقیقی آن ثابت تضعیف بر حسب نپربر واحد طول و بخش موهومی آن ثابت فاز بر حسب رادیان بر واحد طول است
propagation constant
ثابت تناسبی
proportionality constant
ثابت RC ثابت زمانی مدار خازن- مقاومت که مقدار آن بر حسب ثانیه برابر است بامقدار مقاومت بر حسب اهم ضرب در مقدار خازن بر حسب فاراد
rc constant
ثابت چرخشی
rotational constant
ضریب سفتی فنر
spring constant
ثابت زمانی
time constant
ثابت سرعت ، ضریب سرعت
velocity constant
ثابت وردت ثابت اثر -فارادی که زاویه گردش نور قطبی شده خطی را به هنگام عبور از مواد خاصی در میدان مغناطیسی تعیین می کند
verdet's constant

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن