معادل انگلیسی تفکیک زاویه ای توانایی رادار در تشخیص بین دو هدف صرفا با اندازه گیری زاویه ها عموما بر حسب کمترین

مهندسی برق
تفکیک زاویه ای توانایی رادار در تشخیص بین دو هدف صرفا با اندازه گیری زاویه ها عموما بر حسب کمترین زاویه ی بین هدف ها که به صورت جداگانه قابل تشخیص باشند ، تعریف می شود
angular resolution
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تفکیک زاویه ای توانایی رادار در تشخیص بین دو هدف صرفا با اندازه گیری زاویه ها عموما بر حسب کمترین
زاویه ای ، زاویه دار ، گوشه دار
angular
پخش زاویه ای
angular spread
شتاب زاویه ای آهنگ تغییر سرعت زاویه ای طول محور چرخش
angular acceleration
شتاب سنج زاویه ای شتاب سنجی که آهنگ تغییر زاویه بین دو جسم در حال مشاهده را اندازه می گیرد
angular accelerometer
تنظیم زاویه ای
angular adjustment
دامنه نوسان زاویه ای ، انحراف زاویه ای
angular amplitude
انعکاس زاویه ای
angular deflection
انحراف زاویه ای
angular deviation
افت انحراف زاویه ای نسبت پاسخ مسکروفون یا بلندگوی محور اصلی خود به پاسخ در زاویه ی معین از محور اصلی ؛ بر حسب دسیبل بیان می شود
angular deviation loss
حساسیت انحراف زاویه ای نسبت تغییر در قرائت یک نشانگر مسیر به تغییر زاویه ای واقعی در مسیر هواپیما یا کشتی
angular deviation sensitivity
انحراف زاویه ای ، اختلاف زاویه ای
angular displacement
مسافت زاویه ای مسافتی که بر حسب رادیان یا درجه بیان می شود برابر با مسافت بر حسب طول موج ضرب در 2 پی رادیان یا 360 درجه است
angular distance
فرکانس زاویه ای ، بسامد زاویه ای بسامد بیان شده بر حسب رادیان در ثانیه برابر با بسامد بر هرتز ضرب در 2 پی است ، نوسان زاویه ای ، فرکانس دایره ای
angular frequency
تابع زاویه ای
angular function
مدولاسیون زاویه ای
angular modulation
تکانه ی زاویه ای سرعت زاویه ای جسم ضرب در گشتاور ماند آن
angular momentum
چرخش زاویه ای ، دوران زاویه ای
angular rotation
جدایی زاویه ای
angular separation
تنظیم زاویه ای
angular setting
طیف های زاویه ای
angular spectra
سرعت زاویه ای
angular speed
انحراف زاویه ، کورس فاز
angular variation
سرعت زاویه ای [ دبلیو] 1 سرعت یک جسم چرخان بر حسب رادیان در ثانیه برابر با تعاد گردش هادر ثانیه ضرب در 2 پی است 2 آهنگ تغییر فاز یک کمیت متناوب برابر با بسامد ب حسب هرتز ضرب در 2 پی است ، سرعت زاویه ای ، فرکانس مدار
angular velocity
عدد کوانتومی تکانه ی زاویه ای ععد کوانتومی که تکانه ی حرکت زاویه ای کل یک مولکول بدون اسپین هسته ای را تعیین می کند
angular-momentum quantum number
دقت سمت ، تفکیک پذیری سمت کوچکترین زاویه ی سمت که به رادار امکان شناسایی دو هدف با فاصله ی مساوی را می دهد
azimuth resolution
تفکیک پذیری سمت کوچکترین اختلاف زاویه ی سمت که رادار قادر به تمایز بین دو هدف نزدیک و با برد یکسان باشد
bearing resolution
حد تفکیک فرمان بیشترین حد تغییر متغیر فرمان در سیستم کنترل پسخوردی بدون آنکه تغییری در متغیر کنترل شونده ی نهایی ایجاد کند
command resolution
حد تفکیک کنتراست تعداد سطوح خاکستری در هر دانه ( پیکسل ) از تصویر رقمی که از رابثه 2 به توان تعداد بیتهای هر پیکسل تعیین می شود
contrast resolution
قابلیت تفکیک فاصله توانایی سیستم رادار در تشخیص دو هدف نزدیک به هم ( هواپیما یا کشتی) یک سیستم با قابلیت تفکیک ضعیف هر دو هدف را به صورت پژواک واحد روی صفحه ی « پی پی آی» plan position indicator نمایش می دهد در حالی که سیستم با قابلیت تفکیک بالا دو هدف نزدیک به هم را از فاصله ی دور به خوبی جدا می کند معمولاً رادارهای با پهنای باند باریکه ی کم و بسامد بالا از قابلیت تفکیک خوبی برخوردارند ضمن آنکه باران یا مه از دقت آن می کاهد
distance resolution
تفکیک پذیری انرژی
Energy Resolution
وضوح بالا
high resolution
درجه ی تفکیک بی نهایت توانایی ایجاد تغییر بدون پله و پیوسته در مقدار خروجی روی تمام گستره ی یک وسیله نمونه ی آن تغییر مقاومت یک پتانسیومتر است که بازوی متحرک آن روی عنصر مقاومتی فلزی و بدون فاصله ی هوایی حرکت می کند
infinite resolution
دقت پایین
low resolution
تفکیک پذیری فاز حداقل تغییر فازی که سیستم می تواند تشخیص دهد
phase resolution
اجزا کیفیت تصویر
picture resolution
دقت پالس حداقل فاصله زمانی بین پالسهای ورودی که امکان پاسخ مناسب را برای مدار یا قطعه فراهم می کند
pulse resolution
افت رادار دقت سیستم رادار
radar resolution
وضوح ، تفکیک ، قدرت تشخیص
resolution
فراتفکیک پذیری
super resolution

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن