معادل انگلیسی پس گرمایش گرمایش کاتد مگنترونتوسط الکترونهای پرسرعتی که به سطح کاتد باز می گردند پس از شروع به

مهندسی برق
پس گرمایش گرمایش کاتد مگنترونتوسط الکترونهای پرسرعتی که به سطح کاتد باز می گردند پس از شروع به کار لامپ ، پس گرمایش برای حفظ کاتددر دمای گسیل بدون نیاز به جریان گرمکن کفایت می کند
back heating
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پس گرمایش گرمایش کاتد مگنترونتوسط الکترونهای پرسرعتی که به سطح کاتد باز می گردند پس از شروع به
گرم شدن آرمیچر
armature heating
پشت ، مخالف ، برگشت
back
آمپر دورهای مخالف
back amoere turns
برقرسانایی معکوس
back conductance
اتصال در حالت سکون
back contact
جریان برگشتی
back current
پس پژواک سیگنال پژواک تولید شده توسط یکی از پس گلبرگهای فرعی باریکه ی رادار بر روی صفحه ی نمایش رادار
back echo
نیروی ضد محرکه
back electromotive force ( bemf )
نیروی برق وارانی
back emf
بخش آخر مرحله ی پایانی تولید به مراحل خاصی از تولید نیمرساناها شامل بسته بندی ، سوزاندن آزمایشی ، آزمایش محیطی اطلاق می شود
back end
جرقه برگشتی
back flashover
القای مخالف
back induction
آهن پشتی
back iron
پیوند پشتی
back junction
لقی ، دنده بدون اثر
back lash
پس گلبرگ گلبرگی از الگوی تابشی که جهت گیری آن خارج از جهت مورد نظر است
back lobe
گام خور پیچک
back pitch
میدان عقب
back porch
پتانسیل مخالف
back potential
فشار مقابل
back pressure
انتشار به عقب
back propagation
مقاومت برگشت مقاومت تماس که با جریان معکوس یکسوساز تماسی مخالفت می کند ، مقاومت معکوس
back resistance
پس پراکنده سیگنالهای بازتابنده از سطح زمین بعد از حرکت در درون یون سپهر (یونوسفر) این سیگنالها بعد از طی مسیرهای متعدد به یون سپهر بازتابنده می شوند و دوباره به طرف زمین باز می گردند به این ترتیب می توان ارتباطات فراتر از برد عادی را در نقاط کور برای ایستگاههای رادیویی فراهم کرد
back scatter
پس بر
back spece
نوسان به عقب
back swing
پشت به پشت
back to back
سیمپیچی معکوس آرمیچر
back turns of armature
مبدل پشت به پشت
back-back converter
ستون فقرات زیر ساخت اساسی شبکه ی اینترنت
backbone
ارتباطات ستون فقراتی
backbone communications
اتصال پشتی
back-contacted
نیروی محرکه الکتریکی معکوس
back-EMF
ولتاژ ضد محرکه
back-emf voltage
نوسانساز موج-پسرو نوع خاصی نوسانساز لامپ خلأ که در آ« الکترونها هنگام شارش از کاتد به آند توسط میدان مغناطیسی آر-اف خوشه بندی می شود این کار موج پسروی تولید می کند که با نزدیک شدن به تفنگ الکترونی بزرگتر می شود میدان مغناطیسی توسط آهنربای استوانه ای واقع در مرکز محور باریکه ی الکترونی تولید می شود سیگنال خروجی از سر تفنگ گرفته می شود
backeward-wave scillator
پس زدن جرقه
back-fire
اثر انگشت پشتی درصد کاهش جریان درین در موقع اعمال بایاس منفی به یک اتصال اهمی که در فاصله ی معینی از ترانزیستور اثر میدان (فت) در حال هدایت قرار دارد
backgating
زمینه ، دور نما
background
رنگ زمینه
background color
شمارش زمینه شمارش مربوط به تابش یوننده ی منابعی غیر از منبع مورد سنجش
background count
ناظر زمینه اتاقک یونش یا شماره نده ی تابش که برای اندازه گیری شمارشهای زمینه ی مهم به کار می رود
background monitor
نویز زمینه نویز نامطلوبی که همراه با سیگنالهای مورد نظر یا صدا شنیده می شود ، همهمه
background noise
تابش زمینه تابش طبیعی مربوط به خورشید و پرتو کیهانی عناصر زمین
background radiation
پاسخ زمینه پاسخ مربوط به تابش یوننده منابعی غیر از منابع در حال اندازه گیری توسط آشکار ساز تابش
background response
تفریق پس زمینه
background subtraction
بک هال
backhaul
ارتباطات بک هال
backhaul communications
اثر بک هال (در مخابرات)
backhoul
لقّی ، پس افت اختلاف بین مقادیر به دست آمده برای یک پارامتر هنگامی که عقربه ی کنترل در دو جهت مخالف روی مقدار نشان داده شده تنظیم می شود
backlash
صفحه ی محمل در بسته بندی الکترونیکی ، تخته ی مادری که به منزله ی ستون فقرات ارتباطی برای محصول یا سیستم عمل می کند و کل تخته ی مدار ها با زاویه ی عمود در آن جا می گیرند می توان آن را به شکل تخته مدارهای چاپی متداول یا از ورقه های آلومینیم روی اپوکسی شیشه -فیبر ساخت
backplane
پس الکترود الکترودی که بار ذخیره شده ی مربوط به تصویر لامپ دوربین به صورت خازنی به آن تزویج می شود
backplate
ایوان پشتی بخشی از سیگنال مخلوط تصویر که از پالس همزمانی افقی پیروی می کند و تا لبه ی پایین رونده ی پالس محو مربوط به آن کشیده می شود رگبار رنگ (burst) در صورت وجود ، به عنوان بخشی از ایوان پشتی در نظر گرفته نمی شود
backporch
اثر ایوان پشتی ادامه ی جریان کلکتور در یک ترانزیستور برای زمان کوتاهی بعد از صفر شدن سیگنال ورودی علت آن انباشت باربرهای اقلیت در ناحیه ی بیس است در دیودهای پیوندی نیز رخ می دهد
back-porch effect
پس نما
backprojection
بازتابندۀ برگشتی
back-reflector
متفرق
back-scattered
ضریب پس پراکش نسبت توان بازتابنده به توان فرود آمده در موج تخت
backscattering coefficient
کلید زنی پشت-موازی روشی برای کلید زنی فرستنده ها که طی آن انرژی آر-اف در هنگام بسته بودن کلید آنتن را تغذیه می کند و در صورت باز شدن کلید بار مصنوعی داده می شود
back-shunt keying
کلید پس بر
backspace key
پسگام
backstepping
کنترل پسگام
Backstepping control
پشت به پشت
back-to-back
اتصال پشت به پشت
back-to-back connection
مبدل پشت به پشت، معنی2، معنی3، معنی4
back-to-back converter
پشتیبان دیسک رایانه ای یا نوار مغناطیسی ای که محتوای آن مرتبا به هنگام می شود به گونه ای که در صورت قطع تغذیه و پاک شدن اطلاعات از حافظه ی ناپایدار ، بتوان داده ها را بازیابی کرد
backup
باتری پشتیبان
backup battery
پشتیبان گردان دیسک یا نوار گردانی که داده های ارسالی از دیسک گردان سخت را می پذیرد و امکان کپی پرونده ها ، توزیع داده ها و ذخیره گذاری در هنگام خرابی سیستم رایانه را فراهم می کند
backup drive
پرونده ی پشتیبان کپی سازی و نگهداری پرونده ها روی محیط جداگانه ای نظیر دیسک یا نوار به منظور اطمینان از بازیابی داده ها شرایط خرابی تجهیزات ، خطاهای انسانی ، به هنگام سازیها ، یا آتش سوزی وسیل
backup file
رله های کمکی
backup relays
عقب ، پس رو
backward
تفاضل پسرو
backward difference
تخمین ورودی روبه عقب
backward input estimation
اشاره گر به عقب
backward pointer
موج پسرو موجی که بر خلاف عادی حرکت می کند مانند موجی که سرعت گروه آن خلاف جهت جریان الکترونها در یک لامپ مولد موج رونده است و یا نظیرموج بازتابیده در خط انتقال بدون تطبیق
backward wave
نوسان ساز موج روبه عقب
backward wave oscillator
امواج پسرو
backward waves
الگوریتم پخش بار جاروب پسرو/ پیشرو
backward/forward sweep load-flow algorithm
پخش بار جاروب پسرو/ پیشرو
Backward/Forward sweep power flow
تقویت کننده ی موج - پسرو نوعی لامپ الکترونی ریز موج متشکل از یک تفنگ الکترونی که باریکه ی الکترونها را از طریق مارپیچ یا ساختار موج -آهسته به جمع کننده ای در انتهای دیگر آن هدایت می کند یک میدان مغناطیسی محوری باریکه ی الکترون را به مرکز مارپیچ محدود می کند سیگنال آر-اف بر روی مارپیچ در نزدیکی جمع کننده اثر می گذارد و سیگنال تقویت شده در انتهای دیگر و در نزدیکی تفنگ الکترونی برداشته می شود باریکه ی الکترونی مانند یک لامپ موج رونده ی معمولی دارای مدوله سازی سرعت است شتاب خوشه ای الکترونی توسط سیگنال گرفته و انرژی آنها برای تقویت سیگنال استفاده نی شود این تقویت کننده دارای منابع تغذیه جداگانه برای آند و مارپیچ است
backward-wave amplifier
مگنترون موج- پسرو نوعی نوسانساز مگنترون که باریکه ی الکترونی آن در خلاف جهت شارش انرژی آر- اف حرکت می کند این مگنترون دارای خروجی پر توان و ولتاژ قابل تنظیم در گستره ی وسیع بسامدی است
backward-wave magnetron
گرمایش دی الکتریکی گرم کردن ماده ی عایق به وسیله ی میدان الکتریکی بسامد- بالا تغییرات سریع در قطبیدگی مولکولهای دی الکتریک منجر به اتلاف داخلی و تولید گرما می شود
dielectric heating
گرمایش الکترونیکی عمل گرم کردن با استفاده از جریان ( آر اف ) که توسط نوسان ساز ترانزیستوری یا منبع معادل توان ( آر اف ) تولید می شود دونوع گرمایش الکترونیکی عبارتند از گرمایش القایی برای فلزات و گرمای دی الکتریکی برای غیر فلزات
electronic heating
گرمایش
heating
گرمایش القایی ؛ گرمایش جریان ادی گرم کردن یک ماده ی نیمه رسانا با قرار دادن آن در میدان مغناطیسی متغیر جریانهای ادی القا شده در ماده ، درست مانند عبور جریان از یک مقاومت گرما تولید می کنند گستره ی بسامدهای مورد استفاده ی تابعی از ابعاد و شکل جسم مورد نظر است و بین 50 تا 500000 هرتز تغییر می کند
induction heating; eddy-current heating
گرمایشس ریز موج گرمایش غذا با انرژِ الکترومغناطیسی در طیف ریز موج با کمتر از آن به منظور پختن ، خشک کردن ، استریل کردن ، از حالت انجماد خارج کردن و مقاصد دیگحر بسامدهای کاری که اغلب به کار می روند 915 MHZ و 2/45GHZ در باندهای اختصاص داده شده به کاربردهای صنعتی ، علمی ، و پزشکی است
microwave heating
گرمایش اهمی ، گرمایش اهمی 1 گرمایشی ناشی از جریان ارسالی در مقاومت 2 گرمایش پلاسمایا ولتاژ پالسی برای شتاب دادن الکترونهای پلاسما و در نتیجه ایجاد تراکم حرارتی بیشتر با یونهای پلاسما
ohmic heating
گرمایش موجی گرم شدن فلز با انرژی جذب شده از موج الکترومغناطیسی عبوری از آن
wave heating

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن