معادل انگلیسی تزویج باریکه ای تولید جریان متناوب در مدار متصل بین دو الکترود که نزدیک به ، یا در مسیر ، یک باریک

مهندسی برق

تزویج باریکه ای تولید جریان متناوب در مدار متصل بین دو الکترود که نزدیک به ، یا در مسیر ، یک باریکه الکترونی با چگالی مدوله شده قرار دارند

beam coupling

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تزویج باریکه ای تولید جریان متناوب در مدار متصل بین دو الکترود که نزدیک به ، یا در مسیر ، یک باریک

تزویج ای سی نوعی تزویج که اجازه عبور جراین مستقیم یا مولفه ای سی سیگنال رانمیدهد ، تزویج ای سی \n نوعی تزویج که اجازه عبور جراین مستقیم یا مولفه ای سی سیگنال رانمیدهد

ac coupling

جفتگیری متغیر

adjustable coupling

مزدوج نمودن آنتن ، کوپل آنتن

antenna coupling

تزویج ضدفاز

Antiphase coupling

تزویج سرنیزه ای نوعی اتصال دهنده متشکل از استوانه ای با میله های سوزنی که در یک جاپایه ی استوانه ای با شیار J شکل قرار می گیرند با چرخاندن استوانه و رسیدن سوزنها به انتهای شیار ، اتصال کاملا محکم می شوند

bayonet coupling

پرتو ، اشعه باریک

beam

باریکه گرفت ورود یک موشک به محدوده ی باریکه ی تابیده شده از یک سیستم هدایت باریکه ای راداری به گونه ای که توانایی دریافت سیگنالهای هدایت رمز شده را داشته باشد

beam capture

همگرایی باریکه عمل تنظیمی که سبب می شود سه باریکه ی الکترونی در لامپ تصویر رنگی سه تفنگی در محل حفره ی نقاب پشت لامپ متمرکز شده یا همدیگر را قطع کنند

beam convergence

جریان باریکه جریان الکتریکی که توسط تعداد و سرعت الکترونهای یک باریکه ی الکترونی مشخص می شود

beam current

شدت اشعه الکترونی در یک نقطه

beam current at a specified point

قطع اشعه

beam cutoff

لامپ انحراف باریکه ی الکترونی نوعی لامپ باریکه الکترونی که باریکه ی آن با حرکات عرضی جریان الکترود خروجی را کنترل می کند

beam deflection tube

باریکه یاب کلیدی در نوسان نمای پرتو کاتدی ( سی آرتی ) که ردیاب ( Trace) را صرفنظر از تظیمهای افقی ، عمودی و شدت روی صفحه ی نمایش نشان می دهد

beam finder

شکل دهی پرتو

Beam Forming

لرزش باریکه یک حرکت نوسانی - زاویه ای کوچک در آرایه -آنتن رادار و در نتیجه ی در باریکه ی آن ، که برای داشتن سیگنالهای خطای دقیق در ردگیری خودکار لازم است

beam jitler

پایه اتصالی

beam lead

بارگیری باریکه جذب توان توسط باریکه ی ذرات در موقع دریافت انرژی در یک شتابدهنده

beam loading

لامپ فزونساز اشعه ای

beam power amplifier tube

باریکه ران موشکی که با قرار گرفتن در حوزه ی یک باریکه ی ریزموج پویالیزر به سمت هدف هدایت می شود با استفاده از مدارهای پسخورد و کنترل ؛ هر گونه دور افتادگی موشک از باریکه شناسایی و اصلاح می شود

beam rider

موشک سوار بر اشعه

beam rider missile

شکافت باریکه روشی برای افزایش دقت هدفیابی رادار در هر پویش ، سمتهایی که در آن یک هدف ابتدا داده ها را منعکس می کند و سپس انعکاس داده ها را متوقف می کند ، منجر به تعریف باریکه ای می شود و سمت میانگین هدف از روی آن محاسبه می شود

beam splitting

هدایت باریکه تغییر جهت گلبرگ اصلی در یک الگوی تشعشعی که معمولا با قطع و وصل اجزای آنتن صورت می گیرد

beam steering

کلیدزنی آنتن

beam switching

پهنای باریکه پهنای زاویه ای باریکه ی راداری ، رادیویی ، و امثال آن که بر حسب سمت بین نقاط با شدت نیم توان اندازه گیری می شود ، پهنای اشعه

beam width

باریکه ؛ پرتو 1 جریان یکسویه و متمرکز ذراتی نظیر الکترونها یا پروتونها 2 شارش یکسویه و متمرکز امواج الکترومغناطیسی از وسایلی نظیر آنتن رادار ، آنتن رله ی ریزموج ، یا آرایه- آنتن هدایت رادیویی ای-ان در این حالت باریکه گلبرگ اصلی الگوی تشعشعی آنتن است و به زاویه ی فضایی کوچکی محدود می شود 3 شارش متمرکز و یکسویه ی امواج آکوستیکی 4 آرایش موازی پرتوهای نور

beam; ray

شکل دهنده

beamformer

فن آوری اتصال میله ای نوعی فن آوری در فرایند ساخت مدارهای مجتمع که در آن میله های طلا به عنوان بخشی از تراشه و در طی پرداخت پولکهای سیلسیمی شکل داده می شوند این میله ها بی حفاظ هستند و بعد از جدا شدن از پولک تا لبه ی تراشه کشیده شده اند سپس تراشه وارونه می شود و سر سیمهای متعدد میله ای به صورت همزمان به بستر مدار متصل می شوند تراشه در وضعیتی اندکی بالاتر از بستر باقی می ماند

beam-lead technoglogy

سیستم های بی پرتو

Beamless Systems

کلید زنی گلبرگ باریکه نوعی روش جهت یابی رادیویی بر اساس کلید زنی الکترونیکی اجزای آنتن و به منظور دریافت با گلبرگهای واقع در زاویای مختلف باریکه برای تعیین جهت منبع سیگنالها ، سیگنالهای دریافتی با هم مقایسه می شوند در رادار نیز از روش مشابه با کلید زنی گلبرگها استفاده می شود

beam-lobe switching

تقویت کننده ی باریکه - پلاسما تقویت کننده ای بر اساس نفوذ باریکه ی الکترونی در پلاسما این تقویت کننده میتواند در طول موجهای حدود میلیمتر و کمتر کار کند

beam-plasma amplifier

لامپ توان با باریکه ی الکترونی ؛ تترود باریکه ی الکترونی نوعی لامپ باریکه الکترونی که طوری ساخته شده است که باریکه های هدایت شده ی الکترونی آن به صورت قابل توجهی بر قابلیت کار لامپ در توانهای مختلف اثر می گذارند در این لامپ شبکه های کنترل و صفحه نمایش اساسا همراستا است و از الکترودهای منحرف کننده خاصی برای تمرکز الکترونها در باریکه استفاده می شود

beam-power tube; beam tetrode

هدایت باریکه ران نوعی سیستم هداست موشک که با هدفگیری باریکه لیزر یا ریزموج به سمت هدف ، یک مسیر یا ردپای نامرئی برای دنباله روی موشک فراهم می کند با استفاده از مدارهای پسخورد و تعبیه شده در موشک ، هر گونه کاهش انرژی دریافتی حس می شود و با ارسال سیگنالهای کنترل به سکانهای موشک ، انحراف موشک از مسیر اصلی اصلاح می شود

beam-rider guidance

داده های هدایت و کنترل جهت بیم

beam-steered data

عرض پرتو

beamwidth

خطای پهنای باریکه خطای راداری به دلیل پهن تر نشان دادن هدف توسط پهنای باریکه ی پویشگر در بک بار روبش ، ممکن است پنهای باریکه دو هدف جداگانه را به صورت یک هدف روی صفحه ی نمایش رادار نشان دهد

beam-width error

تزویج خازنی

capacitance coupling

تزویج خازنی انتقال انرژی از مداری به مدار دیگر توسط خازن ، جفتگری خازنی

capacitive coupling

تزویج کاواکی روشی بری وارد یا خارج کردن انرژی در یک کاواک وشدد در خطهای هم محور از حلقه ها و پرابهای سیمی و در موجبرها از سوراخ یا شیار برای عمل تزویج استفاده می شود

cavity coupling

تزویج چوکی تزویج بین دو بخش از سیستم موجبر که تماس مکانیکی مستقیم با یکدیگر ندارند

choke coupling

تزویج تنگاتنگ تزویجی که به دلیل نزدیکی سیم پیچهای اولیه و ثانویه ترانسفور مرهای ( ار اف ) ایجاد می شود ، جفتگری قوی

close coupling

ضریب تزویج عددی بین صفر و یک که درجه تزویج بین دومدار را مشخص می کند برحسب درصد نیز بیان می شود بیشتر ین تزویج با 1 و نبودن تزویج با 0 مشخص می شود ، ضریب ترویج

coefficient of coupling

ترویج مد-مشترک نوعی تزویج که در سرهای متفاوت ، سیگنالهای مشابهی را نسبت به زمین ایجاد می کند

common-mode coupling

مهره ماسوره

conduit coupling

تزویج ، کوپلاژ ، تزویج 1 رابطه ی متقابل بین دو مدار که منجر به انتقال انرژی از یکی به دیگری می شود تزویج می تواند به صورت مستقیم و توسط سیم ، مقاومتی و از طریق یک مقومت ، القایی و توسط ترانسفورمر یا چوک ، و یا خازنی و به وسیله ی یک خازن انجام شود 2 قطعه ای نرم یا سخت که سرهای دو محور را به یکدیگر محکم می کند ، جفتگری

coupling

تزویج بخرانی درجه ای از تزویج بین دو مدار تنظیم شده که در آن جریان تشدید در مدار ثانویه به حد اکثر خود می رسد اگر تزویج کمتر از حالت بحرانی باشد ، جریان ثانویه مقدار کمتری دارد و پهنای باند مدار باریک تر خواهد بود چنانچه تزویج بیشتر از حالت بحرانی باشد منحنی پاسخ پهن تر می شود و پهنای باند نیز بیشتر می شود در عین حال منحنی پاسخ داری دو قله خواهخد بود

critical coupling , optimum coupling

تزویج تقاطعی معیاری از انتقال نامطلوب انرژی از کانالی در محیط انتقالی به کانال دیگر

cross- coupling

تزویج مد عرضی

cross-mode coupling

تزویج ( دی سی ) تزویجی که جمله ی با بسامد صفر از سری قوریه سیگنال ورودی را منتقل می کند

dccoupling

دسیبل روی تزویج مرجع ( دی بی ایکس ) معیاری از تزویج بین دو مدار نسبت به یک مقدار مرجع تزویج ، مقدار مرجع برابر با قرائت دستگاه ویژه ی انازه گیری نویز در شرایطی است که بسامد آزمایشیdBm90 به مدار اعمال شود

decibels above 1 vat decibels above reference coupling

تزویج زدایی

decoupling

تزویج مستقیم تزویج دو مدار با استفاده از قطعات غیر حساس به بسامد نظیر سیم ، مقاومت یا باتری به گونه ای که هر دو مولفه مستقیم و متناوب سیگنال ورودی بتوانند از مسیر تزویج عبور کنند در کاورک هم محور ، تزویج مستقیم با اتصال مستقیم به رسانای مرکزی کاوک ایجاد می شود ، جفتگری مستقیم

direct coupling

تزویج جریان مستقیم

direct current coupling

تزویج القایی مستقیم تزویج از طریق القا کنایی مشترک بین دو مدار یکی از مدارها می تواند مستقیماً به سر موجود روی پیچک مدار دیگری متصل شود

direct inductive coupling

تزویج الکتریکی ماشین چرخانی که گشتاور آن به روشهای الکتریکی یا مغناطیسی منتقل یا کنترل می شود

electric coupling

تزویج الکترومغناطیسی تزویج موجود بین مدارها یا رساناها هنگامی که متقابلاً تحت تأثیر یکمیدان الکترومغناطیسی قرار می گیرند

electromagnetic coupling

تزویج الکترونی روشی برای تزویج دو مدار در درون لامپ الکترونی که عمدتاً در لامپهای چند شبکه ای استفاده می شود جریان الکترونی گذرنده از بین الکترودهای یک مدار انرژی را به الکترودهای مدار دیگر منتقل می کند

electron coupling

جفت شدگی تبادلی

Exchange coupling

تزویج انعطاف پذیر 1 نوعی تزویج بین دو موجبر باامکان حرکت زاویه ای محدود 2 نوعی تزویج بین دو محور که علیرغم ناهمترازی جزئی محورها ، امکان چرخش را می دهد

flexible coupling

تزویج شار

Flux coupling

تزویج امپدانس تزویج دو مدار سیگنال به کمک یک امپدانس که معمولاً چوک است در تقویت کننده های شنیداری که به بهره ی بالا و باند گذر محدود نیاز است ، از این نوع تزویج استفاده می شود ، جفتگری با ناگذرایی

impedance coupling

جفتگری ضربه ساز

impulse starter coupling

تزویج القایی نوعی تزویج که در آن میدان مغناطیسی تولید شده توسط قطبهای مغناطیسی یک عضو گردنده و جریان القا شده در قسمت گردنده ی دوم بر هم کنش می کند و گشتاور را منتقل می کند

induction coupling

تزویج القایی ، جفتگری القایی

inductive coupling

تزویج القایی ؛تزویج ترانسفورمری ترویج دو مدار به وسیله ی القا کنایی متقابل در یک ترانسفورمر اگر تزویج از طریق خود القایی مشترک بین دو مدار باشد تزویج القایی مستقیم نامیده می شود

inductive coupling ; transformer coupling

تزویج خط مجموعه ی خازنهای تزویج ، مدارهای تنظیم خط ، و مدارهای تک سیم که اتصال بین تغذیه یا خطوط تلفنی با فرستنده گیرنده یک سیستم مخابرات حاملی فراهم می کند

line coupling

تزویج پیوندی اتصال دو پیچک به همدیگر از طریق یک خط انتقال کوتاه به گونه ای که هر پیچک با صورت القایی با پیچک مدار جداگانه ی تنظیم تزویج می شود

link coupling

تزویج حلقوی استفاده از تمام یا قسمتی از حلقه سیمی برای تزویج با میدان مغناطیسی مدار تنظیم شده ، کاواک تنظیم شده یا وسیله ی تنظیم شده ی دیگر برای خوراندن یا گرفتن توان RF

loop coupling

جفتگری ضعیف

loose coupling

تزویج متقابل

mutual coupling

تزویج نوری تزویجی بین دو مدار با استفاده از باریکه نور یا مسیر نوری ختم شده به تراگردانهایی در دو انتها ، برای عایق کردن دو مدار از لحاظ الکتریکی

optical coupling

فوق تزویج شرایطی که در آن دو مدار تشدیدگر به یک بسامد تنظیم می شوند اما انقدر به یکدگی نزدیک هستند که دو قله پاسخ به دست می آید با جانشین کردن امپدانس یکنواخت می توان پاسخ باند پهنی به دست آورد

overcoupling

تزویج فوتونی تزویج دو مدار با استفاده از عبور فوتونها از یک مسیر نوری

photon coupling

نقطۀ اتصال مشترک

point of common coupling

جفتگری مقاومتی

r-c coupling

تزویج مرجع تزویج بین دو مدار که به هنگام سوار شدن تون آزمایشی 90dBa ( 90 دسیبل تنظیم شده ) روی مدار توزیع کننده ، قرائت 0 dBa راروی دستگاه اندازه گیری نویز معین متصل به مدار گسترده ، نشان می دهد آن را بر حسب دسی بل روی تزویج مرجع یا به طور مخفف dBx بیان می کنند

reference coupling

تزویج مقاومتی - خازنی ، تزویج RC تزویجی که خازنها در آن به عنوان امپدانسهای ورودی و خروجی مدار تزویج شونده عمل می کنند خازن تزویج کننده معمولاً بین مقاومتهایی قرار می گیرد تا سیگنال را از یک طبقه به طبقه بعدی منتقل کند

resistance - capacitance coupling , rc coupling

جفتگری مقاومتی

resistance coupling

جفتگری مقاومتی

resistance-capacitive coupling

تزویج اسپین - مدار واکنش بین اندازه حرکت زاویه ای مدار و ذاتی ذره

spin- orbit coupling

تزوریج پایدار

stable coupling

تزویج AC تزویج الکتریکی که گشتاور را با جذب بین قطبهای مغناطیسی در هر دو عنصر دوار ارسال می کند

synchronous coupling

تزویج فشرده تزویج القایی که در عمل همه ی شار مغناطیسی پیچک را به پیچک دیگری منتقل می کند

tight coupling

تزویج ترانسفورماتوری ، جفتگری با مبدل

transformer coupling

تزویج گذری مقدار تزویج القایی بین دو پیچیک که پهن ترین باند گذر و تخت ترین منحنی پاسخ را بدون قله های دوتایی می دهد

transitional coupling

زیرتزویج شرایط تزویج بین مدارهای تنظیم شده هنگامی که مقدار تزویج کمتر از حد بحرانی است جریان ثانویه مقدار کمتری دارد و مدار دارای پهنای باند باریکی است ، زیر تزویج ، تزویج پایین

undercoupling

تزویج واحد تزویج مغناطیسی کامل بین دو پیچک به طوری که همه شار مغناطیسی تولید شده در سیم پیچ اولیه از داخل سیم پیچ ثانویه بگذارد

unitycoupling

تزویچ متغیر تزویج القایی که می تواند با حرکت دادن یک پیچک نسبت به پیچک دیگر تغییر کند

variable coupling

متصل کننده موجبر ؛ تزویج موجبر اتصال مکانیکی برای ایجاد ارتباط الکتریکی و قفل کردن قسمتهای منطبق به یکدیگر در سیستم موجبر

waveguide connector; wave guide coupling

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی تزویج باریکه ای تولید جریان متناوب در مدار متصل بین دو الکترود که نزدیک به ، یا در مسیر ، یک باریک

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تزویج باریکه ای تولید جریان متناوب در مدار متصل بین دو الکترود که نزدیک به ، یا در مسیر ، یک باریک

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما