معادل انگلیسی نشانی پایه عددی که به صورت نشانی در یک دستور العمل رایانه ای ظاهر می شود اما به عنوان نقطه ی ظروع

مهندسی برق
نشانی پایه عددی که به صورت نشانی در یک دستور العمل رایانه ای ظاهر می شود اما به عنوان نقطه ی ظروع برای نشانیهای بعدی که باید اصلاح شوند رفتار می کند
base address
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نشانی پایه عددی که به صورت نشانی در یک دستور العمل رایانه ای ظاهر می شود اما به عنوان نقطه ی ظروع
نشانی مکان خاصی در حافظه که دسته ای از داده ها در ان ذمخیره شده اند نشانی یک دیسک ران عموماً مشخص کننده ی سیلندر ، شیار و قطاع است هر نشانی با توالی خاص از حروف یا اعداد تعریف می شودکه مکان داده ها در رایانه یا هر وسیله ی جانبی خاص را مشخص می کند ، آدرس ، نشانی ، نشانی مکان خاصی در حافظه که دسته ای از داده ها در ان ذخیره شده اند نشانی یک دیسک ران عموماً مشخص کننده ی سیلندر
address
آدرس کمکی
auxiliary address
بیس
base
باند پایه
base band
سیستم باند پایه
base band system
باپاس بیس ولتاژمستقیمی که به بیس ترانزیستور اعمال می شود
base bias
بار بیس بار تولید شده توسط بار برهای اقلیت اضافی درذ ناحیه ی بیس یک ترانزیستور ید بود
base charge
جریان بیس
base curent
زیر پوسه بستر پلاستیکی که پوششمغناطیسی نوار مغناطیسی را نگه می دارد زیر پوسه اکثر نوارهای رایانهای و اندازه گیری از جنس پلی استر نظیر مایلار است برای کار بردهای با حساسیت کمتر ، از استات سلولز و کلرید پلی و ینیل استفاده می شود
base film
ناخالصی بیس
base impurity
تزریق در ناحیه بیس
base injection
برنامه‌های پایه ورودی خروجی سیستم
base input /output system (bios)
عایق پایه یک عایق پرکار و مقاوم که وزن دیرک آنتن را تحمل می کند و آ را از زمین یا سایر سطوح عایق می کند
base insulator
ماده پایه
base material
فلز پایه
base metal
مدوله سازی بیس مدوله سازی دامنه که با اعمال ولتاژ مدوله کننده به بیس تقویت کننده ی آن تزریق می شود
base modulation
ناحیه ی بیس ناحیه ای از ترانزیستور پیوندی دو قطبی که باربرهای اقلیت به داخل آن تزریق می شوند ، ناحیه بیس
base region
ثبات مبنا ، ثبات پایه
base register
مقاومت بیس
base resistance
مقاومت گسترش بیس
base spreading resistance
ایستگاه پایه ایستگاه زمینی ثابت که خدمات ارتباط رادیویی با ایستگاههای سیار و سایر ایستگاههای ثابت را انجام می دهد
base station
ایستگاه های پایه
Base stations
نوع پایه
base type
باند پایه ، باند - پایه باند بسامدی که توسط تمام سیگنالهای ارسال شده ای که حامل خاصی را مدوله می کنند اشغال می شود به عنوان مثال می توان از باند ارسال سیگنالهای تصویر و همزمانی در تلویزیون و باند شامل تمام زیر حاملهای مدوله شده در یک سیستم حاملی نام برد
baseband
آنتن پایه -باردار نوعی آنتن عمودی که در ارتفاع الکتریکی آن با افزودن یک سلف سری در محل پایه افزایش یافته است
base-foaded antenna
گروه پایه گروهی از کانالهای حامل در گستره ی بسامدی خاص که در سیستم مخابرات حاملی ، یک واحد اساسی را برای مدوله سازیهای بعدی به باند بسامدی نهایی تشکیل می دهند
basegroup
سطح پایه
base-level
خط پایه 1 خط و اصل دو ایستگاه که بین آنها فاز الکتریکی یا زمان برای تعیین مختصات ناوبری مورد استفاده قرار می گیرد ، نظیر خط واصل ایستگاههای اصلی و پیرو در یک سیستم لوران 2 خط تولید شده روی صفحه ی نمایش بعضی از رادارها در غیاب پژواک
baseline
زمان سکون خط پایه فاصله ی زمانی که یک شکل موج پالسی با خط پایه اش انطباق پیدا کند
baseline dwell time
آدرس نگه داری
care of address
آدرس کد یا آدرس دستور
code address
آدرس داده
data address
نشانی غیر مستقیم نشانی موجود در یک دستولاعمل رایانه ای که به محل ذخیره ی نشانی عملوند مرجع اشاره می کند
indirect address
آدرس فیزیکی
physical address
نشانی نسبی تخصیص مکانی از حافظه در روال یا زیر روال کامپیوتری نشانیهای نسبی با اضافه شدن آدرس مرجع ، مانند نشانی که در اولین لغت روال ذخیره می شود به ادرسهای مطلق تبدیل می شود
relative address
آدرس منبع
source address
آدرس نمادین برچسبی که لغت ، تابع یا اطلاعات خاص دیگری را در روال برنامه نویسی کامپیوتری مستقل از امکان اطلاعات در داخل روال می شناساند آن را آدرس شناور نیز می نامند
symbolic address
نشانی مجازی نشانی دودویی که واحد پردازش مرکزی ( CPU) آن را تولید می کند و به محل اطلاعات در حافظه اولیه کامپیوتر ، مانند حافظه اصلی اشاره می کند وقتی که داده ها از دیسک روی حافظه اصلی کپی می شوند ، نشانی فیزیکی به نشانی مجازی تغییر می یابد
virtual address

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن