معادل انگلیسی اتصال دکمه ای دو اتصال به شکل نیمکره که معمولاُ با فشار فنر به یکدیگر متصل می شوند

مهندسی برق

اتصال دکمه ای دو اتصال به شکل نیمکره که معمولاُ با فشار فنر به یکدیگر متصل می شوند

butt contact

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی اتصال دکمه ای دو اتصال به شکل نیمکره که معمولاُ با فشار فنر به یکدیگر متصل می شوند

اتصال متناوب

alternating contact

خاموش کننده جرقه

arcing contact

اتصال کمکی

auxiliary contact

اتصال در حالت سکون

back contact

اتصال چنگالی ، اتصال دو راهه

bifurcated contact

اتصال لب به لب

butt joint

خازن پروانه ای نوعی خازن متغیر که صحنه های ثابت و متحرک آن به شکل بالهای پروانه اند هر صفحه ی ثابت دارای یک حلقه ی بیرونی است که تشکیل یک القا کنایی می دهد و اندازه ی آن بر حسب موقعیت صفحه ی متحرک متغیر است هم ظرفیت و هم الفا کنایی در هنگامی که صفحات ثابت و متحرک چهار ربع یک دایره را شکل می دهند در کمترین مقدار خود هستند و با چرخش صفحات به وضعیت انطباق کامل ، این مقادیر همزمان به حداکثر خود می رسند در صورت کاربرد خازن به عنوان مدار تنظیم در مدارهای وی اچ اف و یو اچ اف ، این ویژگی به میزان قابل توجهی گستره ی تنظیم را افزایش می دهد

butterfly capacitor

محاسبه پروانه ای

butterfly computation

باترورث

butterworth

پالایه ی باتورث پالایه ای که در باند گذر دارای پاسخ اساساُ تخت و در فراتر از قطع دارای تضعیف 6 دی بی/ octave برای پالایه ی تک قطبی است پاسخ گذاری آن بسیار بهتر از پالایه ی معادل چپی شف است

butterworth filter

پاسخ باترورث پاسخ دامنه ی تا حد ممکن تخت در باند گذر یک پالایه ی فعال به همراه زمان آرامش و فراجست متوسط

butterworth response

پیل دکمه ای نوعی پیل الکتریکی کوچک و با ولتاژ کم که به صورت قرص فلزی با قطر حدود 11 میلیمتر و ضخامت 5 میلیمتر ساخته می شود یک روی آن را سر مثبت positive [ Terminal ( آند ) و روی دیگر را سر منفی negative] [ terminal ( کاتد ) تشکیل می دهند نمونه های آن عبارت اند از پیل لیتیمی ( lithium cell) ، پیل اکسید - نقره ( silver-oxide cell) ، پیل روی / هوا ( zinc/ air cell )

button cell

کنتاکت کربنی

carbon contact

اتصال مرکزی

center contact

اتصال ، زبانه ی اتصال ، برخورد 1 قسمت رسانای کی رله ، کلید ، یا اتصال دهنده که با تماس با قسمت دیگر موجب قطع یا وصل مدار می شود 2 کشف اولیه هواپیما ، کشتی ، زیر دریایی ، یا خودروهای دشمن روی صفحه نمایش رادار یا سایر تجهیزات آشکار سازی ، تماس ، کنتاکت

contact

اتصال پرسی اتصالی که در پشت آن استوانه ای تو خالی برای عبور سیم وجود دارد پس از قرار گرفتن سیم در سوراخ ، این دو با استفاده از ابزارهای مخصوص به یکدیگر پرس می شوند در واقع نوعی اتصال بدون لحیم است

crimp contact

اتصال دو تایی

double contact

اتصال خشک اتصالی که جریان را قطع یا وصل نمی کند

dry contact

تماس زمین

earth contact

اتصال الکتریکی نوعی تماس فیزیکی که منجر به عبور جریان بین قسمتهای رسانا می شود

electric contact

اتصال انگشتی

finger contact

اتصال ثابت

fixed contact

کانتکت شناور

floating contact

تماس اصطکاکی

friction contact

اتصال جلو اتصال ثابت از مجموعه اتصالهای در حالت عادی باز یک رله

front contact

اتصال با آهنگ باز ترکیب بالا نوعی اتصال نیمرسانا به نیمرسانا یا فلز به نیمرسانا که در آن چگالی باربرها در تعادل گرمایی اساساً مستقل از چگالی جریان است

high- recombination- rate contact

اتصال میانی

intermediate contact

کنتاکت پلاتین

interrupter contact

اتصال وصل اتصالی در رله که در حالت عادی باز است با برق دار شدن رله ، مدار آن بسته می شود

make contact

کنتاکت جیوه ای

mercurial contact

اتصال قابل حرکت اتصال رله ای که به طور مکانیکی به اتصال درگیر با غیر درگیر یا اتصالهای ثابت دیگر جا بجا می شود

movable contact

اتصال نویزی

noisy contact

اتصال اهمی اتصال مقاومتی خالص بین دو سطح یا ماده

ohmic contact

اتصال نقطه ای اتصال فشاری بین قطعه نیمرسانا و قطعه فلزی

point contact

تماس راداری شناسایی و تعیین پژواکی روی صفحه رادار وقتی که پژواک رادار هواپیما دیده و روی صفحه نمایش PPI شناسایی می شود می گویند که هواپیما با رادار در تماس است

radar contact

اتصال رله یک زوج از اتصالهایی که با حرکت آرمیچر رله باز یا بسته می شود

relay contact

کنتاکت غلتکی

roller contact

کنتاکت خودشوی

self cleaning contact

شاخک لامپ

side contact

کنتاکت لغزان

sliding contact

اتصال فنری رله یا سوییچ نصب شده روی فنری که معمولاً از جنس برنز فسفری است

spring contact

اتصال ساکن اتصالی که محکم به قاب سوییچ یا رله بسته شده است و در طول عملکرد حرکت نمی کند

stationary contact

اتصال بدنۀ دیود تونلی

Tunnel Diode Body Contact

کنتاکت لغزان

wiping contact

اتصال لغزان ؛ اتصال خودپاک کن اتصال کلید یارله ای که با حرکت لغزان بعد از تماس با اتصال دیگر حرکت می کند

wiping contact; self-cleaning contact; sliding contact

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معادل انگلیسی اتصال دکمه ای دو اتصال به شکل نیمکره که معمولاُ با فشار فنر به یکدیگر متصل می شوند

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی اتصال دکمه ای دو اتصال به شکل نیمکره که معمولاُ با فشار فنر به یکدیگر متصل می شوند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما