معادل انگلیسی دیافراگم خازنی پنجره ای مشدد در موجبر که راکتانس خازنی معادل را بسامد ارسال تولید می کند

مهندسی برق

دیافراگم خازنی پنجره ای مشدد در موجبر که راکتانس خازنی معادل را بسامد ارسال تولید می کند

capacitive diaphragm

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دیافراگم خازنی پنجره ای مشدد در موجبر که راکتانس خازنی معادل را بسامد ارسال تولید می کند

خازنی

capacitive

آرایه خازنی

capacitive array

مدار خازنی ، مدار ظرفیتی

capacitive circuit

تزویج خازنی انتقال انرژی از مداری به مدار دیگر توسط خازن ، جفتگری خازنی

capacitive coupling

جریان خازنی

capacitive current

اثر خازنی

capacitive effect

پسخورد خازنی عمل پسخورد از طریق خازنی که بین ورودی و خروجی مدار قرار گرفته است

capacitive feedback

نشت خازنی

capacitive leak

بار خازنی باری که رآکتانس خازنی آن بیش از رآکتانس القایی است این بار دارای جریان پیشفاز است

capacitive load

میله ی خازنی میله یا پیچی فلزی که عمود بر میدان الکتریکی موجبر قرار می گردد و سوسپانس خازنی برای تنظیم یا تطبیق موجبر فراهم می کند

capacitive post

راکتانس خازنی راکتانس مربوط به ظرفیت یک خازن یا مدار مقدار آن از رابطه ی 27 اف سی ر 1/6 به دست می آید که در آن بسامد بر حسب هرتز و سی ظرفیت بر حسب فاراد است رآکتانی خازنی بر حسب اهم بیان می شود ، رآکتانس ظرفیتی

capacitive reactance

سوئیچ زنی خازنی

capacitive switching

ثابت زمانی ظرفیت

capacitive time constant

ترادیسنده ی خازنی عنصری که تغییرات ظرفیت متغیرهایی نظیر شتاب ، تغییر مکان ، شارش ، سطح شاره ، نیرو ، خلأ ، فشار ، سرعت ، و امواج صدا را حس می کند

capacitive transducer

تنظیم خازنی عمل تنظیم با استفاده از خازن متغیر

capacitive tuning

پنجره ی خازنی دیافراگمی رسانا واقع در یک یا هر دو دیواره ی جانبی موجبر که اثر آن معادل با سوسپانس خازنی موازی با موجبر است

capacitive window

آرایه خازنی

capacitive-array

جرقه زنی تخلیه - خازنی سیستمی برای احتراق خوردوها که در آن یک ( اس آی آر ) انرژی ذمخیره شده در خازن را د دو سر شکاف شمعهای خودرو تخلیه می کند برای تخلیه ی منتهی به جرقه لازم است ولتاژ خازن توسط ترانسفورمر پالسی بالا برده شود

capacitive-discharge ignition

دیافراگم

diaphragm

دیافراگم القایی ؛غشای القایی نوعی پنجره ی مشدد در موجبر که رآکتانس القایی معادل در بسامد ارسال را فراهم می کند

inductive diaphragm

دیافراگم عنبیه

iris diaphragm

آیریس یک ( پنجره ی ) تطبیق امپدانس را موجبر که از صفحات فلزی با لبه های متصل به هم و عمود بر دیواره های موجبر ساخته می شود در یچه ی موازی با دیواره های طولی از نوع القاییی و دریچه ی موازی با دیواره های طولی از نوع خازنی است مقدار راکتانس به پهنای دریچه بستگی دارد

iris, matching diaphragm

دیافراگم تطبیق دیافراگمی که از شافی در صفحه ی فلزی نازک تشکیل شده است و به منظور تطبیق ، در مسیر عبور موجبر قرار می گیرد جهت شکاف نسبت به تعد طولانی موجبر تعیین کننده عملکرد آن به عنوان راکتانس خازنی یا سلفی است ، دیافراگم منطبق

matching diaphragm

دیافراگم تشدید کننده دیافراگمی که در بسامد معینی ، راکتانس ندارد

resonant diaphragm

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی دیافراگم خازنی پنجره ای مشدد در موجبر که راکتانس خازنی معادل را بسامد ارسال تولید می کند

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دیافراگم خازنی پنجره ای مشدد در موجبر که راکتانس خازنی معادل را بسامد ارسال تولید می کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما