معادل انگلیسی بسامد ساعت بسامد اصلی پالسهای متناوبی که عملیات کامپیوتر رقمی را زمانبندی می کند

مهندسی برق
بسامد ساعت بسامد اصلی پالسهای متناوبی که عملیات کامپیوتر رقمی را زمانبندی می کند
clock frequncy
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بسامد ساعت بسامد اصلی پالسهای متناوبی که عملیات کامپیوتر رقمی را زمانبندی می کند
ساعت منبع پالسهای زمانی دقیق برای همزمانسازی در کامپیوتر رقمی یا به عنوان مبنای زمان در سیستمهای فرستنده
clock
بافرهای کلاک
Clock buffers
حوزه‌ی کلاک
Clock domain
ساعتگرد
clock eise ( cw )
فرکانس کلاک
clock frequency
قطع متناوب کلاک
clock gating
بار کلاک
Clock load
پالس ساعت
clock pulse
آهنگ ساعت آهنگ انتقال بیتها یا کلمه ها از یکی از بخشهای داخلی کامپیوتر به بخش دیگر
clock rate
انحراف ساعت نوعی جابجایی فاز که به دلیل تاخیر متفاوت بخشهای مختلف سیستم توزیع سیگنال ساعت ایجاد می شود انحراف بیش از حد خطاهایی را در هنگام پردازش داده ها ایجاد می کند
clock skew
شیب کلاک
Clock slope
شیار ساعت شیاری ضبط شده که الگوی سیگنال مرجع زمان را در خود دارد
clock track
دریچه ساعتدار مداری منطقی که عملیات قطع و وصل ان توسط پالسهای ساعت کنترل می شود
clocked gate
فلی فلاپ _ آراس ) ساعتدار فلیپ فالپی که اگر ورودینشانش ( اس ) آن با آمدن پالس ساعت فعال شود خروجی 1 و اگر ورودی باز نشانس ( آر ) فعال شود خروجی 0 تولید می کند
clocked rs flip - flop
خازن ساعتگرد نوعی خازن متغیر که ظرفیت آن با چرخش ساعگرد صفحه متحرک افزایش می یابد
clockwise capacitor
گردش به راست
clockwise rotation
بسامد لرزش بحرانی بسامد ی که در آن حس می شود منبع نور از حالت پالسی به حالت پیوسته تغییر کدره است کوچک ترین بسامدی که در آن تصویر تلویزیونی لرزش نخواهد داشت در حدود 60 هرتز است
critical flicker frequncy
بسامد لارمور بسامد زاویه ای حرکت تقدیمی ذره ی بارداری که در حال چرخش در یک میدان مغناطیسی است
larmor frequncy

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن