معادل انگلیسی توری ورقه ای هم محور نوعی توری ورقه ای متشکل از تعدادی استوانه فلزی هم مرکز و به درازای نصف طول م

مهندسی برق
توری ورقه ای هم محور نوعی توری ورقه ای متشکل از تعدادی استوانه فلزی هم مرکز و به درازای نصف طول موج که در مرکز یک موجبر هم محور قر ار گرفته اند مدهای نامطلوب انتشار را حذف می کند
coaxial sheet gration
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی توری ورقه ای هم محور نوعی توری ورقه ای متشکل از تعدادی استوانه فلزی هم مرکز و به درازای نصف طول م
فرو پاشی اتمی
atomic disintegration
کوچ بهمنی روش برای تشکیل اتصالات داخلی در یک آرایه ی منطقی برنامه پذیر میدانی ( اف پی جی ای FPGA) از طریق اعمال ولتاژهای مناسب برای اتصال کوتاه پیوندهای بیس - رامیتر انتخابی
avalanche-induced migration
تخریب کاتد تخریب ناحیه فعال کاتد با بمباران یونهای مثبت
cathode disintegration
مجتمع سازی در سطح تراشه دو یا چند تراشه / یا فن آوری که به منظور کوچک سازی و کاهش هزینه ها در یک مدار مجتمع با هم ترکیب شده باشد
chip-level integration
هم محور
coaxial
تضعیف کننده هم محور نوعی تضعیف کننده که ساختمان و پایاندهی آن برای کار با کابل هم محور مناسب است
coaxial attenuator
بسامد سنج خط هم محور بخش کوتاهی از خط هم محور که به صورت مدار تشدید عمل می کند و بر حسب بسامد یا طول موج مدرج شده است
coaxial - line frequency meter , coaxial wavemeter
مگنترون هم محور نوعی مگنترون که از یک کاتد هم محور و احاطه شده توسط کاواکهای متعدد تشکیل شده است
coaxial magnetion
بازوک هم محور ، میله ی تطبیق هم محور بخشی از کابل هم محور یا موجبر منشعب می شود تا تغییرات مطلوب را در مشخصه آن ایجاد کند
coaxial stub
آنتن هم محور آنتنی که در آن رسانای داخلی خط هم محور به اندازه ربع طول موج بیرون آمده است و با تاکرودن رسانای خارجی خط به میزان ربع طول موج ، قسمت تابشگر ساخته می شود
coaxial antenna , sleeve antenna
کابل کواکسیال
coaxial cable
کابل هم محور ، خط هم محور ، خط انتقال هم محور نوعی خط انتقال که رسانای مرکزی آن توسط عایق از رسانای دوم ، که به شکل لوله ای فلزی آن را دربر گرفته ، جدا شده است خط هم محور ، و خط انتقال هم محور نیز نامیده می شود
coaxial cable , coax , coaxial line , coaxial transmission line
اتصال دهنده ی کابل هم محور مجموه ای از رابط های نر و ماده برای بر قراری اتصال موقت یا دائمی بین دو کابل هم محور و بدون تاثیر بر مشخصه های امپدانسی آنها
coaxial cable connector
دیود هم محور دیودی که قطرو پایه های آن با کابل هم محور سازگار است و یا اینکه برای قرار گرفتن در درون کابل هم محور طراحی شده است
coaxial diode
ناپیوستگی هم محوری
coaxial discontinuity
بار خشک هم محور نوعی بار برای کابلهای هم محور
coaxial dry load
پالایه هم محور بخشی از خط هم محور که دارای عناصر سلفی و خازنی درونی به منظور عبور امواج مطلوب است
coaxial filter
فیلامان‌های مارپیچی کواکسیال
Coaxial Helical Filaments
راه انداز هم مجور نوعی ترادیسنده که کابل هم محور را به مجبر ، کاواک یا سایروسایل زیر موج تزویج می کند
coaxial iauncher
مشدد خط هم محور نوعی مشدد یا استفاده از قطعه ای از خط هم محور که در یک یا هر دو سر اتصال کوتاه شده است
coaxial -line resonator
بلندگوی هم محور بلندگویی که قسمت تولید صدای زیر ( تویتر ) آن در مرکز قسمت تولید صدای بم ( ووفر ) قرار گرفته است
coaxial loudspeaker
رله ی هم محور رله ای که بدون هر گونه عدم تطبیق و ایجاد بازتاب ، مدار کابل هم محور را باز و بسته می کند
coaxial relay
پالایه ی بازدارنده هم محور نوعی پالایه تنظیم شده متحرک که با قرار گرفتن در اطراف سیم رسانا هر گونه تابش الکتریکی آن را در بسامد معین محدود می کند
coaxial stop filter
کلید هم محور کلیدی که اتصال بین کابل هم محور را با آنتن ، فرستنده ، گیرنده ، یا سایر وسایل بسامد - بالا بدون هر گونه عدم تطبیق امپدانسی بر قرار می کند
coaxial switch
انتگرال گیری ترازی
contour integration
فروپاشی
disintegration
جابه جایی دهنده ( بخشنده )
donor migration
جابه جایی الکتریکی ؛کوچ الکتریکی حرکت یونهای یک رسانای فلزی در درون مدار مجتمع و نوعاً در سطح آلومینیمی در پاسخ به عبور جریان زیاد این اثر موجب تخلیه ی رسانا شده که تا قبل از قطع جریان ادامه پیدا می کند اثر مخرب آن در دمای بالا و جریان زیاد حادتر است اما با محدود کردن چگالی جریانها و آلیاژ کردن آلومینیم با مس یا تیتانیم می توان این آثار را به حداقل رساند
electromigration
مهاجرت الکترون
electron migration
ادغام شبکه
grid integration
انتگرال گیری
integration
مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
large scale integration
مجتمع سازی مقیاس - بزرگ ( ال اس آی ) مدارهای مجتمعی که دارای 100 تا 5000 دریچه ی منطقی معادل ، یا 1000 تا 16000 بیت حافظه باشند
large-scale integration
انتقال جرم خوردگی فلزی ، در اثر عبور جریان با چگالی زیاد از رسانایی با سطح مقطع کوچک ، مانند رساناهای داخل مدارهای مجتمع
mass migration
مجتمع سازی مقیاس متوسط عبارتی که معمولاً برای مدارهای مجتمع دارای 100 تا 1000 ترانزیستور یا 10 تا 1000 دریچه ی منطقی معادل به کار برده می شود MSU نیز برای قطعات حافظه ی دارای کمتر از 1024 بیت حافظه به کار برده می شود
medium- scale integration
جابجایی ، حرکت ، کوچ ، خزش 1 حرکت کنترل نشده ی فلزی خاص ، به ویژه نقره از مکانی به مکان دیگر که معمولاً با اثرات نامطلوبی مانند اکسید شدن یا خوردگی همراه است و می تواند مشکلات جدی در بردهای مدار چاپی که اتصالهای نقره ای صفحه طلا دارند ، ایجاد کند؛ در این مورد نقره در داخل صفحه طلایی حفاظت کننده حرکت می کند 2 حرکت بارها در درون ماده نیمرسانا ، با نفوذ یارانش حاملهای بار یا اتمهای یونیده 3 حرکت آسیب دیدگی بلور در داخل بلور نیمرسانا تحت تأثیر دمای بالا ، تنش یا اعمال دائم میدان الکتریکی
migration
آهنگ نرخ نقل مکان
rate of migration
ادغام انرژی های تجدید پذیر
Renewable Energy Integration
مجتمع سازی در مقیاس کوچک مدار مجتمع شامل کمتر از 100 ترانزیستور
small- scale integration
مدار مجتمع بسیار بزرگ مدار مجتمعی شامل بیش از 1000 دریچه یا مدارهای منطقی اولیه ای که شامل یک ترانزیستور هستند
very large - scale integration
تجمع تصویر روش به کار گیری سیگنالهای تکرار شونده یا چندتایی برای بهتر کردن نسبت سیگنال به نویز خروجی با جمع کردن سیگنالهای تصویر متوالی
video integration

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن