معادل انگلیسی الکترودی که میدان الکتریکی آن سبب همگرایی دو یا چند باریکه الکترونی می شود

مهندسی برق

الکترودی که میدان الکتریکی آن سبب همگرایی دو یا چند باریکه الکترونی می شود

convergence electrode

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی الکترودی که میدان الکتریکی آن سبب همگرایی دو یا چند باریکه الکترونی می شود

الکترود شتاب ده

accelerating electrode

الکترود آند

anode electrode

الکترود از آنتیموان

antimony electrode

الکترود کمکی

auxiliary electrode

الکترود میله ای

bar electrode

الکترود بدون روکش

bare electrode

الکترود باتری

battery electrode

الکترود کنترل الکترودی در لامپ الکترونی که جریان بین دو یا چند الکترود دیگر را بر قرار می کند یا تغییر می دهد ، الکترود فرمان

control electrode

همگرایی تلافی باریکه های الکترونی لامپ پرتو کاتدی در یک نقطه مشخص ، مثلاً در محل روزنه ماسک لامپ تصویر تلویزیون رنگی لازم است همگرایی در هر دو حالت استاتیکی و دینامیکی وجود داشته باشد

convergence

پیچک همگرایی یکی از پیچکهایی که باریکه های الکترونی لامپ تصویر سه تفنگی تلویزیونی رنگی را همگرا می کند

convergence coil

کنترل همگرایی کنترل تعبیه شده در گیرنده تلویزیون رنگی که با تنظیم پتانسیل الکترود همگرایی در لامپ تصویر سه تفنگی رنگی ، همگرایی مطلوب را ایجاد می کند

convergence control

آهنربای همگرایی مجموعه آهنرباهایی که میدان مغناطیسی لازم برای همگرایی دو یا چند باریکه الکترونی را در لامپ تصویر سه تفنگی تلویزیون رنگی فراهم می کنند

convergence magnet; beam magnet

صفحه همگرایی صفحه ای که نقاط روی آ« محل انحراف باریکه های الکترونی لامپ پرتو- کاتدی را به منظور همگرا شدن مشخص می کند

convergence plane

زیر لایه همگرایی

convergence sublayer

سطح همگرایی سطحی که در هنگام پویش لامپ پرتو -کاتدی توسط نتقاط تلافی باریکه های الکترونی اسجاد می شود

convergence surface

منطقه ی همگرایی کانالی برای انتقال صدا که در عمق 760 تا 4570 متری زیر آب بر اثر تغییرات توأم فشار و دما به وجود می آید این کانال ، موجب بازتاب سیگنال پایین - رو سونار به طرف سطح می شود به گونه ای که در فاصله ی 55 کیلومتری از فرستنده سونار به سطح آب می رسد چنانچه جسم بازتابنده ای در این مسیر وجود داشته باشد ، سیگنال در همان مسیر به طرف تجهیزات سونار بازتاب می کند

convergence zone

الکترود شتابگیر الکترودی که میدان الکتریکی تولید شده توسط آن موجب کاهش سرعت باریکه ی الکترونها در لامپ باریکه - الکترونی می شود ، الکترد شتاب گیر

decelerating electrode

الکترد منحرف کننده ، صفحه منحرف کننده

deflecting electrode

الکترود انحراف الکترودی که پتانسیل روی آن یک میدان الکتریکی تولید می کند که منجر به انحراف باریکه ی الکترونی می شود

deflection electrode

الکترد زمین

earth electrode

الکترود ، الکترود 1 عنصری رسانا که عملیاتی نظیر گسیل ، جمع آوری ، یا کنترل حرکت الکترونها یا یونها در لامپ الکترونی و یا حرکت الکترونها یا حفره ها در قطعه نیمرسانا را نجام می دهد 2 پایانه یا سطحی که در آ« الکتریسیته از یک ماده یا محیط به ماده ی یا محیطی دیگر می رود ، مانند الکترودهای باتری ، یا خازن الکترولیتی 3 یکی از پایانه های مورد استفاده در گرمایش دی الکتریک یا دیاتر می برای اعمال میدان الکتریکی بسامد-بالا به ماده یا جسمی که باید گرم شود ، الکترد

electrode

الکترود امیتر

emitter electrode

الکترود کانوننده الکترودی که پتانسیل اعمال شده به آن مساحت سطح مقطع باریکه ی الکترونی در لامپ پرتو- کاتدی را کنترل می کند ، الکترود تمرکزده

focusing electrode

الکترود جرقه

ignition electrode

الکترود ورودی

input electrode

الکترود تشدید کننده الکترودی که سرعت الکترونهای یک باریکه ی منحرف شده را در انتهای مسیر افزایش می دهد ، الکترد شتابده ثانوی

intensifier electrode

الکترد تحمیل گر

modulator electrode

الکترد سوزنی

needle electrode

الکترود منفی ، الکترد منفی

negative electrode

الکترد خروجی

output electrode

الکترود مثبت الکترودی که به عنوان آند در پیل ابتدایی ، به هنگام تخلیه پیل عمل می کند این الکترود به پایه مثبت پیل وصل می شود الکترونها از طرف مدار خارجی به سوی الکترود مثبت جاری می شوند ، الکترد مثبت

positive electrode

الکترد شتابده ثانوی

post-deflection (accelerating) electrode

الکترد پیام ساز

signal electrode

الکترد آغازگر

starting electrode

الکترود جوشکاری

welding electrode

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی الکترودی که میدان الکتریکی آن سبب همگرایی دو یا چند باریکه الکترونی می شود

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی الکترودی که میدان الکتریکی آن سبب همگرایی دو یا چند باریکه الکترونی می شود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما