معادل انگلیسی مسیر داده ها مسیری که سیگنال تحت پردازش در مدار می پیماید برای جدا سازی و تشخیص محل خطا می توا

مهندسی برق

مسیر داده ها مسیری که سیگنال تحت پردازش در مدار می پیماید برای جدا سازی و تشخیص محل خطا می توان این میر را به صورت طبقه به طبقه رد گیری کرد

data path

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مسیر داده ها مسیری که سیگنال تحت پردازش در مدار می پیماید برای جدا سازی و تشخیص محل خطا می توا

مسیر بحرانی در مدارهای کامپیوتری ، نوعاً به طولانی ترین مسیر رسانای مدار گفته می شود که آهنگ پالس ساعت کل مدار را تعیین می کند

critical path

مسیر جریان

current path

داده ، داده ها اصطلاح کلی برای کلمات ، اعداد ، حروف ، و نمادهایی که به عنوان ورودی در سیستمهای پردازش رایانه ای و مخابراتی استفاده می شوند ، داده - اطلاعات

data

واحد رمز بندی داده ها ( دی ای یو ) وسیله ی جانبی در رایانه ها که بلوکهای متنی را با استفاده از کلید خاص به صرت رمزی در می آورد عکس این عمل برای رمز گشایی استفاده می شود

data - encryption unit

نمودار جریان داده ها نمایش گرافیکی یک سیستم مخابره داده ها که در آن فرستنده ها ، گیرنده ها ، حافظه ها ف و فرایندهای انجام شده روی داده ها با تعدادی گره و جریان منطقی داده ها با خطوط رابط بین گره ها مشخص می شود

data - flow diagram

ظرفیت داده گردانی بیشترین تعداد و واحدهای اطلاعاتی که توسط وسیله ی خاص می تواند ارسال ، دریافت ف پردازش ، ذخیره ، یا به عبارتی روی آن کار شود

data - gandling capacity

تابع انبار کردن داده ها

data accumulation function

جمع آوری داده ها ، اکتساب داده ها فرایند جمع آوری اطلاعات مربوط به تغییرات فیزیکی کمیتهایی نظیر دسا ، فشار ، شارش ، و تراکم یونها ی هیدروژن در کارخانه ها ف نیروگاهها و آزمیایشگاهها ، این کمیتها به وسیله ی ترموکوپل ، استرین گیج ، شارسنج و ph سنج اندازه گیری می شوند داده ها به صورت قیاسی و روی سنجه ها یا ثباتهای نمودار و یا به شکل رقمی و روی نمایشگرهای رایانه ای محلی قابل نمایش هستند داده های رقمی را ی توان از طریق سیم و با دقت بالا به اتاق کنترل مرکزی ارسال کرد و در آنجا عملیاتی نظیر پردازش بیشتر نمایش ، چاپ یا ذخیره در حافظه را انجام داد

data acquisition

آدرس داده

data address

بانک داده

data bank

بانک داده ها ، پایگاه داده ها یک یا چند مجموعه از داده ها که عموماً به شکل مناسب برای پردازش رایانها ی ، روی نوار مغناطیسی یا دیسک ذخیره می شوند

data bank , data base

باس داده

data bus

جمع آوری داده ها

data collection

تجهیزات ارتباطی داده ها ( دی سی ای ) وسایل یا مدارهایی که عملیات لازم برای برقراری ، حفظ و پایاندهی خط ارسال داده ها را انجام می دهند ، مانند مودم

data communications equipment

ترکیب داده ها

data composition

فشرده سازی داده ها روشی برای کاهش تعداد بیتهای داده ها بدون از دست رفتن اطلاعات و به منظور ارسال سریع تر و کار آمد تر ، داده های دریافتی در محل گیرنده به شکل اولیه ی خود بر می گردند

data compression

متمرکز کننده ی داده ها وسیله ای که داده ها را از چاپگر ها یا خطوط کم سرعت جمع آوری می کند و به یک خط پر سرعت تحویل می دهد این کار توسط ریز پردازنده انجام پذیر است

data concentrator

مبدل داده ها ، مبدل داده ها مبدلی که داده ها را از شکلی به شکل دیگر ، مثلاً از عالیم لیزری روی سی دی - رام به حوزه های مغناطیسی روی دیسک ، تغییر می دهد

Data converter

نرخ تحویل داده

data delivery rate

مدل توزیع داده

data distribution model

حوزه ی داده جنبه ای از سیستم های رقمی که با شارش داده ها ، قالب داده ها ، معماری تجهیزات و مفاهیم فضای حالت مشخص می شود

data domain

عنصر داده واحد اصلی اطلاعات نظیر سن ، جنس ، موقعیت جغرافیایی ، تاریخ یا زمان

data element

رمز بندی داده ها تبدیل داده های رایانه ای به شکل نامفهوم برای دریافت کنند گان غیر مجاز ، سیستم حفاظت بر اساس کلید رمزی است که به هر مشتری اختصاص می یابد داده ها در نقطه ی ارسال با این کلید رمز بندی و در نقطه ی دریافت رمزشایی می شوند

data encryption

مدخل ورود داده ها

data entry

پنجره ورودی داده ها

data entry window

خطای داده

data error

خطاهای داده ها

data errors

تبادل داده ها

data exchang

فایل داده ها

data file

جریان داده

data flow

قالب داده ها ، فرمت داده ها چگونگی سازماندهی اطلاعات رقمی در حافظه رایانه نوعاً فرمت شامل مشخصات ضبط سطح - پایین داده ها و سازماندهی سطح - بالای پرونده ها است

data format

ترکیب اطلاعات

data fusion

ورودی داده ها

data input

قلم داده ها

data item

خط ارتباطی داده ها کانال ارسال سیمی ، رادیویی ، یا امثال آن برای اتصال تجهیزات پردازش داده ها به پایانه های ورودی یا خروجی ف نمایشگر ، یا سایر تجهیزات پردازشگر راه دور

data link

لایه پیوند داده ها

data link layer

جمع آوردی و ثبت داده ها ثبت و چاپ مقدار خروجی حسگرها و ترادیسنده ها در فرایندهای کنترلی مورد استفاده در پالایشگاهها ، نیروگاهها و امثال آن به صورت بلا درنگ و همزمان با رویداد این داده ها را می توان به شکل قیاسی روی چاپگر های مکانیکی ثبت کرد ، اما در سیستمهای جدیدتر داده ها پس از تبدیل قیاسی به رقمی جهت پردازش بیشتر و چاپ به رایانه ی مرکزی ارسال می شوند

data logging

بسته کوچک داده ها

data minipacket

خروجی داده ها

data output

اشاره گر داده

data pointer (dptr)

پردازش داده ها تغییر شکل ، مفهوم ، محل ، و سایر مشخصات داده ها ، پردازش در بر گیرنده ی داده گردانی و ساده سازی داده ها نیز هست ، داده پردازی

data processing

مرکز پردازش داده ها

data processing center

رایانه پردازش داده ها

data processing computer

پردازشگر داده ها مقدار یا سیستمی که پردازش داده ا را در مراحل مختلف نظیر ورودی به رایانه ، قالب بندی آن ، اصلاح یا بهینه سازی آن انجام مخاسبات برنامه ریژی شده و ذخیره ی آن برای ارجاعهای بعدی انجام می دهد ، داده پرداز

data processor

دریافت داده ها

data reception

ثبت داده ها

data recording

ثبات داده

data register (dr)

خطای نگهداری داده‌ها

data retention fault

آزمون نگهداری داده

data retention test

ولتاژ نگهداری داده‌ها

data retention voltage

مجموعه داده ها

data set

آمادگی منبع داده ها ( دی اس ار ) سیگنال کنترلی مورد استفاده در وسط rs 232 c برای مودمها که نسان می دهد پایانه آماده ارسال سیگنال است

data set ready

برگه داده

data sheet

آهنگ ارسال داده ها ظرفیت داده گردانی مجموعه ای از کانالهای ارسال موازی که برحسب بیت بر ثانیه بیان می شود

data signaling rate

منبع داده ها وسیله ای که سیگنالهای ورودی به سیستم ارسال داده ها را فراهم می کند

data source

مرکز راه گزینی داده ها

data switching exchange

تجهیزات پایانی داده ها ( دی تی ای ) مداری که به عنوان منبع یا گیرنده ی داه ها یا هر دو عمل می کند مانند پایانه های ورودی و خروجی

data terminal equipment

آمادگی پایانه ی داده ها ( دی تی آر ) سیگنال کنترلی مورد استفاده در وسط rs232 c که به مودم نشان می دهد پایانه ها آماده ی دریافت داده ها هستند

data terminal redy

بسامد چندگانه ی تن - داده ها ( دی تی ام اف ) بسامد سیگنال شنیداری در تفلهنهای دکمه ای touch tone

data tone multiple frequnency

انتقال اطلاعات

data transfer

سیستم ارسال داده ها سیستمی که داده ها را از وسیله ای به وسیله ی دیگر می فرستد

data- transmission system

فرستنده داده ها

data transmitter

انواع داده ها

data types

داده های زیر صدا ( دی یو وی ) نوعی اده های رقمی از T&AT که امکان ارسال سیگنالهای رقمی را در بخش پایینی طیف بسامدی سیستمهای رادیویی موجود فراهم می کند سرعت داده گردانی نمونه های اولیه کانالهای رقمی عبارت اند از چهارو دو دهم و چهار و هشت دهم و نه و شش دهم و پنجاه و شش کیلو بایت بر اس

data under voice

برنامه مدیریت بانک اطلاعاتی

database management program

طرح داده‌محور تعیین محل خطا

Data-Driven Fault Location Scheme

دیتاگرام

Datagram

خدمات داده گرام

datagram service

پروتکل پیوند-لایه

data-link protocol

برگه داده

datasheet

مسیر نفوذ

diffusion path

مسیر تخلیه

discharge path

مسیر پژواک

echo path

متوسط مسیر آزاد الکترون

electron mean free path

مسیر الکترون

electron path

مسیر پسخورد مسیر انتقال از سیگنال خروجی حلقه به سیگنال پسخورد حلقه در حلقه ی کنترل پسخوردی

feedback path

مسیر شار

flux path

مسیر مستقیم سیر انتقال از سیگنال محرک حلقه تا سیگنال خروجی حلقه در یک حلقه ی کنترل پسخوردی

forward path

مسیر دایره بزرگ هر یک از دو مسیر بین دو نقطه روی سطح زمین از این دو مسیر دایره بزرگ ، یکی کوتاهترین مسافت بین دو نقطه است

great circle path

مسیر هم پتانسیل خط گذارنده از نقاطی که دارای پتانسیل یا شدت میدان یکسان هستند

isopotential path

مسیر نشت

leakage path

مسیر نور

light path

مسیر خط دید مسیر مستقیم و اساساً خط راست موج رادیویی بین آنتهای فرستنده و گیرنده

line - of - sight path

مسافت آزاد میانگین 1 متوسط فاصله ای که ذره بین دو برخورد متوالی طی می کند 2 متوسط فاصله ای که موج صوتی بین دو بازتاب در یک محفظه طی می کند ، میانگین مسیر آزاد ، مسافت آزاد متوسط

mean free path

چندمسیرگی

multipath

ارسال چند مسیره ، چند مسیره پدیده ی انتشاری که سبی می شود تا سیگنالها از دو یا چند مسیر به آنتن گیرنده رادیویی برسند و در اعوجاجی در رادیو و تصاویر سایه ای در تفویزیون به وجود آید حد اقل یکی از مسیرها شامل بازتابشی از یک جسم است

multipathtransmission , multipath

مسیر چند طبقه

Multistage path

مسیر نوری

optical path

مسیر در فناوری مدار چاپی ، نوار رسانایی است که سوراخها را از روی سطح بردهای یک یا دو رویه یا داخل یک برد چند لایه به سکدیگر متصل می کند و با زوشهای چاپ و زدودن کاهشی از روی سطوح ورقه های نازک مسی یا با آبکاری به روشهای افزودنی ساخته می شود

path

مسیر انتشار

propagation path

مسیر پرتو

ray path

مسیر برگشتی

return path

مسیر موج مماس مسیر انتشار موج مستقیم که مماس بر سطح زمین است این مسیر با شکست اتمسفری به صورت منحنی در می آید

stangential wave path

مسیر خط - مستقیم محور دسته مسیرهای منطقه فرنل بین دو آنتن ریز موج

straight-line path

زیر مسیر

subpath

مسیر موج

wave path

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی مسیر داده ها مسیری که سیگنال تحت پردازش در مدار می پیماید برای جدا سازی و تشخیص محل خطا می توا

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مسیر داده ها مسیری که سیگنال تحت پردازش در مدار می پیماید برای جدا سازی و تشخیص محل خطا می توا

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما