معادل انگلیسی تداخل متقابل تداخلی که دو یا چند قطعه از دستگاه زا به دلیل تاثیر های متقابلی که در اثر عواملی م

مهندسی برق
تداخل متقابل تداخلی که دو یا چند قطعه از دستگاه زا به دلیل تاثیر های متقابلی که در اثر عواملی مانند هارمونیکها و سایر امواج مزاحم تابیده از فر ستنده ها و پاسخها و تصاویر spurious گیرنده ها به وجود می آیند ، تحت تاثیر قرار می دهد
mutual interference
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تداخل متقابل تداخلی که دو یا چند قطعه از دستگاه زا به دلیل تاثیر های متقابلی که در اثر عواملی م
مزاحمت کانال مجاور
adjacent channel interference
اغتشاش آرمیچر
armature interference
تداخل جوی نویز ایجاد شده توسط اغتشاشات الکتریکی طبیعی نظیر رعد و برق که به صورت صداهای مزاحم فش فش و سوت در رادیو ها شنیده می شود ، پارازیت جوی
atmospheric interference
تداخل پهن باند تداخل توزیع شده در طیف وسیعتری از بسامدها نسبت به گستره ی تنظیم گیرنده
broadbond interference
تداخل هم کانال تداخل بین دو سیگنال مشابه در یک کانال رادیویی
cochannel interference
تداخل هم‌کانال
co-channel interference
تداخل مد-مشترک سیگنالهای تداخلی که بین ورودیها یک مدار تفاضلی مرجع مشترکی نظیر زمین ظاهر می شوند
common-mode interference
تداخل رسیده سیگنالهای تداخلی که وارد خطوط تلفنی یا تغذیه شده باشند
conducted interference
تداخل رنگ - گذر تداخلی که در کانال رنگ نمایی گیرنده ی تلویزیونی رنگی توسط سیگنال سیاه و سفید ایجاد می شود
cross - color interference
تداخل گرما درمانی اثر تداخلی تجهیزات گرما درمانی در تلویزیون که الگویی شبیه اسکلت ماهی روی تصویر ایجاد می کند ، تداخل امواج دیاترمی
diathermy interference
تداخل پژواک
echo interference
تداخل الکتریکی اختلال الکتریکی یا الکترومغناطیسی که موجب وقفه در کار و تجهیزات الکترونیکی می شود و منشأ آن دستگاههای الکتریکی هستند که انرژی الکترومغناطیسی ناخواسته تابش می کنند
electrical interference
تداخل الکترومغناطیسی
electromagnetic interference
تداخل الکترومغناطیسی
electro-magnetic interference
تداخل هماهنگ تداخلی که بر اثر حضور هماهنگهای در خروجی فرستنده ی رادیویی ایجاد می شود
harmonic interference
سوت هترودین ؛ تداخل هترودین صدای ممتد و شدیدی که در گیرنده ی رادیویی با مدوله سازی دامنه ، بر اثر ترکیب دو سیگنال با بسامد حامل نزدیک به هم و ایجاد زنش شنیده می شود
heterodyne whistle; heterodyne interference
تداخل هماهنگ « آی اف» تداخل ناشی از ورود هماهنگهای یک سیگنال « آی اف» به مدارهای « آر -اف» در گیرنده ی سوپرهترودین
if harmonic interference
تداخل جرقه زنی تداخل مربوط به تخلیه ی جرقه های الکتریکی و خودرو یا سایر سیستمهای جرقه زنی
ignition interference
تداخل تصویری نوعی تداخل در گیرنده ی سوپر هترودین بر اثر دریافت همزمان ایستگاه مورد نظر و ایستگاهی که در بسامد تصویری برنامه پخش می کند تداخل تصویری موقعی روی می دهد که گزینندگی مدارهای گیرنده برای رد سیگنال با بسامد تصویری کافی نباشد در گیرنده های رادیویی استاندارد ، بسامد تصویر 910KHZ بیشتر از بسامد ایستگاه مطلوب است
image interference
تداخل بین نمادی
inter symbol interference
تداخل بین کانالی تداخل ایجاد شده در یک کانال توسط سیگنالهایی از یک یا چند کانال دیگر
interchannel interference
تداخل
Interference
تداخل مدوله سازی متقابل نوعی تداخل که هنگامی روی می دهد که دو سیگنال نامطلوب ورودی ب اندازه ی مقدار « آی-اف» گیرنده ی سوپرهترودین اختلاف بسامد داشته باشد و به دلیل گزینندگی ضعیف گیرنده هر دو موفق به عبور ا زمدارهای پیش گزین شوند این سیگنالهای نامطلوب در طبقه ی مخلوط کننده با هم ترکیب می شوند و سیگنال « آی-اف» نامطلوب تولید می کنند که با سیگنال « آی-اف» مورد نظر تداخل می کند
intermodulation interference
تداخل بین سمبلی
intersymbol interference
تداخل بین سمبل‌ها
Inter-Symbol Interference
تداخل دسترسی چندگانه
multiple access interference
متقابل
mutual
ظرفیت متقابل
mutual capacitance
مشخصه متقابل
mutual characteristic
رسانایی متقابل
mutual conductance
تزویج متقابل
mutual coupling
امپدانس متقابل
mutual impedance
اندوکتانس متقابل اندازه ای از مقدار خودالقایی تزویج شده موجود بین دوپیچک این مقدار با نشتی شار ایجاد شده در پیچک در اثر جریان پیچک دیگر رابطه دارد آن را مانند خاصیت خودالقایی بر حسب هانری میلی هانری و میکروهانری اندازه می گیرند
mutual inductace
اندوکتانس متقابل
mutual inductance
القای متقابل
mutual induction
هدایت انتقالی متقابل
mutual transconductance
به طور متقابل
mutually
دو به دو انحصاری
mutually exclusive
تداخل هماهنگ نوسان ساز تداخلی که در گیرنده سوپرهترودین متصل می شود و امکان تنظیم ردیابی را بین نوسان ساز و پیش انتخابگر در بسامدهای پایین انتهای محدود ی تنظیم فراهم می آورد
oscillator harmonic interference
تداخل خط نیرو تداخل ناشی از تابش خطوط نیروی ولتاژ بالا این تداخل معمولاً تنها وقتی قابل توجه است که آنتن گیرنده در حدود چند صدمتری خط نیرو باشد
power-line interference
تداخل حفاظتی
protection interference
تداخل کوانتومی
Quantum interference
تداخل تابش شده تداخل الکترومغناطیسی ناشی از نویز تابشی و سیگنالهای نامطلوب دیگر از خطوط برق یا دستگاههای برق دار الکتریکی
radiated interference
تداخل رادیویی تداخل در دریافت سیگنال رادیویی مطلوب با سیگنال رادیویی نامطلوب یا اغتشاش رادیویی
radio interference
تداخل بسامد - رادیویی؛ تداخل RF تداخل در دریافت رادیویی که در بسامد سیگنال مطلوب یانزدیک آن اتفاق می افتد و می تواند ناشی از منابع طبیعی مانند رعد و برق یا منابع ساخت بشر مانند دستگاههای جوش قوسی یا ماشینهای دیاترمی ، کموتاسیون موتور DC یا باز شدن اتصالهای رله باشد
radio-frequency interference; rf interference
تداخل انعکاسی
reflection interference
تداخل RF تداخل ناشی از منابع انرژی RF خارج از سیستم - به عنوان عاملی در تداخل الکترومغناطیس ( EMI ) در نظر گرفته می شود
rf interference
تداخل کانال دوم تداخلی که در آن توان خارجی که منشا آن سیگنال مربوط به کانال دومی است که از کانال مطلوب حذف شده است
second - channel interference
خودتداخلی
self-interference
پارازیت جوی
static interference
تداخل تلویزیونی تداخل ایجاد شده در گیرنده های تلویزیونی به وسیله کامپیوترها ، ابزارهای برقی ، رادیو آماتوری و فرستنده های دیگر
television interference
تداخل دنباله ای
Trailing interference
تداخل موج تغییرات دامنه موج با فاصله یا زمان که ناشی از جمع آثار دو یا چند موج دارای بسامد یکسان یا نزدیک به هم است
wave interference

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن