معادل انگلیسی اند آغازگر آندی که قوس آغازین را در یکسو ساز قوس جیوه ای به وجود می آورد

مهندسی برق

اند آغازگر آندی که قوس آغازین را در یکسو ساز قوس جیوه ای به وجود می آورد

starting anode

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی اند آغازگر آندی که قوس آغازین را در یکسو ساز قوس جیوه ای به وجود می آورد

آنود ، آند ، قطب مثبت ، آند 1 سر مثبت پیل یا باتری شارش الکترون ها به اطراف آند و از طریق بار است حال آنکه جریان الکترون ها از آند به طرف بار تعریف می شود 2 [ نماد ای] سر مثبت لامپ الکترونی الکترون ها از طریق لامپ به طرف آند و از آنجا به سر مثبت منبع ولتاژ متصل به آن جاری می شوند جوشن ( پی ال ای تی ایی) نیز نامیده می شود 3 یک سر دیود نیمرسانا که جریان مستقیم از مدار بیرونی به طرف آن جاری می شود جریان الکتریکی در داخل دیود از آند به کاتد است ، بنابراین شار الکترون ها در درون دیود از کاتد به آند و سپس از آند به طرف مدار بیرونی است

Anode

آند [قطب مثبت] کمکی

auxiliary anode

آند تحریک

excitation anode

آند کانوننده آندی در لامپ پرتو- کاتدی که ابعاد باریکه ی الکترونی را روی صفحه ی نمایش تغییر میدهد تغییر ولتاژ آند منجر به تغییر مسیر الکترونهای باریکه می شود و موقعیت تقاطع یا تمرکز آنها را عوض می کند

focusing anode

آند جرقه

ignition anode

آند اصلی

main anode

آند تسکین

relieving anode

آند مگنترون خورشیدی آند مگنترون چند کاواکی که تشدیگرهای آن دو بسامد تشدید مختلف دارند که به طور متناوب برای جداسازی مدها تنظیم می شوند این کاواکها به صورت شیارهای شعاعی بلند و کوتاه در اطراف مرکز ساختار آن به نظر می آید و شبیه به پرتوهای خورشید هستند

rising-sun magnetron anode

آند ثانوی

second anode

راه اندازی

starting

باتری استارت

starting battery

رئوستای راه انداز

starting box

خازن راه اندازی

starting capacitor

جریان راه اندازی ، آمپر استارت

starting current

جریان آغاز ، جریان پیش نوسان مقدار جریان الکترونی در داخل نوسان ساز که نوسانهای خود نگهدار در آن ، تحت شرایط بار گذاری معین آغاز می شود

starting current , preoscillation current

فاصله انداز در راه اندازی

starting delimiter

قطعه راه انداز

starting device

الکترد آغازگر

starting electrode

موتور استارت

starting motor

توان راه اندازی

starting power

خرج پر کردن

starting rate

رلوستای راه اندازی رئوستایی که جریان موتور را در طول راه اندازی و شتاب گرفتن کنترل می کند ، رئوستای راه انداز

starting rheostat

زمان راه اندازی

starting time

گشتاور راه اندازی

starting torque

ولتاژ راه اندازی حداقل ولتاژی که باید به لامپ شمارنده تابش برای به دست آوردن شمارش با مدار خاصل اعمال شود

starting voltage

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی اند آغازگر آندی که قوس آغازین را در یکسو ساز قوس جیوه ای به وجود می آورد

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی اند آغازگر آندی که قوس آغازین را در یکسو ساز قوس جیوه ای به وجود می آورد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما