معادل انگلیسی مجزا ساز زیر حامل مجزا سازی که بسامد زیر حامل دور سنجی را دمدوله می کند

مهندسی برق

مجزا ساز زیر حامل مجزا سازی که بسامد زیر حامل دور سنجی را دمدوله می کند

subcarrier discriminator

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مجزا ساز زیر حامل مجزا سازی که بسامد زیر حامل دور سنجی را دمدوله می کند

مبین تقویت جریان

amplitude discriminator

مدار تشخیص فرکانس متعادل

balances frequency discriminator

ممیز تفاضلی مداری که تنها به پالسهایی اجازه عبور می دهد که دامنه ی آنها بین دو مقدار معین و مخالف صفر باشد

differential discriminator

متمایز کننده ، ممیز مداری که اندازه و علامت ولتاژ خروجی آن به میزان اختلاف سیگنال ورودی با سیگنال استاندارد یا سیگنال دیگر بستگی دارد بنابراین ممیز بسامدی میزان انحرافات از بسامد حامل را به تغییرات دامنه متناظر با آن تبدیل می کند همچنین ممیز ارتفاع-پالس تنها برای پالسهای متجاوز از ارتفاع معین ولتاژی در خروجی تولید می کند ممیز فاز تغییرات فاز را به تغییرات دامنه متناظر با آن تبدیل می کند ، مجزاگر

discriminator

ممیز بسامدی نوعی مدار ممیز که ولتاژ خروجی آن متناسب با انحراف یک سیگنال از تعداد بسامد تعیین شده ی خود است ، آشکار ساز مدولاسیون فرکانس

frequency discriminator

ممیز مغناطیسی تقویت کنده مغناطیسی با ترانسفورماتور و عناصر دیگر که می توان قطبیت و دامنه پالسها ی رمز گذاری شده را حس کند ممیز مغناطیسی ولتاژ های کنترل خروجی تولید می کند که می تواند جهت سکان موشک هدایت شده را در طول پرواز تصحیح کند

magnetic discriminator

ممیز جابه جایی فاز و ممیز فاستر - سیلی ممیزیکه شامل دو دیود وصل شده مشابه است و به محدودکننده ای در ورودی خود نیاز دارد تا تغییرات دامنه را از سیگنال ورودی مدوله شده بسامد یا فاز حذف کند دیودها یا ترانفور ماتوری تغذیه می شوند که روی بسامد مرکزی تنظیم می شود وقتی که بسامد سیگنال ورودی از این بسامد مرکزی نوسان می کند یکی از دیودها سیگنال قوی تری نسبت به دیود دیگری دریافت می کند در نتیجه خروجی نهایی دیودها متناسب با جا به جایی بسامد خواهد بود

phase - shift discriminator , foster - seeley discriminator

آشکارساز فاز

phase discriminator

ممیز تاخیر ثابت مداری که تنها به سیگنالهایی پالسی پاسخ می دهد که فاصه معینی بین پالسهای آنها باشد گ

pulse demoder , constant- delay discriminator

ممیز پالس مدار ممیز که فقط به پالسهای دارای مدت زمان یا دامنه معین پاسخ می دهد

pulse discriminator

ممیز متوسط گیری پالسی ممیز زیر حامل دور سنجی که از عناصر تنظیم مقاومتی و خازنی برای دادن خروجی متناسب با پهنای پالس متوسط استفاده می کند

pulse-averaging discriminator

ممیز طول مدت پالس مداری که حس کردن و مقدار خروجی د رآن تابعی از انحراف طول مدت پالس از یک مقدار مرجع است

pulse-duration discriminator

ممیز ارتفاع پالی ، ممیز دامنه مداری که پالس خروجی معینی را تنها به هنگام دریافت پالس ورودی که دامه آن بیش از مقدار تعیین شده باشد ایجام می کند

pulse-height discriminator . amplitude discriminator

انخاب کنندهارتفاع پالس ، انتخاب کننده دامنه ، ممیز ارتفاع پالس تفاضلی مداری که پالس خروجی معینی را تنهابه هنگام دریافت پالس ورودی با دامنه ای بین دو مقدار تعیین شده ، ایجاد ، می کند

pulse-heightselector , amplitude selector , differntial pulse - heigh discriminator

زیر حامل 1 حاملی که به عنوان موج مدوله کننده برای مدوله کردن موج دیگر اعمال می شود 2 chrominance subcarrier

subcarrier

باند زیر حامل باند مربوط به زیر حامل معین که به صورت بیشینه ی انحراف زیر حامل تعریف شده است

subcarrier band

بسامد های زیر حامل کانالهای تخصیص داده شده برای کابردهای خاص مانند دورسنجی رای سیستمهای دور سنجی FM/FM کانالهای زیر حامل استاندارد شده ای وجود دارد باندهای زیر حامل استاندارد شده 18 irig مخصوص دور سنجی هستند

subcarrier frequencies

نوسان ساز ، زیر حامل 1 نوسان ساز بلوری که در زیر حامل رنگ یا بسامد برست 3/579545 مگاهرتز در گیرنده تلویزیونی رنگی عمل میکند این نوسان ساز که در بسامد و فاز با نوسان ساز اصلی فرستنده همزمان شده است بسامد زیر حامل پیوستهلازم برای دمدوله کننده های گیرنده فراهم می کند 2 نوسان ساز سیستم دور سنجی که تغییرات کمیت الکتریکی را به تغییرات سیگنال مدوله شده بسامد در بسامد زیر حامل تبدیل می کند

subcarrier oscillator

منمیز زمانی مداری که حس و دامنه خروجی در آن تابعی از اختلاف زمان بین دو پالس و ترتیب زمانی نسبی انها است

time discriminator

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معادل انگلیسی مجزا ساز زیر حامل مجزا سازی که بسامد زیر حامل دور سنجی را دمدوله می کند

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مجزا ساز زیر حامل مجزا سازی که بسامد زیر حامل دور سنجی را دمدوله می کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما