معادل انگلیسی ورق عرضی ورق فلزی یا ماده ای با مقاوت بالا که انتهای موجبر را می بندد یا پیستون قابل تنظیمی در

مهندسی برق
ورق عرضی ورق فلزی یا ماده ای با مقاوت بالا که انتهای موجبر را می بندد یا پیستون قابل تنظیمی در داخل موجبر است
transverse plate
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ورق عرضی ورق فلزی یا ماده ای با مقاوت بالا که انتهای موجبر را می بندد یا پیستون قابل تنظیمی در
صفحه موثر
active plate
آلومینیوم ورق
aluminium plate
صفحه محکم کننده
anchor plate
صفحه آند ، اتصال آند ، گیره آند
anode plate
صفحه اتصال یا تعویض اتصال آنتن
antenna selector plate
سطح صفحه باتری
area of battery plate
صفحه فشار دهنده آرمیچر
armature end plate
آند کمکی ، صفحه کمکی
auxiliary plate
پس الکترود الکترودی که بار ذخیره شده ی مربوط به تصویر لامپ دوربین به صورت خازنی به آن تزویج می شود
backplate
صفحه باتری
battery plate
صفحه فلزی خازن
capacitor plate
صفحه باتری کربنی
carbon battery plate
جوشن خازن
condenser plate
صفحه بلوری ؛ صفحه کوارتز صفحه ای که به دقت از بلور کوارتز جدا می شود و پس از پرداخت به ابعاد نهایی و زدایش به منظور افزایش بازدهی و پایداری آن ، دو وجه اصلی آن با فلز پوشانده می شود تا اتصالات فلزی به آن وصل می شوند
crystal plate; quartz plate
صفحه استوانه ای تلویزیون
cylindrical faceplate
صفحه ی تطبیق دی الکتریکی صفحهای دی الکتریک که به عنوان مبدل تطبیق دهنده ی امپدانس در موج برها به کار می رود
dielectric matching plate
صفحه دوتایی
dual plate
صفحه ی دید شیشه ی شفاف یا نیمه شفاف واقع در جلوی لامپ پرتو کاتدی که از طریق آن تصویر مشاهده می شود سطح داخلی این صفحه با مواد شیمیایی فلوئورسان پوشیده شده است و در موقع برخورد باریکه ی الکترونی به آن نور گسیل می کند ، صفحه تلویزیون
faceplate
صفحه باتری خمیری
faure plate
صفحه میدان
field plate
صفحه ی منطقه فرنل صفحه ای پلاستیکی و نازک با حلقه های یک در میان شفاف و کدر که فواصل آنها به گونه ای است که تابش مربوط به امواج میلیمتری برخوردی درست مانند عدسی نوری در نقطه ای خارج سطح کانونی می شوند تفاوت آن با عدسی فرنل این است که پراش در روزنه های زاویه ای و تداخل بعدی تابش پراشیده ، منجر به عمل کانونش می شود
fresnel - zone plate
صفحه ی توری صفحه شفاف حکاکی شده که یک الگوی پراش نوری تولید می کند
grating plate
صفحه زمین
ground plate
صفحه زمین کننده یک صفحه فلزی که از نظر الکتریکی زمین شده است و شخص برای تخلیه الکتریسیته ساکن موجود در بدنش به روی آن می ایستد همچنین به صفحه مشابهی گفته می شود که در درون زمین مدفون می شود و به عنوان میله ی زمین عمل می کند
grounding plate
صفحه باتری سخت
hardened battery plate
لایی باتری
isolator for battery plate
شابلون منطقی
logic template
پلاک
nameplate
صفحه منفی صفحه داخلی که به قطب منفی باتری انباره ای متصل می شود الکترونها از قطب منفی و از طریق مدار بار خارجی به سمت مثبت جاری می شوند
negative plate
صفحه رنگی تلویزیون
neutral density faceplate
صفحه موازی
parallel plate
صفحه باتری خمیری
pasted plate
صفحه رویی نقطه - فسفری صفحه جاویی شیشه ای لامپ تصویر تلویزیون ماسک سایه ای دارای سه تفنگ الکترونی که نقاط سه گانه فسفری رنگ روی آن قرار دارند
phosphor - dot faceplate
صفحه باتری پلانته
plante battery plate
جوشن 1 یکی از سطوح رسانا در خازن 2 یکی از الکترودهای باتری انباره ای 3 آند [P] ، جوشن ، صفحه ، صفحه آند
plate
تخلخل صفحه باتری
porosity of battery plate
صفحه مثبت
positive plate
صفحه ربع - موجی صفحه ای از میکا یا ماده بلوری دوبار شکست که به اندازه کافی برای ایجاد اختلاف فاز یک چهارم سیکل بین مؤلفه های عادی و غیر عادی نور عبوری ضخامت داشته باشد
quarter- wave plate
صفحه ربع - طول موجی صفحه شفافی که فاز باریکه نور عبوری از آن به اندازه یک چهارم طول موج تغییر می کند
qurater- eavelength plate
صفحه مشخصات
rating plate
صفحه باتری معکوس
reversed battery plate
ریزش صفحه باتری
shedding of battery plate
صفحه اتصال دهنده
shorted plate
صفحه سیگنال صفحه فلزی که پست ورقه ی میکا شامل موزاییک در نوعی از لامپهای دوربین تلویزیونی پرتو- کاتدی قرار دارد ظرفیت خازنی موجود بین این صفحه و هر گلبول موزاییک تحت تأثیر باریکه الکترونی قرار می گیرد تا سیگنال تلویزیونی تولید کند
signal plate
صفحه جلویی کروی صفحه جلویی لامپ تصویر تلویزیونی که قسمتی از صفحه کروی است ، صفحه محدب تلویزیون
spherical faceplate
فصحه ی استاتور یکی از صفحات ثابت در خازن متغیر صفحات استاتور از قاب خازن مجزا شده اند
stator plate
تسمه صفحه
strap for battery plate
عرضی ، افقی
transverse
تضعیف کننده پوسه ای - عرضی تضعیف کننده ای به شکل پوسه ی رسانا که در مقطع موجبر قرار می گیرد
transverse - film attenuator
لامپ موج - عبوری باریکه - عرضی لامپ موج عبوری که در آن جهت حرکت باریکه الکترونی عمود بر جهت میانگین حرکت سیگنال است
transverse- beam traveling - wave tube
وجه میدان الکتریکی و مغناطیسی عرضی
transverse electric and magnetic mode ( tem )
وجه میدان الکتریکی عرضی
transverse electric mode ( te )
موج الکتریکی عرضی ، موج H موج الکترو مغناطیسی که بردار میدان الکتریکی در ان در هر نقطه عمود بر جهت انتشار است
transverse electric wave (te wave) , h wave
موج الکتو مغناطیس عرضی موج الکترو مغناطیس که هر دو بردار میدانهای الکتریکی و مغناطیسی در آن ، در هر نقطه بر جهت انتشار عمود هستند
transverse electromagnetic wave ( tem wave)
میدان عرضی
transverse field
لامپ موج - عبوری میدان - عرضی لامپ موج عبوری که در آن میدانهای الکتریکی عبوری که بر الکترونها اثر می گذارند ، بر حرکت میانگین الکترونها عمود هستند
transverse- field traveling - wave tube
موتور شار متقاطع
transverse flux motor
موج مغناطیسی عرضی ، موج E موج الکترومغناطیس که بردار میدان مغناطیسی در آن ، در هر نقطه عمود بر جهت انتشار است
transverse magnetec wave ( tm wave ) , e wave
وجه میدان مغناطیسی عرضی
transverse magnetic mode ( tm )
مغناطیس شدگی عرضی مغناطیس شدگی محیط ضبط مغناطیس در جهتی عمود بر خط حرکت و موازی با بزرگتر بعد سطح مقطع
transverse manetization
وجه عرضی
transverse mode
موج عرضی موجی که جهت جا به جایی آن در هر نقطه از محیط بر جبهیه موج عمود است
transverse wave
لیزر تحیک شده عرضی فشار - جوی لیزر گازی دینامیکی که مسیر تخلیه بین الکترودهای آن با قرار داد الکترودها در دو طرف مخالف لامپ تخلیه بسیار کوتاه می شود تعداد بسیار زیادی از این زوج الکترونها در طول لامپ قرار داده می شوند تا تحریک کامل را فراهم کنند توانهای خروجی قله ای بیش از 1mw را می توان از آن به دست آورد
transversely excited atmospheric - pressure laser
صفحه جنبان
wobble plate
صفحه X یکی از دو الکترود انحرافی که باریکه الکترونی را در لامپ پرتو کاتدی الکتروستاتیک به طور افقی منحرف می کنند
x plate
صفحه Y یکی از دو الکترود انحرافی که باریکه الکترونی را به طور عمودی درلامپ پرتوکاتدی الکتروستاتیک منحرف می کنند
y plate

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن