معادل انگلیسی پیوند زنی ضربه ای گونه ای از پیوند زنی بخیه ای در مدارهای مجتمع که در آن اتصالها مستقیماً از

مهندسی برق
پیوند زنی ضربه ای گونه ای از پیوند زنی بخیه ای در مدارهای مجتمع که در آن اتصالها مستقیماً از طریق جوش ضربه ای سیم اتصال با بالشتکهای موجود روی مناطق فعال و یا غیر فعال بستر مدار ایجاد می شوند
impulse bonding
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پیوند زنی ضربه ای گونه ای از پیوند زنی بخیه ای در مدارهای مجتمع که در آن اتصالها مستقیماً از
ارتباط و اتصال اتمی
atom bonding
پیوند گویچه ای ؛ پیوند زنی گویچه -گوه ای روشی بای پیوند زنی سیمهای نازک طلا به ضخامت ( ام آی ال 1/0 -0/7 ) بین بالشکهای روی تراشه ی نیم رسانا و سر سیمهای بسته بندی سیمهای تهیه شده از یک لوله ی مویی ( capillary ) توسط شعله یا قوس الکتریکی بریده می شوند و در یک سر آن گویچه ای مذاب پدید می آید که بعدا به روش گرماتراکمی ( thermo compression) به بالشتک پیوند زده می شود با تشکیل یک حلقه ، سر دوم به روش پیوند گوه ای ( wedge bonded) به سر سیم بسته پیوند زده می شود
ball bonding ; ball-wedge bonding
اتصال زنی 1 فرایند اتصال سیمها از بالشتکهای اتصال تراشه ی (یا مهره ی ) نیمرسانا با قاب سرسیمها یا پایه های بدنه نظیر آنچه در اتصال زنی سیمی(wirebonding) انجام می شود 2 فرایند اتصال مواد فلزی یا غیر فلزی از طریق لحیم کاری یا چسباندن نظیر اتصال یا محکم کردن تراشه ی نیمرسانا به قاب سرسیمها یا بدنه ، ربط به شاسی
bonding
پیوند مهره نصب مهره یا تراشه ی قطعه ی نیمرسانا (دیود ، ترانزیستور ، تریستوریا مدار مجتمع ) روی قاب سرسیم دار یا بستر سرامیکی به روشهای مختلف مظیر جوش یا چسبکاری متداول ترین روش پیوند تراشه یا مهره سیلسیمی به بسته ی سرامیکی یا قاب فلزی استفاده از پیوند سیلسیم-طلا ( اس آی-ای یو) در دمای حدود 425 درجه است در این حات سیلسیم تا ایجاد ترکیب اتکتیک اس آی- ای یو در طلا نفوذ می کند روش جایگزین برای دماهای پایین تر ( حدود 300 درجه) استفاده از لحیم نرم ( 95% سرب ، 5% قلع ) است
die bonding
پیوند نفوذی نوعی روش پیوند زنی که در آن مولکولهای یک فلز با نفوذ به شبکه ی بلوری فلز دیگر یک اتصال الکترکی به وجود می آورند
diffusion bonding
پیوند اصطکاکی لحیمکاری تراشه ی نیمرسانا به بستر خود از طریق تکانهای رفت و برگشتی و تحت فشار که منجر به اصطکاک و شکستن لایه های اکسد و راحتی اتصال آلیاژی پایانه های مکمل به یکدیگر می شود
friction bonding
ضربه 1 پالسی که مدت زمان آن از نظر ریاضی بی نهایت کوچک است 2 پالسی که شکل موج آن به سرعت به نقطه ی اوج و تیز خود می رسد و به سرعت نیز به صفر بر می گردد
impulse
دامنه ضربه
impulse amplitude
پهنای باند ضربه
impulse bandwidth
جریان ضربه
impulse current
مدت ضربه
impulse duration
تحریک ضربه
impulse excitation
فرکانس ضربه
impulse frequency
تابع ضرر ، تابع دیراک
impulse function
مولد ضربه
impulse generator
سطح ضربه
impulse level
نویز ضربه ای نویزی که به صورت اختلالات کوتاه مدت و گذرا و با توزیع اساساً یکنواخت روی باند عبور یک سیستم انتقال مشخص می شود
impulse noise
رله ی ضربه ای رله ای که با انرژی یک پالس کوتاه مدت و بعد از اتمام آن عمل می کند
impulse relay
پاسخ ضربه
impulse response
سیملوله ی ضربه ای سیملوله ای که بر اساس توان پالس و با سرعت صدا ها ضربه در ثانیه کار می کند کاربرد آن در نوار گردانها ، دریچه های دسته بندی سریع و شاتر دوربینهای عکاسی است
impulse solenoid
جفتگری ضربه ساز
impulse starter coupling
قطار ضربه
impulse train
ضربه آزاد
impulsefree
بدون ضربه
impulse-free
متصل کردن خودکار نواری روشی خودکار برای سیم بندی لایه های قطعات نیمرسانا به پایه های پوشش آن با استفاده از ارایهسربی که با نوار پلاستیکی فلزی شده ساخته شده است پایه ها نسبت به لایه ها تنظیم شده ، با حرارت و فشار به یکدیگر متصل می شوند
tape automated bonding
پیوند فراصوتی پیوند دو فلز مشابه یا متفاوت با فشار مکانیکی توام با حرکت ارتعاشی از امواج فراصوتی ، با این روش می توان سیمهای رسانای طلایی یا آلومینیمی را به تراشه یا پایه نیمرسانا وصل کرد ، پیوند زنی مافوق صوتی
ultrasonic bonding
پیوند زنی گوه ای روشی باری اتصال سیمی لایه های تراشه نیمرسانا به پایه های پوشش آن با سیمهای آلمینیمی نازک (1/0mil - 0/7 )
wedge bonding
پیوند زنی سیمی شیوه ای برای سیم بندی اتصالهای الکتریکی بین لایه های تراشه یا عنصر نیم رسانا و پایه های پوشش سیم طلایی نازکی در حلقه ای بین دو نقطه اتصال به وسیله پیوندی در هر انتها با متصل سازی توپی یا توپی و گوه ای و با استفاده از چسباننده ی گرما -فشاری پیوند داده می شود روش دیگر برای سیم آلومینیمی نازک استفاده از متصل سازی گوه ای با سیم چسباننده ی گرما -صوتی است
wire bonding

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن