معادل انگلیسی میکروفون فشاری میکروفونی که خروجی آن با فشار لحظه ای ایجاد شده با موج صدا بر روی دیافراگم عمل

مهندسی برق
میکروفون فشاری میکروفونی که خروجی آن با فشار لحظه ای ایجاد شده با موج صدا بر روی دیافراگم عمل می کند میکروفونها خازنی ، کربنی ، بلوری و دینامیکی از این نوع هستند
pressure microphone
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی میکروفون فشاری میکروفونی که خروجی آن با فشار لحظه ای ایجاد شده با موج صدا بر روی دیافراگم عمل
میکروفون« ای دی پی» میکروفون بلوری که دارای بلور پیزوالکتریک آمونیوم دی هیدروژن فسفات است
adp microphone
میکروفون تبلیغ
announcing microphone
میکروفون پادنویز میکروفونی با مشخصه ی جدا سازی نویزهای نامطلوب
antinoise microphone
میکروفون دو سویه نوعی میکروفون که به صداهای آمده از پشت و جلو ، متناظر با صداهای بین 0 تا 180 درجه ، به خوبی پاسخ می دهد
bidirectional microphone
میکروفون خازنی میکروفونی متشکل از یک دیافراگم فلزی انعطاف پذیر و یک صفحه فلزی محکم که در مجموع خازنی دی الکتریک هوا را یه وجود می آورند امواج صدا موجب ارتعاش دیافراگم و تغییر ظرفیت خازن می شوند که بعداُ توسط تقویت کننده های مناسب به سیگنال تبدیل می شود
capacitor microphone; electrostatic microphone
میکروفون زغالی - میکروفون کربنی نوعی میکروفون که ارتعاش دیافراگم ان در اثر امواج صدا ، فشار متغیری را به ظرف حاوی دانه های کربن وارد می کند و متناسب با آن مقاومت میکروفون نیز تغییر می کند میکروفون زغالی دارای دانه های کربن است که مقاومت انها در اثر پراکندگی توسط فشار صدا تغییر می کند
carbon microphone
میکروفون قلب وار میکروفونی که الگوی پاسخ آن به شکل قلب است دارای پاسخ تقریباً یکنواختی تا زاویه 180 درجه نسبت به یک جهت است در حالی که در جهت مخالف آن کمترین پاسخ را دارد
cardioid microphone
میکروفون سرامیکی میکروفونی که بر اساس ویژگیهای پیزوالکتریکی یک ترادیسنده ی سرامیکی مظیر تیتانات باریم کار می کند مشخصه آن مشابه با میکروفون بلوری است
ceramic microphone
میکروفون خازنی
condenser microphone
میکروفون تماسی میکروفونی که ازتعاشهای مکانیکی را مستقیماً به ولتاژهایا جریانهای الکتریکی متناظر تبدیل می کند در هنگامی استفاه از آن برای تحلیل ارتعاش ماشین آلات ، باید آن را روی قسمتهای مختلف ماشین قرار داد درصورت استفاه از آن به عنوان میکروفون گلویی ، باید به گلوی گوینده تماس داده شود به همین ترتیب ، به عنوان میکروفون لبی باید روی لب گوینده گذاشته شود ، میکروفون کنتاکتی
contact microphone
میکروفون بلوری میکروفونی که با استفاده از پولک پیزوالکتریک ریال ه بین یک دیافراگم و یک الکترود قرار گرفته است ، امواج صدا را به سیگنال شنیداری تبدیل می کند ارتعاشهای صدا ولتاژی را بین دیافراگم و الکترود تولید می کنند عنصر پیزوالکتریک معمولاً نمک راشل یا آمونیم دی هیدروژن فسفات ( ای دی پی ) است همچنین از سرامیک تیتانات باریم نیز می توان به عنوان عنصر مبدل استفاده کرد مشخصات این سرامیک مشابه با میکروفون بلوری است هر دو نوع تحت عنوان میکروفونهای پیزوالکتریک شناخته می شوند
crystal microphone
میکروفون جهت دار میکروفونی که پاسخ آن به میزان قابل توجهی با جهت صدا تغییر می کند
directional microphone
میکروفون دو زغالی
double-button carbon microphone
میکروفون دینامیکی
dynamic microphone
میکروفون الکترتی نوعی میکروفون خازنی که دیافراگم آن الکترت ورقه ای باردار از جنس پلی استر یا پلاستیکهای دیگر است که لایه ی نازکی از طلا روی آن را پوشانده است با ارتعاش دیافراگم به وسیله ی امواج صدا ، بارهای ایستا و دائمی موجود در الکترت ، ولتاژ متغیر شنیداری در سرهای خروجی ایجاد می کنند
electret microphone
میکروفون سیم- داغ نوعی میکروفون که اساس کار آن تغییر مقاومت یک سیم داغ بر اثر سرد و گرم شدن آن توسط امواج صدا با سرعتهای مختلف است
hot-wire microphone
میکرو فون یقه ای نومعی میکروفون کوچک که به یقه یا جیب لباس کوینده الصاق شده و امکان حرکت آزادانه در حین صحبت را فراهم می کند
lapel microphone
میکروفون خطی ، میکروفون مسلسلی نوعی میکروفون با جهت گیرندگان بالا که از یک عنصر خط - راست و آرایه ای از خطوط با طولهای متفاوت است که هر کدام به یک عنصر میکروفون متصل شده و مشخصه ی جهت گیرندگی زا به میزان زیادی تقویت می کنند
line microphone ,machine - gun microphone
میکروفون لبی نوعی میکروفون که با لب بالایی گوینده تماس پیدا می کند با استفاده از روشهای تعادل آکوستیکی اثر صداهای ددور در آن حذف می شود در جاهایی که سطح نویز بسیار بالا ست نظیر تانکهای نظامی ، از این میکروفون استفاده می شود امواج صدای گوینده از طریق فقط یک روزنه بر میکروفون اثر می گذارند امواج صدای دور از دو روزنه وارد می شود وهمزمان در دو جهت مخالف بر دیافراگم اثر می گذارند و در نتیجه یکدیگر را خنثی می کنند
lip microphone
میکروفون مغناطوکشسانی میکروفونی که عملکرد آن به تولید نیروی محرکه ی مغناطیسی در اثر تغییر شکل فلزی باخواص مغناطوکشسانی بستگی دارد کاربرد اصلی آن در تولید صداهای مافوق صوت و زیر آبی است
magnetostriction microphone
میکروفون
microphone
میکروفون با رسانای متحرک میکروفونی که خروجی الکتریکی آن ف ناشی از حرکت رسانا یا پیچکی در میدان مغناطیس است مانند میکروفونهای دینامیکی یا سرعتی
moving - conductor microphone
میکروفون همه جهتی ؛ میکروفونی غیر جهت دار ؛ میکروفون غیر استاتیک میکروفونی که پاسخ آن مستقل از جهت رسیدن صدا به آن است
omniddirectional micriphone; nondirectional microphone; astatic microphone
میکروفون سهموی میکروفونی که برای رسیدن به حساسیت و جهت گیری بهتر در نقطه کانونی باز تابنده صدای سهموی قرار می گیرد
parabolic microphone
میکروفون جابه جایی فاز میکروفونی با شبکه جابه جایی فاز که ویژگیهای جهت دار ایجاد می کند
phase - shift microphone
میکروفون چند جهتی میکروفونی که دارای تمهیداتی برای عوض کردن مشخصه های جهتی خود است
polydirectional microphone
فشار نیرو بر واحد سطح یا نیزوی تقسیم شده بر سطحی که روی آن توزیع شده است معمولاً بر حسب نیوتن بر متر مربع یا پوند بر اینچ مربع ( psi ) بیان می شود
pressure
ارتفاع سنج فشاری ارتفاع سنجی که ارتفاع را با استفاده از اختلاف فشار جو اندازه می گیرد
pressure altimeter
فشار سنج ، گیج فشار
pressure gauge
هیدروفون فشاری میکروفون فشاری که به امواج صوتی ایجاد شده در آب پاسخ می دهد
pressure hydrophone
پیکاپ فشار قطعه ای تغییرات فشار گاز یا مایع را به تغییرات متناظر و به شکل کمیتی تبدیل می کند که برای اندازه گیری آسانتر باشد مثلاً تغییرات مقاومت یا ظرفیت
pressure pickup
سطح طیفی فشار سطح فشار صدای موثر به آزای انزژی صوتی موجود در باندی به پهنای 1 hz به مرکز بسامد معین
pressure spectrum level
سوییچ فشاری تراگردانی که شامل پتانسیومتر ، نشان دهنه تنش ، قطعه ای با رلاکتانس متغیر ، بلور یا قطعه الکتریکی دیگری برای تبدیل فشار به خروجی الکتریکی متناسب است
pressure switch
محفظه‌ی مقاوم در برابر فشار
pressure-resistant housing
میکروفون پروبی میکرفون کوچکی که فشار صدا در یک نقطه را بدون تغییر قابل توجهی در میدان صدای نقطه مجاور اندازه گیری می کند
probe microphone
میکروفون پوش- پول میکروفونی که از دو عنصر مستقل از یکدیگر تشکیل شده است که با 180 درجه اختلاف فاز ، با موج صدا تحریک می شوند ، مانند میکروفون کربنی دکمه دوتایی
push- pull microphone
میکروفون نواری میکروفون سرعتی که عنصر متحرک آن نوار فلزی موج داری است که بین قطبهای آهنرباهای دائمی نصب می شود نوار خطوط نیروی مغناطیسی را با حرکت خود به جلو و عقب ، متناسب با سرعت ذرات هوا در موج صدا ، قطع می کند در نتیجه ولتاژ خروجی AF در نوار القا می شود
ribbon microphone
میکروفون کربنی تک دکمه ای میکروفون کربنی که دارای محفظه دگمه ای شکل پر شده از کربن ، تنها در یک طرف دیافراگم انعطاف پذیر است
single- button carbon microphone
میکروفون تک زغالی
single-button carbon microphone
میکروفون استاندارد میکروفونی که پاسخ آن به ازای شرایطی که تحت آن به کار می رود ، به دقت معلوم است
standard microphone
میکروفون تک جهته میکروفونی که به طور قالب نسبت به صدای منتشر شده از یک نیمکرده پاسخ می دهد و صداهای اطراف یا جهتهای دیگر را دریافت نمی کند
unidirectional microphone
میکروفون رلاکتانس - متغیر و میکروفون مغناطیسی ، میکروفون رالاکتانسی مدار مغناطیسی است
variable - reluctance microphone , magnetic micropnone , reluctance microphone
میکروفون سرعتی میکروفونی که خروجی الکتریکی آن به سرعت ذرات هوایی بستگی دارد که موج صوتی را می سازند میکروفونهای سیم -داغ و نورای نمونه هایی از میکروفون سرعتی هستند ، میکروفون نواری
velocity microphone
میکروفون موج - تداخلی میکرفونی یا جهت دهندگی زیاد که به میدان صدا در ناحیه تزویج می شود و به جمع فضارهای صدا در آن ناحیه پاسخ می دهد مهم ترین عیب آن تغییر پاسخ قطبی با بسامد و اندازه ی بزرگ آن است میکروفونهای مستقیم و میکروفونهای دارای بازتابنده های سهموی نمونه هایی از آن هستند
wave-interference microphone
میکروفون نوع موجی میکروفونی که جهت گیرندگی آن به تداخل امواج بستگی دارد
wave-type microphone

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن