معادل انگلیسی محدوده خدمات اولیه محدوده جغرافیایی که امواج زمین ایتستگاه پخش در آن در معرض تداخل با موانع یا

مهندسی برق
محدوده خدمات اولیه محدوده جغرافیایی که امواج زمین ایتستگاه پخش در آن در معرض تداخل با موانع یا محو شدگی قرار نمی گیرد
primary service area
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی محدوده خدمات اولیه محدوده جغرافیایی که امواج زمین ایتستگاه پخش در آن در معرض تداخل با موانع یا
ناحیه ی فعال بخشی از پیوندگاه یک یکسو ساز فلزی که جریان مستقیم را عبور می دهد ، میدان مؤثر
active area
حوزه ( میدان ) موثر
active.area
مساحت
area
ناحیه ی حس شنوایی منطقه ی احاطه شده با منحنی هایی که آستانه ی احساس و توانایی شنوایی را به صورت تابعی از بسامد تولید می کنند
auditory sensation area
سطح حساس شنوایی
auditoy sensation area
ناحیه ی تزاحم ناحیه ی همجوار با یک ایستگاه پخش که در آن سیگنال ایستگاه به قدری قوی است ( بالای 1 V/M ) که در کار دریافت ایستگاههای دیگر ایجاد می کند
blanket area
سطح تماس
contact area
سطح مقطع
cross section area
سطح موثر مشخصه ای از آنتن جهتی که برابر است با حاصل ضرب مربع موج در بهره ی توان ( یا بهره ی جهتی ) آنتن در جهت حاص تقسیم بر 4 میکروفاراد
effective area
مساحت موثر مود
effective mode area
سازه تصویر
element area
سطح امیتر
emitter area
ناحیه ی حاشیه ناحیه ای درست در کنار محدوده ی مفید یک فرستنده ی تلویزیونی که در آن سیگنالها ضعیف و نامنظم هستند برای دریافت مطلوب در این ناحیه لازم است از آنتنهای جهتی با بهره ی زیاد و گینده های بسیار حساس استفاده شود
fringe area
ناحیه صنعتی
industrial area
بین ناحیه ای
inter-area
ناحیه تداخل
interference area
منطقه ی خدمات ادواری منطقه ی جغرافیایی در اطراف منطقه ی اصلی خدمات ایستگاه پخش که در آن موج زمینی همراه با آثار تداخلی و محو شدگی دریافت می شود
intermittent service area
سطح پیوند
junction area
ناحیه گلیچ یا خطای بزرگ
large glitch area
چندناحیه ای
multiarea
چندناحیه ای
multi-area
سطح خالص
net area
سطح پس انحراف
post deflection area
اولیه ، ورودی
primary
واحد رنگ اصلی ناحیه ای داخل سلول رنگی در لامپ تصویر رنگی که با یکی از رنگهای اصلی اشغال شده است
primary - color unit
اولیه
primary (p)
حفاظت رله اولیه و پشتیبان
primary and backup protection
باتری اولیه باتری تشکیل شده از یک یا چند پیل اولیه
primary battery
جریان حامل اولیه ، جریان اولیه جریان حاملی که ویژیگیهایاصلی نیمرسانا را معین می کند
primary carrier flow , primary flow
پیل اولیه پیلی که جریان الکتریکی را در نتیجه واکنش الکتروشیمیایی که بر گحشت پذیر نیست ، ایجاد می کند ، پیل ساده
primary cell
مدار اولیه ، مدار ورودی
primary circuit
پیچک راه انداز
primary coil
رنگح اصلی رنگی که نمی توان آن را با ترکیب رنگهای اصلی دیگر ساخت قرمز ، سبر و آبی ، سه رنگ اصلی منتشر شونده از ماده فسفرسان لامپ تصویر رنگی ، در تلویزیون رنگی هستند
primary color
رنگهای نخستین
primary colors
جریان اولیه جریان جاری در سیم پیچ اولیه ترانسفورماتور ، جریان ورودی
primary current
فضای تاریک اولیه منطقه غیر درخشان باریکی که بین کاتد و فروزندگی کاتد در بعضی از لامپهای تخلیه ای گاز به بوجود می آید
primary dark space
الکترون اولیه الکترون گسیل شده به طور مستقیم از ماده به جای گسیل در اثر تصادم
primary electron
گسیل اولیه گسیل الکترون به طور مستقیم ناشی از دمای سطح ف تابش سطحی یا اعمال میدان الکتریکی به سطح ، صدور اولیه
primary emission
پسخورد اولیه ، سیگنال پسخورد پسخورد که از متغیر کنترل شده و در مقایسه با ورود مرجع برای ایجاد سیگنال تحریک سیستم کنترل پسخورد به دست می آید
primary feedback , feedbacksignal
میدان اولیه
primary field
استاندارد بسامد اولیه استاندارد ملی بسامد مطابق با تعریف موسسه ملی استاندارد ها و فناوری واشنگتن دی سی ، بسامد کار ایستگاههای رادیو با مقایسه مضارب این سامد استاندارد به صورت پخش شده از ایستگاه WWW مقایسه می شود
primary frequency standard
اندوکتانس اولیه
primary inductanc
زوج یون اولیه زوج یون ایجاد شده به طور مستقیم با ذره اولیه ، causative یافوتون یک دسته یون گروهی از زوج یونهای ایجاد شده در محل یونیده سازی اولیه یا در مجاورت آن است که شامل زوج یون اولیه و هر نوع یون ثانویه شکل گرفته است
primary ion pair
یونیده سازی اولیه 1 یونیده ساز ایجاد شده با تصادم ذرات اولیه به صورت فشرده شده برای یونیده شدن کامل که شامل یونیده شدن که ثانویه ایجاد شده با پرتوهای دلتا است 2 یوندیه شدن کامل ایجاد شده در لامپ شمارنده با تابش التهابی بدون تقویت گاز
primary ionization
شبکه اولیه
primary network
تابش اولیه تابشی که به طور مستقیم از منبع آن بدون قرار گرفتن تحت تاثیر عوامل مختلف دریافت می شود
primary radiation
تابنده اولیه بخشی از سیستم آنتن که انرژی از آنجا سیستم فرستنده را ترک می کند توزیع انرژِ ی می تواند پس از این مرحله در قسمتهای دیگر سیستم انتن اصلاح شود
primary radiator
نرخ اولیه
primary rate
رله اصلی
PRIMARY RELAY
منطقه رد شوندگی اولیه منطقه اطراف فرستنده رادیویی که خارج از محدوده امواج زمینی است اما برای دریافت خوب به اندازه کافی دور نیست دریافت رادیویی در منطقه رد شوندگی اولیه قابل اعتماد نیست
primary skip zone
منبع اولیه
primary source
استاندارد اولیه واحدی که به طور مستقیم با اجازه تعریف و ایجاد شده است و تمام استانداردهای ثانویه بر اساس آن درجه بندی می شوند
primary standard
بارگذاری شکاف زاویه - گذرا اولیه ادمینانس شکاف الکترونیکی که ناشی از عبور جریان الکترونی مدوله نشده از شکاف است
primary transit - angle gap loading
ولتاژ اولیه ولتاژ اعمال شده به سرهای سیم پیچ اولیه ترانسفورماتور
primary voltage
سیم پیچی اولیه ، سیم پیچ ورودی
primary winding
سیم پیچ اولیه ، اولیه سیم پیچ ترانسفرماتوری که انرژی سیگنال یا توان AC را از منبع دریافت می کند
primary winding , primary
سیم ورودی
primary wire
ناحیه ممنوعه
prohibited area
منطقه کنترل رادار منطقه یا فضایی که در آن کنترل راداری هواپیما یا موشک هدایت شونده انجام می شود
radar control area
سطح مقطع رادار ، سطح پژواک سطح باز دارنده ی توانی که اگر به طور سماوی در همه جهتها پراکنده شود ، پژواکهای راداری دریافتی برابر با آنچه که واقعاً از هدف به دست می آید ، ایجاد میکند
radar cross section, echo area
محیط فعالیت ایمن
safe action area
حوزه خدمات ثانویه حوزه ای که امواج آسمانی ایسگاه پخش به آن می رسد و در معرض تداخلهای مخالف قرار ندارد این سیگنال در معرض تغییرات متوسط شدت قرار دارد
secondary service area
برد فرستنده
service area
ناحیه کار
working area

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن