معادل انگلیسی تلفات انتشار تضعیف سیگنالهای عبوری بین دو نقطه در مسیر انتقال

مهندسی برق
تلفات انتشار تضعیف سیگنالهای عبوری بین دو نقطه در مسیر انتقال
propagation loss
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تلفات انتشار تضعیف سیگنالهای عبوری بین دو نقطه در مسیر انتقال
اتلاف جذب 1- بخشی از تلفات ارسالی کهدر موقع ارسال یا بازتاب انرژی تابیده شده از سوی ماده بهگرما تبدیل میشود 2- اتلاف توان در یک مدار فرستنده به دلیل تزویج با مدار مجاور ، اتلاف جذب ، بخشی از تلفات ارسالی که در موقع ارسال یا بازتاب انرژی تابیده شده از سوی ماده به گرما تبدیل میشود \n اتلاف توان در یک مدار فرستنده به دلیل تزویج با مدار مجاور
absorption loss
اتلاف جذبی فیبر
Absorptive fiber loss
تلفات جذبی
absorptive loss
اتلاف جذب آکوستیکی انرژی تلف شده به صورت گرما یا شکلهای دیگر درموقع عبور یا بازتاب صوت از محیط ، اتلاف جذب آکوستیکی \n انرژی تلف شده به صورت گرما یا شکلهای دیگر درموقع عبور یا بازتاب صوت از محیط
acoustic absorption loss
تلفات توان اکتیو
active power loss
تضفیف یا تخفیف صدای منعکسه
active return loss
تلف جریان متناوب
alternating current.loss
افت انحراف زاویه ای نسبت پاسخ مسکروفون یا بلندگوی محور اصلی خود به پاسخ در زاویه ی معین از محور اصلی ؛ بر حسب دسیبل بیان می شود
angular deviation loss
تلفات سالانه
annual loss
افت آنتن
antenna loss
افت کار قوس نورانی
arc energy loss
اتلاف جرقه ای
arc-drop loss
تلفات افت قوس حاصلضرب مقادیر لحظه ای افت ولتاژ لامپ و جریان میانگین در چرخه ی کامل کار لامپ گازی
arc-droploss
تلف آهن آرمیچر
armature iron loss
اتلاف بالشتکی
bearing loss
اتلاف پل زنی عکس نسبت بهره ی پل زنی که نوعاُ بر حسب دسیبل بیان می شود
bridging loss
افت زغال
brush contact loss
اتلاف مالشی زغال
brush friction loss
تلفات مدار
circuit loss
اتلاف همفرودی از دست رفتن شمارشها به دلیل وقوع رویدادهای یوننده در فواصل زمانی کوچکتر از حد تفکیک زمانی سیستم شمارشگر
coincidence loss
تلفات هدایتی
conducting loss
تلفات هدایتی
Conduction Loss
اتلاف تبدیل
conversion loss
تلفات مسی
copper loss
اتلاف مسی ، اتلاف IR افت توان در یک سیم پیچ به دلیل مقاومت سیمهای مسی آن در برابر عبور جریان الکتریکی
copper loss , ir loss
اتلاف هسته افت توان در ترانسفورمر یا القا گر هسته - آهنی در اثر جریانهای گردابی یا پسماند در هسته آهنی ، اتلاف هسته ، اتلاف آهن
core loss
افت هاله
corona loss
تلف آشکار سازی
detection loss
افت دی الکتریک ، اتلاف دی الکتریک مقدار انرژی الکتریکی در دی الکتریک واقع در میدان الکتریکی متغیر به گرما تبدیل می شود
dielectric loss
اتلاف واگرایی بخشی از تلفات انتقال در سیستم اکوستیک که ناشی از واگرایی پرتوهای صدا است
divergence loss
اتلاف جریان گردابی
eddy current loss
اتلاف جریان گردایی اتلاف انرژی در اثر جیانهای نامطلوب گردابی که در یک هسته ی مغناطیسی به وجود می آیند
eddy-current loss
تلف موثر
effective loss
تلف انرژی
energy loss
تلفات مالی
Financial loss
تلف در جهت مستقیم
forward loss
اتلاف فضای آزاد اتلاف نظری تابش که فقط به بسامد و مسافت بستگی دارد و در صورتی روی میدهد که تمام عوامل متغیر در هنگام ارسال انرژی بین دو آنتن نادیده گرفته شوند
free- space loss
تلف اصطکاک
friction loss
اتلاف مولد
generator loss
ضریب افت شنوایی نسبت آستانه ی شنوایی یک فرد خاص به آستانه ی طبیعی که بر حسب دسیبل بیان می شود
hearing loss
اتلاف گرما اتلاف گرمای مربوط به تبدیل انرژی الکتریکی به گرما ، تلف حرارتی ، اتلاف گرمایی
heat loss
تلفات گرمایی
heating loss
اتلاف پسماندی ، اتلاف پسماند اتلاف توان در یک ترانسفورمر هسته - آهنی یا سایر وسایل AC بر اثر پسماند ، تلف پسماند
hysteresis loss
اتلاف توان
i^2 r loss
افت عبوری ، اتلاف جایگذاری اتلاف توان بار در اثر قرار دادن یک قطعه یا وسیله در نقطه ای از سیستم انتقال به صورت نسبت توان بار دریافتی قبل از جایگذاری قطعه به توان دریافتی بعد از قرار دادن آن و بر حسب دسی بل بیان می شود ، تلفات تعبیه ، تلفات جای گزینی
Insertion loss
تلف داخلی
internal loss
تلف آهن ، اتلاف آهن
iron loss
تلف حرارتی ژول
joule heat loss
افت نور
light loss
اتلاف خط
line loss
تلفات 1 توانی که درقطعه یا سیستم بدون انجام کا مفید ، تلف می شود 2 transmission loss ، افت ، تلف ، اتلاف
loss
تلف مغناطیسی
magnetic loss
افت ریز خمیدگی
microbending loss
تلف عدم تطبیق
mismatch loss
تلف خالص
net loss
تلف بی باری
no load loss
بی تلف
no loss
تلفات بی باری تلفات توان قطعه ای که با ولتاژ و بسامد نامی کارمی کند ولی توان آن به بار داده نمی شود
no-load loss
تلفات غیرفنی
Non-technical loss
تلف بی باری
open circuit loss
تلفات عملیات
operation loss
افت در مسیر
path loss
تلف اوج
peak loss
تلفات توان
Power Loss
نابهنجاری انتشار تغییر در مشخصه های انتشار دراثر عدم پیوستگی در محیط انتشار
propagation anomaly
مشخصه انتشار
propagation characteristic
ضریب انتشار
propagation coefficient
ثابت انتشار ، ثابت انتشار اندازه ای برای خط یامحیط انتقالی که موج مسطح با بسامد معین در آن ارسال می شود ثابت انتشار کمیتی مختلط است ؛ بخش حقیقی آن ثابت تضعیف بر حسب نپربر واحد طول و بخش موهومی آن ثابت فاز بر حسب رادیان بر واحد طول است
propagation constant
ثابت‌های انتشار
propagation constants
تأخیر انتشار ، تأخیر انتشار زمان لازم برای عبور سیگنال ازمدار که به طور کامل در حال عمل کردن است و معمولاً بر حسب نانوثانیه اندازه گیری می شود
propagation delay
زمان تاخیر انتشار
propagation delay time
مسیر انتشار
propagation path
نسبت انتشار نسبتی برای موج منتشر شونده از نقطه ای به نقطه دیگر که برابر است با شدت میدان الکتریکی مختلط در دومین نقطه به شدت میدان الکتریکی مختلف در اولین نقطه آن را ضریب انتشار نیز می نامند شدت میدان در برداری است با طول کمتر از 1 که برابر با نسبت تضعیف است
propagation ratio
سرعت انتشار
propagation speed
تأخیر زمانی انتشار زمان لازم برای حرکت موج بین دو نقطه از محیط انتقال
propagation time delay
سرعت انتشار سرعت انتشار امواج رادیویی با سرعت نور ، 2/998 × 10 به توان 8 m/s یا 299/8 متر بر میکروثانیه است این عدد معادل است با 983/6 ft/میکروثانیه ، 0/1863 mi/ میکروثانیه یا 0/1618 مایل دریایی بر میکروثانیه
propagation velocity
انتشار ؛ انتشار موج حرکت امواج الکترومغناطیس یاامواج صوت در داخل محیط انتقال یا حرکت اغتشاش الکتریکی ناگهانی در طول خط انتقال
propagation; wave propagation
تلفات تابشی بخشی از تلفات انتقال که ناشی از تابش توان RF از سیستم انتقال است ، افت تشعشع
radiation loss
اتلاف توان حقیقی
real power loss
تلفات بازتابش 1 بخشی از تلفات عبور که ناشی از بارتابش توان در محل نا پیوستگی است 2 نسبت توان رسیده به محل نا پیوستگی به اختلاف بین توان تابش و توان بازتابش ، بر حسب دسی بل ، افت انعکاسی
reflection loss
تلفات شکست بخشی از تلقات انتقال که ناشی از شکست در اثر عدم یکنواختی محیط است
refraction loss
تلفات مقاومتی تلفات توان ناشی از جاری شدن جریان در مقاومت مقدار آن بر حسب وات برا بر است با مقاومت بر حسب اهم ضرب در مربع جریان بر حسب آمپر
resistance loss
تلف مقاومتی ، اتلاف مقاومتی
resistance loss
تلفات بازگشتی ، تلفات برگشت 1 اختلاف بین توان تابشی به ناپیوستگی در سیستم انتقال و توان بازتابیده از ناپیوستگی 2 نسبت توان تابشی به ناپیوستگی به توان بازتابیده از ناپیوستگی ، بر حسب دسیبل ، افت برگشتی
return loss
تلفات پویش کاهش حساسیت به هنگام پویش هدف رادار در مقایسه با حساسیت به دست آمده به هنگام هدف گیری ثابت باریکه رادار به سوی هدف تلفات پویش ناشی از تغییر در موقعیت آنتن در طول فاصله هایی است که سیگنال در آنها از آنتن تا هدف می رود و بر می گردد
scanning loss
تلفات پراکندگحی بخشی از تلفات انتقال که ناشی ازپراکندگی در داخل محیط یا زیر ی سطح بازتابنده است
scattering loss
تلفات جدایی تلفات خروجی که به هنگام عدم اتصال کامل پوشش روی نوارمغناطیسی با سطوح هد بازسازی یا ضبط به وجود می آید
seperation loss
تلفات پیوند
splice loss
تلفات سوپیچینگ
switching loss
تلفات فنی
Technical loss
تلف حرارتی
thermal loss
تلف کل
total loss
تلفات ترانسفورماتور نسبت توان گرفته شده از ترانسفورماتور ایده ال به توان گرفته شده از ترذانسفورماتور حقیقی تحت شرایط معین که بر حسب دسی بل بیان می شود ، تلف ترانسفورماتوری ، اتلاف مبدل
transformer loss
تلفات انتقال 1 اختلاف بین توان تابیده به مرز انتقال یا ناپیوستگی دو محیط در سیستم انتشار موج و توان ارسالی پس از ناپیوستگی که در صورت تطبیق پایان محیط پس از نایوستگی ، می توان آن را مشاهده کرد 2 نسبت توان تابیده به ناپیوستگی به توان ارسالی پس از ناپیوستگی ، برحسب دسیبل ، که در صورت تطبیق پایان محیط پس از ناپیوستگی مشاهده می شود
transition loss
تلفات تبدیل ؛تلفات پخش مقدار اختلاف دامنه ی حرکت سوزن گرامافون با دامنه ی ضبط شده روی صفحه
translation loss ;playback loss
تلفات انتقال ، تلفات انتقال 1 نسبت توان در یک نقطه از سیستم انتقال به توان در نقطه ای دورتر در امتداد خط انتاقل ، که معمولاً بر حسب دسی بل بیان میشود 2 توان حقیقی که در انتقال سیگنال از یک نقطه به نقطه دیگر در محیط یا خط انتقال از بین می رود ، تلف انتقال
transmission loss
تلف ولتاژ ، اتلاف ولتاژ
voltage loss
بدون تلف
zero loss

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن