معادل انگلیسی گاز پسماند مقدار کم گازی که پس از بهترین مکش ممکن با پمپهای خلاء در لامپ خلاء باقی می ماند بی

مهندسی برق

گاز پسماند مقدار کم گازی که پس از بهترین مکش ممکن با پمپهای خلاء در لامپ خلاء باقی می ماند بیشتر این گاز باقی مانده با گاز گیر جذب می شود

residual gas

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گاز پسماند مقدار کم گازی که پس از بهترین مکش ممکن با پمپهای خلاء در لامپ خلاء باقی می ماند بی

گاز تبهگن

degenerate gas

گاز دی الکتریک گازی نظیر هگزافلورید سولفور که دارای ثابت دی الکتریک بالایی است به عنوان عایق در کاواکهای لیزری و تجهیزات ریزموج توان- بالا استفاده می شود

dielectric gas

برقی شدن گاز

electrification of a gas

گاز الکترونی

electron gas

تحریک گاز

excitation of a gas

گاز خروجی

exhaust gas

گاز بی اثر گازی که از نظر شیمیایی بی اثر است نظیر آرگن ، هلیم ، کریپتون ، نئون و گزنون

inert gas

گاز طبیعی مایع

liquefied natural gas

گاز نجیب

noble gas

گاز ناتبهگن گاز تشکیل شده از سیستمی از ذرات که تراکم آنها برای اعمال قانون ماکسول - بولتمان به اندازه کافی کم است ، مانند مولکولها یا اتمهای جسمی در حالت گازی ، الکترونهای گسیل شده از یک کاتد داغ ، الکترونها و یونهای ابر یا پلاسما ، الکترونهای تغذیه شده به باند هدایت به وسیله سطوح دهنده در نیمرسانای نوع N و حفره های ناشی از عبور الکترونها از باند عادی به باند آلاینده سطوح پذیرنده در نیمرسانای نوع P

nondegenerate gas

گاز ناتبهگن

non-degenerate gas

گاز جذب شده گاز جذب شده در ماده مانند گاز جذب شده در الکترودها ، نگهدارنده ها ف پایه ها و نصب لامپ خلا

occluded gas

باریسماند بار باقی مانده پس از تخلیه اولین خازن ، بار الکتریکی مانده

residual charge

جریان مانده

residual current

تخلیه مانده

residual discharge

خطای پسماند جمع خطاهای تصادفی و تصحیح نشده سیستمی گ

residual error

نسبت خطای باقی مانده

residual error ratio

میدان پسماند میدان مغناطیسی باقی مانده در هسته آهنی پس از برداشته شدن تحریک

residual field

چگالی شار پس ماند القای پسماند ، القای مغناطیسی پسماند ، مغناطیس پسماند چگالی شار مغناطیسی کخه در آن نیرومغناطیس کنندگی وقتی که ماده در شرایط مغناطیس شدگی متقارن و متناوب است صفر است

residual fiux density , residual induction , residual magnetic induction , residual magnetism

شار باقیمانده

residual flux

شکاف پسماند طول شکاف هوایی بین آرمیچر و مرکز مقطع هسته رله ی برق دار شده

residual gap

مغناطیس مانده

residual magnetic induction

مغناطیس مانده

residual magnetism

مغناطیس مانده

residual magnetization

مقاومت پسماند بخشی از مقاومت الکتریکی ماده که مستقل از دماست

residual resistance

مقاومت پسماند حد اقل مقدار ثابت مقاومت الکتریکی ماده با کاهش دما که در نزدیکی صفر مطلق به دست می آید مقاومت پسماندی ویژگی ماده خاصی نیست ، اما با میزان ناخالصی در نمونه تغییر می کند هر چه نمونه خالص تر باشد مقاومت پسماندی کمتر است

residual resistivity

ولتاژ باقیمانده

residual voltage

رژیم جریان مانده

residual-current state

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی گاز پسماند مقدار کم گازی که پس از بهترین مکش ممکن با پمپهای خلاء در لامپ خلاء باقی می ماند بی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گاز پسماند مقدار کم گازی که پس از بهترین مکش ممکن با پمپهای خلاء در لامپ خلاء باقی می ماند بی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما