معادل انگلیسی جمع کننده سریال مدار منطقی کامپیوتری که دو عدد دودویی را ، بیت به بین جمع می کند عمل جمع از کم ا

مهندسی برق
جمع کننده سریال مدار منطقی کامپیوتری که دو عدد دودویی را ، بیت به بین جمع می کند عمل جمع از کم ارزش ترین بین شروع می شود و رقم نقلی گام به گام تا با ارزش ترین بین منتقل می شود
serial adder
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی جمع کننده سریال مدار منطقی کامپیوتری که دو عدد دودویی را ، بیت به بین جمع می کند عمل جمع از کم ا
جمع کننده
Adder
جمع کننده؛ تمام جمع کننده 1 مداری که در آن دو یا چند سیگنال با هم ترکیب شوند به طوری که دامنه ی سیگنال خروجی متناسب با مجموع دامنه ی سیگنالهای ورودی باشد درگیرنده ی تلویزیون رنگی ، سیگنالهای درخشایی و رنگ نمایی را جمع کننده با هم ترکیب می کند 2 مدار رایانه ای که جمع دو یا چند عدد یا کمیت را انجام می دهد
adder; full adder
جمع جبری ، جمع کننده جبری
algebraic adder
جمع کننده دو دویی
binary adder
جمع کننده ی رقمی جمع کننده ای که دو عدد رقمی را با هم جمع می کند و نتیجه را نیز به صورت رقمی تولید می کند
digital adder
تمام جمع کننده
Full Adder
تمام جمع کننده
full-adder
نیم جمع کننده
half adder
نردبانی
ladder
جمع کننده ی نردبانی نوعی مبدل رقمی به قیاسی که در آن از شبکه ی نردبانی مقاومتی و کلیدهای ترانزیستوری سریع و کم مقاومت برای تولید خروجی قیاسی متناسب با ورودی رقمی ( دودویی یا دودویی به رمز دهدهی ) استفاده شده است
ladder adder
خازن تنظیم دقیق بسامد پایین خازن تنظیم دقیق متصل شده به طور سری با پیچک تنظیم نوسان ساز گیرنده ی سوپر هترودین که در حین تنظیم برای درجه بندی مدار در انتهای بسامد پایین ناحیه تنظیم به کار می رود
low frequency padder
خازن تنظیم بسامد کم
low-frequency padder
خازن تنظیم گحر خازن تنظیم دقیق که به طور سری با مدار تنظیم نو سان ساز گحیرنده سوپرهترودین قرار میگیرد تا درچه بندی آن را در انتهای بسامد - پایین حوزه تنظیم کنترل کند ، خازن تنظیم بسامد کم
padder
جمع کننده با پیشبینی رقم نقلی
ripple carry adder
سریال واژه ای برای اشاره به ارسال ، ذخیره کردن یا عملیات منطقی روی بخشهایی از لغت در کامپیوتر دیجیتال و استفاده از امکانات مشابه برای قسمتهای متوالی ، پیاپی
serial
دستیابی سریال مشخصه حافظه ای که در آن همه بیتهای بایت یا لغت به ترتیب از یک ورودی وارد یا از یک خروجی خارج می شود
serial access
سریال بیتی حافظه کامپیوتر دیجیتال که در آن بیتهای مجزای سازنده رمز شده یا دودویی به ترتیب زمانی ظاهر می شوند
serial by bit
سریال لغتی حافظه کامپیوتر دیجیتال در آن لغتهای یک گروه معین یکی پس از دیگری ، به ترتیب زمانی ظاهر می شوند
serial by word
پالس ساعت سری
serial clock
کامپیوتر دیجیتال سریال کامپیوتر دیجیتالی که با ارقام به طور سریال کار می کند در حالی که ممکن است با بیتهای سازنده هر رقم به طور سریال یا موازی کارشود
serial digital computer
ورودی / خروجی سریال نوعی ارتباط که در آن اطلاعات ب صورت یک بیت در هر زمان منتقل می شوند رایج ترین سخت افزارهای I/O سریال RS-232C و حلقه جریان هستند
serial input/output
واسطه سری
serial interface
قرار داد اینترنت / قرار داد نقطه به نقطه خط سریال دو قرار دادی ک درآنها دستیابی دو خطی به اینترنت از طریق ارتباط مودم سریال مجاز است
serial line internet prorocol/point-to-point protocol
عملیات سریال جریان اطلاعات در کامپیوتر با ترتیب زمانی ، به صورت فقط یک رقم ، لغت ، خط یاکانال در هر زمان ، عملیات پیاپی
serial operation
پورت سری
serial port
بافر پورت سری
serial port buffer (sbuf)
ثبات کنترل پورت سری
serial port control register (scon)
چاپگر سریال ؛ چاپگر نویسه ای چاپگر الکترومکانیکی که دارای میله های تایپ ، گوه های تایپ چرخکها یا سازوکارهای دیگری برای حرکت دادن نویسه مورد نظر به موقعیت چاپ و ایجاد تصویر نویسه روی کاغذ با استفاده از روبان یا ابزار دیگر است کاغذ یا قطعه چاپ ، هر کدام به طور گام به گام در موقعیتهای متوالی برای چاپ یک نویسه در هر زمان حرکت می کنند
serial printer; character printer
برنامه نویسی سریال شیوه ی برنامه نویسی که در آن هر بار فقط یک عملیان زمان بندی می شود
serial programming
معماری ذخیره سازی سریال واسط سریال برای شبکه های کامپیوتری
serial storage architecture
انتقال سریال انتقال نویسه های هر جزء از اطلاعات به ترتیب روی یک مسیر در کامپیوتر دیجیتال
serial transfer
سریال - موازی ترکیبی از سریال و موازی مانند سریال در نویسه و موازی در بیتهای سازنده ی نویسه
serial-parallel

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن