معادل انگلیسی مدار موج کند مار ریز موجی که سرعت فاز آن بسیار کندتر از سرعت نور است

مهندسی برق
مدار موج کند مار ریز موجی که سرعت فاز آن بسیار کندتر از سرعت نور است
slow -wave cricuit
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مدار موج کند مار ریز موجی که سرعت فاز آن بسیار کندتر از سرعت نور است
مدار دارلینتون
darlington cricuit
مدار دیودی
diode cricuit
مدار تنظیم شده مضاعف
double tuned cricuit
کند
slow
رله کند عمل کننده ؛رله کند کار رله تأخیر زمانی که می تواند فاصله ای به اندازه چنئین ثانیه بین برق دار شدن پیچک آن و کشیده شدن آرمیچر وجود داشته باشد این تأخیر را می توان به طور الکتریکی با قرار دادن حلقه فلزی توپر روی هسته رله به وجود آورد
slow -acting relay; slow -operate relay
نوترون کند
slow neutron
فاز آهسته
slow phase
رله کند -رها ساز رله تأخیر زمانی که بین بی برق دن پیچک و رها شدن آرمیچر آن تأخیر زمانی قابل ملاحظه وجود دارد
slow release relay
تلویزیون کند - پویش تلویزیونی که صحنه کاملی را در حدود 8s می پوید به این ترتیب نیازمندیهای کانال در سال تا حد سیگنال صوتی (معمولاً کمتر از 5KHz ) کاهش می یابد و امکان استفاده از خطوط تلفن معمولی برای ارسال ودریافت تصاویر ساکن متوالی فراهم می شود باری نگهداشتن تصویر ت 8S به لامپ پرتو کاتدی با ماندگاری بالایی نیاز است این تصویر می تواند به 120 خط بریده شود و تصویر کم دقت تری را نسبت به 525 خط استاندارد تلویزیونی NTSC ارائه دهد
slow -scan television
شروع کند
slow start
موج کند موجی که سرعت فاز آن کمتر از سرعت نور است ، مانند موج در موجبر ریج ، موج کند ، موج آرام
slow wave
فیوز کند -سوز فیوزی که می تواند تا 10 برابر جریان کار عادی خود برای مدت زمان کوتاهی مقاومت کند ، مانند فیوز لازم برای مدارها ، موتورها و بارهای القایی که جریان راه اندازی شدیدی می کشند
slow-blow fuse
سیم آهسته سوز
slow-burning conductor
کانال با محوشدگی آهسته
Slow-fading channel
کانال‌های محوشدگی کُند
slow-fading channels
ساختار موج آهسته
slow-wave structure

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن